×

آشنایی با اصطلاحات حقوقی

آشنایی با اصطلاحات حقوقی

آشنایی با اصطلاحات حقوقی

آشنایی-با-اصطلاحات-حقوقی

شرکت: اجتماع حقوق چند مالک در شی‌ء معین به نحو اشاعه.

شریک: کسی که با یک یا چند نفر دیگر در شی‌ء یا اشیای معینی به نحو اشاعه ذی‌حق است.

صراف: بازرگانی که معاملات پولی انجام می‌دهد.

ضامن: متعهد در عقد ضمان را گویند.

ضمان: به معنی عقد ضمان و عبارت از این است که شخصی، پرداخت مالی را که بر ذمه دیگری است، بر عهده بگیرد.

طلب: تعهدی که بر ذمه شخصی به نفع کسی وجود دارد.

ظهرنویس: عبارت است از اینکه دارنده سند، دین و مخصوصاً سند تجاری در پشت سند، دستور یا اذن می‌دهد که سند را به شخص دیگری بدهد.

عطف قانون به ماسبق: به معنای حکومت قانون نسبت به وقایعی قبل از تاریخ وضع و نشر آن است.

عقد: تعهد یک طرف بر قبول امری که مورد قبول طرف دیگر باشد.

عوض: در معاملات معوض، هر یک از دو موضوع مورد معامله را عوض می‌نامند.

عین: اشیای مادی مستقل.

غش: از جرایم مربوط به تقلب در کسب است.

غصب: تصرف در مال غیر به نحو عدوان.

غیرمنقول: مالی که از جایی به جایی قابل انتقال نباشد مانند زمین و معدن.

قرار: نوعی رأی دادگاه که به طور کلی، قاطع دعوی نیست.

قرض: عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین عقد مقدار معینی از مال خود را به طرف دیگر تملیک می‌کند که طرف او مثل آن از حیث مقدار، جنس و وصف را رد کند.

قیم: نماینده قانونی محجور که از طرف مقام قضایی صالح در صورت نبودن ولی قهری و وصی او تعیین می‌شود. مانند طفلی که پدر و پدربزرگ پدری نداشته و از طرف دادگاه به عنوان قیم انتخاب می‌شود.

کیفرخواست: درخواست دادستان از دادگاه برای به کیفررساندن متهم را کیفرخواست می‌نامند. کیفرخواست حاوی نام، مشخصات، محل اقامت، نوع اتهام و دلایل آن و نیز مواد قانونی مورد استناد برای اعمال کیفر است.

مبیع: کالایی که در مقابل ثمن فروخته می‌شود.

متداعیین: به معنای طرف دعوی و اصحاب دعوی است.

متهم: کسی است که فاعل جرم تلقی شده اما هنوز دلایل کافی برای محکومیت او وجود ندارد یا حکم محکومیت قطعی او صادر نشده است.

محکوم‌به: موضوعی که محکوم‌علیه به آن محکوم شده است. برای مثال در دعوای مطالبه اجاره‌بهای معوقه، اگر مستاجر به پرداخت مبلغی محکوم شود، محکوم‌به، همان مبلغ مورد نظر خواهد بود.

مرتهن: کسی که مال غیر، نزد او به صورت رهن است.

معاینه محل: به معنای بازدید مراجع قضایی یا اداری از محل وقوع جرم یا مورد دعوی و اختلاف است.

مهر: مال معینی است که زوج به زوجه در عقد نکاح می‌دهد و انواع مختلف دارد.

مهرالمتعه: اگر در عقد نکاح مهری ذکر نشده باشد و شوهر قبل از نزدیکی و تعیین مهر، زن خود را طلاق دهد، به زن مهرالمُتعه تعلق خواهد گرفت. برای تعیین مهرالمتعه وضعیت و حال مرد از حیث فقر و غنا ملاحظه می‌شود.

مهرالمثل: هر گاه هنگام عقد نکاح مهریه تعیین نشود، پس از نزدیکی و قبل از تراضی بر مهریه‌ای معین، بر حسب شرافت و وضعیت خانوادگی زوجه و اوضاع و احوال او مهریه تعیین می‌شود.

مهرالمسمی: مهری که در عقد نکاح معین شده است یا تعیین آن به شخص ثالث واگذار می‌شود.

منبع : روزنامه حمایت

    

پست های مرتبط

افزودن نظر

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.