پرداخت بدهی های متوفی بر عهده چه کسی است؟
هرگاه کسی فوت میکند، ممکن است اموال یا بدهیهایی را برای بازماندگان خود برجای بگذارد، اگر داراییهای فرد بیش از بدهیهایش باشد که مشکلی نیست و پس از پرداخت بدهیهایش، باقی اموال بین ورثه تقسیم میشود، اما اگر داراییها جوابگوی بدهیها نبود، چه کسی مسئول پرداخت بدهیهای متوفی است؟
هرگاه کسی فوت میکند، ممکن است اموال یا بدهیهایی را برای بازماندگان خود برجای بگذارد، اگر داراییهای فرد بیش از بدهیهایش باشد که مشکلی نیست و پس از پرداخت بدهیهایش، باقی اموال بین ورثه تقسیم میشود، اما اگر داراییها جوابگوی بدهیها نبود، چه کسی مسئول پرداخت بدهیهای متوفی است؟
زمانی که فردی فوت میکند، اموالی را از خود به جا گذاشته و این دنیا را ترک میکند و برای همین به اموال و بدهیهای باقیمانده از متوفی، اصطلاحا ترکه یا ماترک میگویند. اگرچه با فوت فرد، وراث او مایلند تا هرچه سریعتر اموال باقیمانده را بین خودشان تقسیم کنند و هرکدام هرچه سریعتر به سهم خودشان برسند، اما ورثه، قائممقام متوفی در امور مالی او هستند و از این حیث حق تصرف فوری در ترکه را ندارند، اما در بدو امر مسئولیت اداره و نگهداری ترکه و پرداخت دیون متوفی و انجام تکالیف قانونی دیگری را بهعهده دارند که بعد از انجام این تشریفات، آنگاه نوبت به تقسیم ترکه بین ورثه میرسد. در ماده 868 قانون مدنی در همین خصوص مقرر شده است که «مالکیت ورثه نسبت به ترکه متوفی مستقر نمیشود، مگر پس از ادای حقوق و دیونی که به ترکه میت تعلق گرفته است.»
در سه موردی که بیان میشود ماترک متوفی اول به آنها اختصاص پیدا میکند بعد اگر چیزی اضافه از اموال متوفی باقی ماند بین ورثه تقسیم میشود.
1ـ هزینه کفن و دفن خود متوفی
2ـ مربوط به طلبکاران دارای رهن یا وثیقه از اموال متوفی است که در قانون از آنها با عنوان «طلبکاران با حق رجحان» نامبرده شده است.
3ـ پرداخت حقوق و دستمزد افراد در خدمت متوفی است.
تفاوت دعاوی حقوقی و کیفری
در دعاوی حقوقی، هر اتفاقی هم در دادگاه بیفتد، مجازاتی برای کسی در پی نخواهد داشت.
ممکن است شما ملزم به پرداخت وجه یا مالی شوید، اما این از باب مجازات نیست و مثلاً مبنایی قراردادی دارد.
در مقابل در پروندههای کیفری، موضوع وقوع یک جرم است که در صورت اثبات برای محکوم مجازات در پی خواهد داشت؛
این مجازات میتواند حبس باشد، جریمه نقدی به نفع دولت باشد، یا حتی مجازاتهای بدنی مانند شلاق یا قصاص!
در یک توصیه اولیه باید بدانید که در پروندههای کیفری، اگر متهم واقع شدید و از بیگناهی خود هم کاملاً مطمئن بودید، باز هم حتماً در کنار خود یک وکیل دادگستری داشته باشید تا با دقت و با آگاهی از جزییاتی که دانستنش برای عامه مردم ممکن نیست، از شما به شایستگی دفاع نماید. اگر هم در مقام شاکی هستید، باز هم حضور وکیل در پرونده شما ضروری خواهد بود.
اما در پروندههای حقوقی، بسته به این که ادعای شما یا طرف مقابل چقدر جدی باشد و چقدر مستند، ممکن است به وکیل نیاز داشته باشید یا نه، خودتان بتوانید کارها را به نحو قابل قبولی پیگیری کنید. اگر اسناد شما به خوبی نشان دهنده حق شما هستند، مثلاً اگر خانهای را اجاره دادهاید و اجارهنامه و سند رسمی مالکیت دارید، و مستأجر از پرداخت اجارهبها خودداری میکند، بدون نیاز به وکیل میتوانید حق خود را در دادگستری (بسته به میزان اجور معوقه، اما احتمالا شورای حل اختلاف) پیگیری نمایید.
اما زمانی هست که اسناد شما کامل نیستند، یا نیاز به تفسیر قرارداد و قوانین است، یا رقم مورد ادعا قابل توجه است؛ بهتر است در این موارد حتماً وکیلی به همراه داشته باشید تا دادخواست شما را به دقت تنظیم کند و در همه مراحل، کار شما را پیگیری نماید.
چه کسانی میتوانند علیه اعضاء هیاتمدیره یا مدیرعامل شرکت اقامه دعوی کنند؟
1ـ هر شخص ذینفع به نام خود و به هزینه خود.
2ـ شخص یا اشخاصی که مجموع سهام آنها حداقل یک پنجم مجموع سهام شرکت باشد، به نام شرکت و از طرف شرکت ولی به هزینه خود.
3ـ توجه کنید گرچه سهامدارانی که حداقل یک پنجم سهام شرکت را دارا باشند، میتوانند از طرف شرکت اقدام به طرح دعوی علیه مدیران نمایند، اما سایر سهامداران نیز میتوانند علیه مدیران اقدام به طرح دعوی حقوقی یا شکایت کیفری نمایند، اما به نام خود، نه از طرف شرکت.
منبع : اطلاعات
آیا ادله در امور کیفری موضوع ماده 160 قانون مجازات اسلامی،جنبه حصری دارد؟اقرار و شهادت شرعی در حدود و تعزیرات ماده 211 قانون مجازات موضوعیت سیر تحول نظام اداری طی شش برنامه توسعه -بخش دوم و پایانی