جرایم خشونت آمیز و راهبردهای پیشگیری از آن
جرایم خشونت آمیز و راهبردهای پیشگیری از آن
مهرداد احمدزاده ذوالپیرانی ـ دانشجوی دکترای حقوق جزا و جرمشناسی و وکیل پایه یک دادگستری - بخش سوم و پایانی
اشاره: «جرایم خشونت آمیز و راهبردهای پیشگیری از آن» عنوان مقاله ای است که بخش دوم آن در شمارة قبلی صفحه حقوقی اطلاعات چاپ شد. بخش سوم و پایانی این مقاله را می خوانیم.
۱۰ـ۱٫ برنامههای مهارت شناختی ـ رفتاری
بررسیها نشان میدهد امروزه اولین انتخاب درمانی برای مجرمان جرایم خشونتآمیز، اغلب برنامههای شناختی ـ رفتاری توسعه یافتهای است که بر ارتقای نقایص شناختی در مجرمان تمرکز میکند. مطالعات چندگانه با استفاده از تکنیکهای فراتحلیل نتیجهگیری کردند که درمانهای اصلاحی تحت نظارت قضایی بین مجرمان خشنی که درمانهای شناختی ـ رفتاری را دریافت میکنند، تکرار جرم را بهطور معناداری کاهش میدهد. همانگونه که از نام آن پیداست، برنامههای شناختی رفتاری حول دو گام مهم شکل گرفته اند. گام اول، تغییر شناختهای خشونتآمیز اشخاص و گام دوم، تغییر رفتارهای خشونتآمیز٫ برنامههای شناختی ـ رفتاری بر مبنای این پایه نظری شکل گرفته اند که «تفکرات جنایی» به مثابه یک فاکتور مهم در رفتارهای منحرفانه دخالت میکند. (نعمتی، سیدحسن؛ امیررضا بابازاده و احمد فخری، ۱۳۹۲، ش ۱۴۱، صص ۱۱ـ۹) نتایج تحقیقات دانشمندان حاکی از این است که تا زمانی که اصلاح تفکر رخ ندهد هر درمانی تقریباً بدون سود خواهد بود. هر چند در بسیاری از موارد آشنایی با بزهکار و پی بردن به اندیشههای او آسان نیست. (محمودی، ۱۳۸۷، صص ۱۵۵ـ۱۵۴) تأکید این برنامهها در مهارتهای مختلف متفاوت است. برخی برنامهها فرض میکنند علت رفتار خشونتآمیز عصبانیت یا رفتارهای ضداجتماعی است و به همین دلیل به مداخلات کوتاه مدت بسنده میکنند و برخی دیگر از مداخلات بر پایه این تفکر بنا شده اند که فاکتورهای زیادی در ایجاد و حفظ رفتارهای خشونتآمیز دخیلند و با هدف قرار دادن این فاکتورها باید به درمان آنها پرداخت. اگرچه مطالعات متعدد فراتحلیلی حکایت از تأثیر مثبت برنامههای شناختی ـ رفتاری بر مجرمان دارد، با این حال هنوز مداخلات در کاهش تکرار جرم نتایج متفاوتی به دست میدهند. لازم به ذکر است که شماری از متغیرها نظیر تعداد جلسات و سطح آموزش تأثیری مستقیم بر نتایج حاصله از این برنامهها دارند. (میلکمن و ونبرگ (۲۰۰۷) به نقل از: جمالی، ۱۳۹۷، ص۱۰۰)
۱۰ـ۱ـ۱٫ مدیریت خشم
رایجترین نوع برنامههای مورد استفاده برای درمان مجرمان خشن، برنامه مدیریت خشم است. این برنامه به مرتکبان جرایم خشن کمک میکند واکنش عصبی خود را کنترل کنند. آموزش شناخت علایم خشم، چگونگی کنترل احساسات، تقویت روابط مثبت و شیوه برونرفت از وضعیت و موقعیتهای دشوار از جمله برنامههایی هستند که میتوانند در زندان یا در بستر اجتماع به اجرا درآیند. (ابراهیمی، ۱۳۹۴، ص۷۷) هدف از طراحی این دورهها، آموزش چگونگی پرهیز از اندیشهها و افکار مخرب و نحوه رویارویی با شرایط سخت اجتماعی به مجرم است. البته، تحقیقات حاکی از آن است که این رویکرد برای همه مجرمان خشونتبار اثربخش نیست. برخی از تحقیقات انجام شده در آمریکا دال بر موفقیت این برنامهها در کاهش میزان محکومیت دوباره دارد. شایان ذکر است، دلایل کافی دربارة تأثیر این برنامهها بر رفتارهای خشونتآمیز ارائه نشده است. (بروکمن (۲۰۰۵) به نقل از: فرجیها، ۱۳۸۶، ش۱، ص۱۷)
۱۰ـ۱ـ۲٫ پیشگیری از عود (پیشگیری از بازگشت به جرم)
بخش دیگری از برنامههای اصلاحی در ۲۰ سال اخیر ، منجر به پیشگیری از عود شده اند. پیشگیری از عود دیدگاه برجستهای از درمانهای شناختی ـ رفتاری در حوزه درمان رفتارهای خشونتآمیز و جرایم جنسی است. با این حال اخیراً به عنوان ابزاری برای درمان هر نوع رفتار جنایی مورد استفاده قرار میگیرد. این دیدگاه درمانی بر شناسایی و مدیریت موقعیتهای خطرسازی تمرکز میکند که میتواند منجر به عود و بازگشت به جرم شود. هدف دیدگاه پیشگیری از عود ،کمک به مجرمان جنسی است تا با درک فرآیند رفتاری و الگوی جرایم خود، عوامل موقعیتی و روانشناختی شناسایی و مدیریت کنند. که آنان را در معرض تکرار جرم قرار میدهد. ایده اساسی این است که بهترین راه برای کاهش نرخهای تکرار جرم، شناسایی و مدیریت ریسک فاکتورهای پویا است که نیازهای روانشناختی و بالینی مجرم را تشکیل میدهند. این درمان شامل تعدیل شناختهای مسألهساز و اثرگذاری بر مجرمیت جنسی افراد است. درمان پیشگیری از عود، خود نیز از دستاوردهای مدل خطر ـ نیاز بهره میبرد که مطابق آن درمان مجرمان خشن باید طبق اصول سهگانه خطر (تناسب بین سطح خطر مجرم و مقدار واقعی درمان ارائه شده)، نیاز (هدف قرار دادن نیازهای جرمشناختی توسط برنامههای درمان)، و پاسخ (قابلیت اثرگذاری برنامههای درمان) پیش برود. (جمالی، ۱۳۹۷، ص۱۰۶)
۱۰ـ۲٫ برنامههای ارتقای شرایط زندگی
فلشر معتقد است بین مسائل واقعی نوجوانان باندی و پاسخ دولت به نیازهای نوجوانان، شکاف مهمی وجود دارد و این نظام آنچه را که نوجوانان باندی واقعاً به آن نیازمندند، به آنها ارائه نمیدهد. از جمله مهمترین این نیازها، نیاز اقتصادی است. توضیح اینکه معاش اعضای باندی از عواید جرم و با کسب سریع اقتصادی به دست میآید در حالی که درآمد حاصل از اقتصاد مشروع آهستهتر، باثباتتر، قابل اتکاتر و کمخطرتر است. فراتر از آن میتوان گفت باندها خود حاصل شکست اقتصادی در خانواده، محله و جامعه هستند. در یکی از مطالعات وی نتیجهگیری کرد که تغییر منابع درآمدی از غیرقانونی به قانونی به جرایم کمتر و غیرخشنتری منجر میشود. این نتیجهگیری با بررسی جزئیتر برنامهها برای مجرمان نوجوان جدی و خشن تأیید شد. (همان، ص۱۲۸) اگر بخواهیم به مداخلات مربوط به آموزش شغلی و فراهم کردن فرصتهای شغلی در کشورمان نگاهی بیندازیم ،مداخله قابل توجهی قبل از ورود نوجوانان به کانونهای اصلاح و تربیت مشاهده نمیکنیم. با این حال آموزشهای ارائه شده در این مراکز قابل توجه است. در این رابطه لازم به ذکر است آموزش احکام و معرقکاری که از معمولترین آموزشهای کانون اصلاح و تربیت در ایران است راهگشای مشکل این نوجوانان نیست، زیرا آموش شغلی باید متناسب با نیاز بازار و تا حدی متناسب با علاقه فردی نوجوان باشد. (شرح نهجالبلاغه، ج۲، ص۳۳۳) در حالی که آموزشهای مذکور در ایران حداقل در این سطح از آموزش، فاقد این ویژگیهای ضروری است. مثلاً آموزش احکام (با وجود ارزش ذاتی این علم) به قدری دارای مفاهیم کسلکننده است که حتی بزرگسالان مذهبی، که فاقد روحیه ماجراجویی و خطر هستند به سختی جلب این علم میشوند. چگونه این علم میتواند علاوه بر جذب علاقه یک نوجوان در خطر، جایگزین مناسبی برای ماجراجویی وی و علاوه بر آن منبعی برای کسب درآمد آینده وی باشد. (جمالی، ۱۳۹۷، ص۱۲۹)
۱۰ـ۳٫ برنامههای درمان چند جانبه
دیدگاه نظری درمان چند بعدی، همگام با مدلهای اجتماعی ـ بومی رفتار است که رفتار را آخرین حلقه تولید تعاملات متقابل بین افراد و سیستمهای مرتبط با هم تلقی میکند و به دنبال فهم فاکتورهای مسبب مرتبط با رفتارهای ضد اجتماعی و هدف قراردادن آنهاست. حاصل مطالعات علمی چند بعدی نشان میدهد رفتارهای خشونتآمیز دارای ابعاد چندگانهای دارند. ترکیبی از دیدگاههای ضداجتماعی در اشخاص (تحریفات شناختی، تعارض بالا، سردی رفتار، فقدان همدلی)، فاکتورهای خانوادگی (مسائل بین والدین، همبستگی ضعیف، نظارت ضعیف از مکانهای رفت و آمد نوجوان، حمایت اجتماعی پایین)، همتایان (ارتباط با دوستان منحرف)، مدرسه (ارتباط ضعیف خانواده و مدرسه، عملکرد ضعیف در مدرسه) و محله (بیثباتی در محله) است. ویژگی برجسته این درمان که هرگونه مانع موفقیت را از بین میبرد، توجه به بافت خانوادگی است. خانواده هم در ایجاد و تقویت کنترل درونی و هم کنترل بیرونی عاملی فوقالعاده مهم است. خانواده نه تنها در معرفی رفتارهای بهنجار اجتماعی نقش مهم ایفا میکند بلکه ارتباط خانوادگی، منشا خارجی کنترل اجتماعی را نیز شکل میدهد؛ چنانکه «پونال» بر اهمیت مشاوره با خانواده بزهکار، برای تسهیل بازپذیری بزهکار در زمان انتقال از زندان به جامعه تأکید میکند و آن را روشی مؤثر برای کاهش احتمال بازگشت بزهکاران به زندان میداند. او به این نکته اشاره میکند که برای برخی از بزهکاران شاید، مناسبتر آن باشد که از محیط خانواده یا دوستان در صورتی که تأثیری مخرب مینهند به دور باشند. (ناظمی اصل، ۱۳۹۷، ص۱۴۲) منظور از مداخلات چند بعدی در سطح خانواده، حذف موانع بازپروری مؤثر (مثل سوء مصرف والدین، تعارضات زناشویی و …) است تا دانش فرزندپروری و ارتباط بین اعضای خانواده را ارتقا بخشد و به دنبال افزایش نظارت والدین، جدا کردن نوجوان از والدین منحرف باشد. در سطح دوستان، این درمان درصدد کاهش وابستگی به موادمخدر و ارتباط با دوستان منحرف و از طرف دیگر افزایش ارتباط با دوستان اجتماعی است. در نهایت این درمانها طراحی شدند تا مهارتها و منابع مورد نیاز را به والدین ارائه دهند و به نوجوان و خانواده این قدرت را بدهد تا مسائل خانوادگی و خارج خانواده را که همگام با رشد نوجوان رشد میکنند، مدیریت کنند. (جمالی، ۱۳۹۷، ص۱۳۸)
نتیجهگیری
اتخاذ سیاستهای سختگیرانه در واکنش به مرتکبان تکرار جرایم خشونتآمیز اغلب اولین، رایجترین و آسانترین انتخابی است که مسئولان میتوانند برگزینند. با این حال، اجرای این سیاست، نمیتواند بهترین راهحل مبارزه با جرم باشد. بلکه کنترل جرم و مجازات مجرمان میتواند با روشهای معتدلتر و حتی با هزینه تمام شده کمتری نیز انجام گیرد. مسأله کنترل مجرمان خطرناک به عنوان یکی از مسائل پیچیدهای است که سیاست برنامهریزی شدهای را میطلبد. از طرفی، خطرناک بودن اینگونه مجرمان اتخاذ راهبردهای مؤثر برای کنترل آنها را به یک نیاز اساسی تبدیل میکند و از طرفی، سلب حقوق انسانی و بستن هرگونه راه اصلاحی به بهانه تأمین امنیت عمومی خطراتی است که بازگشت موفقیتآمیز مجرمان به جامعه را با مشکلات جدی مواجه میکند. آنچه مسلم است تأمین امنیت عمومی به رعایت اصول و ضوابط خاص خود نیاز دارد. مثلاً استفاده گسترده از مجازات اعدام و روش حذف مجرم و … طریق مناسبی برای نایل شدن به هدف تأمین امنیت عمومی نیست زیرا حفاظت از جامعه نباید دستاویزی برای پایمال شدن حقوق و آزادیهای مشروع مجرمان قرار گیرد. امروزه کنترل جرایم خشونتآمیز با استفاده از روشهای نوآورانهتری نیز امکانپذیر شده است. تهیه نیمرخ جنایی، مراقبت الکترونیکی، هدفگیری نقاط جرمخیز از جمله این راهبردها هستند. علاوه بر این، رویکرد اصلاح و درمان درصدد است تا با شناسایی و حذف علل تکرار جرم به اصلاح و درمان مجرمان بپردازد. با این حال محیط رایج زندان که مملو از ناامیدی، توهین، تاریک و بسته و غیربهداشتی است با بدتر کردن شرایط و تحقیر، بیشتر به تکرار جرم دامن میزند. بنابراین از آنجایی که مرتکبان تکرار جرایم خشونتآمیز با مجازات زندان روبرو میشوند و بخش مهمی از روند اصلاح مجرمان باید در این مکان اجرا شود، پیشنهاد می شود فضای مناسب اصلاح و درمان مجرمان در محیط زندان فراهم شود. کاهش جمعیت زندان از طریق حذف مجازات زندان برای مجرمان غیرجدی و استفاده از مجازاتهای اجتماعی و جایگزین برای آنان اولین گام زمینهساز اصلاح و درمان مرتکبان تکرار جرایم خشونتآمیز است. خوشبختانه با وجود ماده ۶۶ قانون مجازات مصوب ۹۲ در زمینه جایگزینهای حبس، قدم مثبتی در این رابطه برداشته شده است. دومین گام اصلاح ظاهر محیطی است. فراهم کردن نور کافی، تهویه، استفاده از رنگهای شادتر، ایجاد فضای سبز میتواند اقدامات مفیدی در این راستا باشد. گام سوم نیز فراهم کردن محیط درمانی، استفاده از تیمهای درمانی متخصص و برنامهریزی برای استفاده از مناسبترین برنامههای درمانی است. در نهایت حرفهآموزی، حل مشکلات مهم اقتصادی زندانیان در کنار ادامه درمان در قالب برنامههای مراقبت پس از خروج امکان تکرار جرایم خشونتآمیز را تا حد بسیار زیادی کاهش خواهد داد.
منبع : اطلاعات
ابعاد کیفری قماربازی دادنامه مورخ 1399 05 14 هیات عمومی دیوان عدالت اداری