شیوع طلاق عاطفی
این روزها، مسوولان ثبت احوال خبر از گسترش اتفاقی غیرمنتظره میدهند رقم و درصد طلاق افزایش یافته و در ازای هر 10 ازدواج 2 الی 3 طلاق وجود دارد و بیشتر این طلاقها در میان کسانی است که سن آنها بین30 - 20 سال است و خبر تلخ دیگراینکه جدا از این طلاقها که جدایی رسمی و قانونی و حقوقی است؛ نوع دیگری از طلاق میان خانوادهها شایع شده که آن را طلاق عاطفی نامیدهاند اعدادی که در این مورد توسط جامعهشناسان و روانشناسان اعلام شده، 25 درصد الی 50 درصد است بنابراین اگر خوشبین باشیم 50 درصد و اگر بدبین باشیم فقط 25 درصد از خانوادههای موجود، دچار طلاق نیستند این واقعیت ایجاب میکند که مسوولان کشور و روانشناسان و جامعهشناسان فکری به حال جامعه کنند و از طریق کنفرانسها و سمینارها، راهحلهای عملی و کاربردی به خانوادهها عرضه دارند
این روزها، مسوولان ثبت احوال خبر از گسترش اتفاقی غیرمنتظره میدهند. رقم و درصد طلاق افزایش یافته و در ازای هر 10 ازدواج 2 الی 3 طلاق وجود دارد و بیشتر این طلاقها در میان کسانی است که سن آنها بین30 - 20 سال است و خبر تلخ دیگراینکه: جدا از این طلاقها که جدایی رسمی و قانونی و حقوقی است؛ نوع دیگری از طلاق میان خانوادهها شایع شده که آن را طلاق عاطفی نامیدهاند. اعدادی که در این مورد توسط جامعهشناسان و روانشناسان اعلام شده، 25 درصد الی 50 درصد است بنابراین اگر خوشبین باشیم 50 درصد و اگر بدبین باشیم فقط 25 درصد از خانوادههای موجود، دچار طلاق نیستند. این واقعیت ایجاب میکند که مسوولان کشور و روانشناسان و جامعهشناسان فکری به حال جامعه کنند و از طریق کنفرانسها و سمینارها، راهحلهای عملی و کاربردی به خانوادهها عرضه دارند.
طلاق عاطفی چه نوع طلاقی است؟
طلاق حقوقی یا قانونی، جدایی کامل فیزیکی و روانی و عاطفی همسران از یکدیگر است که از طریق دادگاه و دفترخانهها به تایید میرسد و هر یک از زوجین پس از رای دادگاه و معین شدن حقوق هر زوج و کسب آن حقوق، به دنبال سرنوشت خود میروند. اما در طلاق عاطفی چنین نیست. در طلاق عاطفی جدایی فیزیکی همسران، اتفاق نمیافتد. جدایی، جدایی عشقی و عاطفی است همسران در یک خانه زندگی میکنند اما هیچ عاطفه و محبت و عشقی به هم ندارند و گویی که همسایه یکدیگرند و هر یک در خانه اتاقی مجزا دارند این اتفاق ممکن است چند ماه یا چند سال طول بکشد و گاهی نیز تا پایان عمر یکی از همسران دوام یابد. آنچه ملاحظه میشود این است که در اکثر موارد پس از چند ماه یا یکی، دو سال، طلاق رسمی و حقوقی تحقق مییابد. فاصله زمانی دو طلاق عاطفی و حقوقی بستگی به دیدگاه و نگرش همسران دارد. گاه به خاطر کوچک بودن فرزندان و گاه به خاطر حرف مردم و شرم از خویشاوندان و گاه نیز به دلایل فرهنگی، اعتقادات و دینی فاصله زمانی دو طلاق طولانی میشود یا اینکه طلاق حقوقی و قانونی صورت نمیگیرد و طرفین شرایط موجود را تحمل میکنند. علتهای دیگری مانند سنگینی مهریه و شرایط اقتصادی شوهر، وابستگی اقتصادی زن به مرد، وجود فرزندان کوچک، ترس از تنهایی و بدنام شدن و آسیبهای روانی به فرزندان، تاثیر خرده فرهنگها و نوع نگاه آنها به امر ازدواج را نیز در طولانی شدن فاصله دو طلاق عاطفی و رسمی موثر یافتهاند.
علتهای طلاق عاطفی
در طلاق رسمی و حقوقی کلیه رشتههایی که همسران را به هم پیوند میدهد قطع میشود اما در طلاق عاطفی فقط رشتههای عاطفی و عشقی گسسته میشود و چه بسا که طرفین بتوانند از راههای درست و کمک گرفتن از مشاوران ورزیده، دوباره این ارتباط را برقرار کرده و به زندگی شیرین گذشته بازگردند. در این قسمت علتهای طلاق را بهطور کلی بررسی کرده و سپس به طلاق عاطفی خواهیم پرداخت.
چه کنیم تا طلاق عاطفی اتفاق نیفتد
1- علم و آگاهی کامل از خصوصیات دینی، اخلاقی، اجتماعی، فرهنگی، علمی و روانی همسری که میخواهند با او ازدواج کنند. چنین اطلاعاتی نیاز به مطالعه عمیق و زمان لازم برای شناخت طرف مقابل دارد.
2- ازدواج با هموطن، همشهری، همفرهنگ، تقریبا همسال، هم شغل و هم طبقه موجب استحکام بیشتر نهاد خانواده خواهد بود.
3- مطالعه در خصوصیات خود (خودشناسی) و رفع رفتارهای غیرعادی با کمک مشاور و روانشناس بالینی و نیز مطالعه در خصوصیات جنس مخالف و شناخت خصوصیات جنس مخالف بسیار مهم است و موجب اصلاح رفتار خویش و نیز شناخت خصوصیات و نیازهای فرد متقابل میشود.
4- همسران باید خواستههای خود را از یکدیگر پنهان نسازند و بدون ملاحظه، خواستههای خود را با همسر خود مطرح کنند و علت منطقی برآورده نشدن خواستههای خود را بپذیرند.
5- هنگام بروز مشکل بین همسران، لازم است که هر دو به یک مشاور خوب خانواده مراجعه کنند و نظر مشاور را به کار گیرند و از رفتن نزد مشاور هراس نداشته باشند و بدانند که اجرای نظر مشاور و کنار گذاشتن بعضی از خودشیفتگیها و خودخواهیها به نفع زندگی مشترک آنان است و موجب نجات خانواده از گسست و از هم پاشیدگی میشود.
6- به خانمها و آقایان توصیه میشود که کتابهای مربوط به ازدواج و خصوصیات مردان و زنان را قبل از ازدواج خوب مطالعه کنند و به شناختهای لازم برسند آنگاه ازدواج کنند.
7- تحمل انتقاد را داشته باشیم و اگر حق با همسرمان است، بپذیریم و قول به عدم تکرار آن بدهیم و چنانچه سوءتفاهم برای او ایجاد شده با نرمش، آن هم در وقت مناسب، یعنی وقتی که آرامش دارد سوءتفاهم را رفع کنیم. اگر او عصبانی است تندی میکند تو آرام باش وقتی تو عصبانی میشوی و تندی میکنی او باید آرامش خود را حفظ کند.
(البته لازم به تذکر است که عصبی بودن خصوصیت خوبی نیست و با عصبانی شدن تفاوت دارد. در یکی از مقالات اینجانب خصوصیات انسان عصبی بیان شده است).
8- رفتارهای همسران با یکدیگر روی فرزندان تاثیرات نامطلوبی به جا میگذارد چنانچه این رفتارها محبتآمیز باشد بلوغ عاطفی آنان تسریع میشود و چنانچه نامطلوب و خشن باشد موجب بههم ریختگی ارتباطات مغزی و پیدایی رفتارهای خشن و ظالمانه میشود این نوع کودکان در بزرگسالی دچار حالات زیر میشوند.
الف- خودشیفته و سلطهگر. ب-گوشهگیر و غیراجتماعی. ج- مهرطلب و بسیار حساس.
9- پایین آوردن سطح توقعات مادی توسط همسران جوان و تعامل و سازگاری خویش با شرایط موجود و پرهیز از ایدهآلی فکر کردن و خیالبافی کودکانه و ایام نوجوانی و تلقینات اطرافیان. همسران گرامی بدانند که با دستهای توانای خود باید زندگی را رونق ببخشند و البته با چنین همتی به آینده شیرین هم خواهند رسید.
10- پرهیز از رقابت و به قول معروف چشم و همچشمی کردن با دیگران که عدم حصول خواستهها موجب بههم ریختن اساس ارتباط عاطفی و بروز درگیری و تحقیر یکی از طرفین خواهد شد.
11- ماهیت خانواده را ارتباط عاطفی شکل میدهد. بنابراین همسران باید مرتبا علاقه و عشق خود را به همسر خودشان ابراز کنند و هیچوقت همسرشان برایشان عادی نشود.
12- حافظه خانمها بسیار قوی است و هر موضوعی را سالها در ویترین ذهن خود نگهداری کرده و هر چند وقت یکبار گرد و خاک آن را هم میگیرند و تازه نگاه میدارند. بنابراین آقایان مواظب باشند که گفتار و رفتارشان در ذهن خانم ثبت میشود. مخصوصا رفتارها و گفتارهایی که مطلوب خانمها نباشد به صورت یک برگ و سند برای مدتهای طولانی نگهداری میشود.
13- همسران گرامی نباید تحت تاثیر زندگیهای رنگ و روغن زده فیلمها و سریالهای وارداتی قرار گیرند و فکر کنند که واقعیت زندگی آنها همین است. ممکن است اقلیتی مرفه و سرمایهدار چنین زندگی کنند. اما اکثریت مردم آن جوامع هم درگیر شدید کار و نیازهای کاذب هستند و بههمین دلیل هم طلاق و از هم پاشیدگی خانوادهها در غرب خیلی بیشتر است.
14- هیچگاه خود را به فرزند خویش قلاب نکنید. بعضی از مادرها خود را به پسر خود و بعضی پدرها خود را به دختر خود به اصطلاح قلاب میکنند. این کار نه تنها موجب ناراحتی همسر میشود و او احساس میکند که کسی جای او را گرفته است بلکه تاثیرات بسیار بدی روی فرزند گذاشته و در آینده او نمیتواند همسر خوبی برای دیگری باشد و این اتصال به مادر یا پدر تا پایان عمر باقی میماند و فوت و از دست دادن آنها موجب بروز افسردگیهای شدید شده و زندگی فرزند را خراب میکند.
15- از بیتوجهی به خواستههای همسر خود و خودسری و تکروی در مسائل خانواده خودداری کنید و سعی کنید تمام کارها با مشورت یکدیگر انجام شود و اگر یک طرف با دلایل قانعکننده، مخالف بود طرف مقابل بپذیرد.
16- سعی کنید هنگام روبهرو شدن با یکدیگر، از خود انرژی و حساسیت مثبت نشان دهید و شوق و خوشحالی خود را از با هم بودن ابراز کنید.
17- ناراحتیها و مشکلات و شکایات خود را پس از دیدار همسر مطرح نکنید و اجازه دهید در موقعیت مناسب و با آرامش مطرح شود.
18- مهارتهای همسرداری را قبل از ازدواج و حتی بعد از ازدواج بیاموزید.
19- توجه داشته باشید که هر ازدواج بهاری، تابستانی و پاییزی دارد و این فصلها هیچکدام شور و طراوت قبل را ندارد. فقط اجازه ندهید که زمستان ازدواج اتفاق بیفتد در آن صورت است که همهچیز یخ میبندد و به قول مهدی جان اخوان: شب با روز یکسان است.
20- از کار کردن بیش از اندازه طبیعی در خارج از منزل بپرهیزید و هرگز محل کار خود را در شهری دیگر قرار ندهید.
مفهوم خانواده، زیر یک سقف زندگی کردن و پر کردن خلأهای عاطفی خود در منزل است. آنکه در بیرون از منزل میخواهد زیادتر از اندازه، به دست آورد، در خانه چیزهای زیادی را از دست میدهد. محبت به همسر و فرزندان، رسیدگی به امور منزل، رفع مشکلات و همکاری با همسر، تربیت فرزندان، همه و همه در منزل انجام میشود.
منبع : روزنامه اعتماد
ایران نیازمند نیروی نظامی حرفه ای است هشدار پلیس فتا به کاربران چت روم ها