×

عدم قابلیت طرح -

عدم قابلیت طرح -

عدم-قابلیت-طرح--

وکیل


رای شماره : 17- 9/10/1376

رای هیات عمومی شعب کیفری دیوان عالی کشور(اصراری )
با توجه به اینکه شعبه یازدهم دیوان عالی کشور حکم شعبه دوم دادگاه عمومی بم را به علت نقص تحقیقات نقض نموده و در موارد نقض حکم به جهت نقص تحقیقات طبق بند ب ماده 23 قانون تشکیل دادگاههای عمومی وانقلاب رفع نقائص ، تکمیل تحقیقات و صدورحکم جدید به عهده دادگاه صادر کننده حکم منقوض محول می شود و بر خلاف این ترتیب قانونی پرونده به دادگاه دیگری ارجاع گردیده و نظربه اینکه برابر بند(ج ) ماده 24 قانون فوق الذکر در غیر موارد ماده 23 در مورد برائت ومجرمیت حکم اصراری صادر می شود و شعبه مزبور در ماهیت امر نظری قطعی اعلام ننموده موضوع به اکثریت آراء غیر قابل طرح اعلام و پرونده ضمن خروج از دستور کار هیات عمومی جهت اقدام قانونی به شعبه یازدهم دیوان عالی کشور ارسال می شود0

154
* سابقه *

پرونده اصراری کیفری 137617

شماره رای : 917/10/1376
شماره پرونده : 137622
شماره جلسه : 137627

علت طرح : اختلاف نظر بین شعبه یازدهم دیوان عالی کشور با دادگاههای عمومی بم

موضوع : قتل عمد

در ساعت 9 روز سه شنبه 9/10/1376 جلسه هیات عمومی شعب کیفری دیوان عالی کشور بریاست حضرت آیت الله محمدمحمدی گیلانی رئیس دیوان عالی کشور و با حضور جنابان آقایان قضات دیوان عالی کشور و نماینده جناب آقای دادستان کل کشور تشکیل و با تلاوت آیاتی چند از کلام الله مجید رسمیت یافت 0

رئیس : دادنامه شماره 31120/4/1376 شعبه یازدهم دیوان عالی کشور بتصدی جناب آقای رحمت الله عروجی مستشار و جناب آقای سید عباس بلادی عضو معاون مطرح است 0 جناب آقای بلادی دادنامه شعبه را قرائت فرمایند0
خلاصه جریان پرونده :
در گزارش مورخ 16/2/1373 پاسگاه انتظامی وکیل آباد خطاب به فرماندهی منطقه انتظامی بم چنین آمده است : (در ساعت 9 یوم جاری به پاسگاه اطلاع داده شد که در ساعت 2 بامداد مورخه 16/2/1373 تعدادی افراد ناشناس با داشتن اسلحه کلاش به منزل عوض 000 فرزند رمضان وارد که قصد ربودن فرزندش بنام حمید000 را داشته اند که پدرش به علت دفاع از فرزندش توسط همان افراد مورد اصابت گلوله قرار گرفت و همچنین برادرش بنام یوسف 000 هم مورد اصابت گلوله قرار گرفته اند و نیز مجروح شده اند در همان وقت بدون اطلاع پاسگاه توسط بستگان متوفی جهت مداوا به بیمارستان امام خمینی بم انتقال یافته اندکه آقای عوض 000 که از ناحیه شکم و نخاع مورد اصابت گلوله قرار گرفته بوددرحین عمل جراحی فوت می نمایدوآقای یوسف 000 فرزند رمضان بعلت جراحت سطحی از بیمارستان آزاد می شود000) در همان تاریخ آقای بازپرس به اتفاق مامورین پاسگاه و پزشک معالج در سردخانه بیمارستان حاضر شده مشاهدات خود رابدین شرح صورتجلسه نموده اند( جسد متعلق به مردی است حدودا" 40 ساله با قدی متوسط، موهای جوگندمی ،000 بلحاظ عمل جراحی کاملا" عریان است بالای پیشانی زخمی است که احتمالا" مورد ایراد ضرب قرار گرفته است 0 1 دست چپ مقتول بالای بازو سوراخی حدودا" به قطر 5 سانتی متر و طرف مقابل آن سوراخی به قطر 2سانتی متر مشاهده می شود که ظاهرا" محل خروج و ورود گلوله است شکم مورد جراحی قرار گرفته و بخیه شده است 000 جسد به پشت برگردانده شد قسمت پائین بدن سمت راست سوراخی به قطر 1 سانتی متر وجود دارد که ظاهرا" محل ورودگلوله است سایر قسمتهای جسد000 اثر قابل ذکر دیگری وجود ندارد000) از آقای دکترآهنگران بعنوان پزشک کارشناس درخصوص علت فوت تحقیق شده اظهار داشته است (000 یک مورد اصابت گلوله در 5 سانتی متری طرف راست ستون فقرات کمری وجود داشت و محل خروج گلوله از پهلوی چپ بود که در موقع عمل ضربه ستون فقرات کمری ونخاع روده بزرگ و شریان آن در طرف چپ پارگی روده باریک له شدگی کلیه چپ و پارگی دیافراگم چپ به همراه شکستگی 4 دنده تحتانی چپ وجود داشت اصابت گلوله بعدی به قسمت خلفی تحتانی بازوی چپ که محل ورد از داخل بازو ومحل خروج از خارج بازو بود اثرات ضربه غیرنافذ به روی سر وجود داشت علت اصلی مرگ اصابت گلوله به اورگانهای حیاتی (کلیه )وعروق آن بود000) سپس تحقیق از اولیاءدم (شکات ) آغاز شده ابتدا از بانو سکینه 000 (همسر مقتول ) تحقیق شده اظهار داشته (من با شوهرم و بچه هایم روی حیات منزلم خواب بودیم در نصف شب حدود ساعت 2 بامداد 16/2/1373 صدایی بگوشم رسید از خواب بیدار شدم دیدم فرزند بنام علیرضا توسط چند نفر افراد مسلح ناشناس قصد بردن فرزندم را داشته شوهرم از خواب بیدار شده بود و به افراد مسلح گفت چرا بچه را می بری مگر حسابی از من دارید و آنها را شوهرم شناخت و گفتند اسنفدیار رامی خواهیم عوض گفت من شما را می شناسم اکبرحسین 000 و ناصر پسراکبرحسین 000 و علی 000 فرزند خواهرزاده حسین 000و بچه ام را بنام حمید دونفر از آنها بردند و شوهرم و خودم و پسردیگرم با آنها در گیر شدیم که بچه ام را نجات دهم و یک تیر شلیک شد از منزل خودم تامنزل همسایه مان بنام قاسم 000 دنبال آنها بودیم که در منزل قاسم به شوهرم تیراندازی نمودند که شوهرم مجروح شدوتوسط خودمان به بیمارستان اعزام شد000) سئوال شده علت اینکه پس از درگیری (جریان را) به پاسگاه اطلاع نداده اید چیست ؟ جواب داده است : چون شب بود و وسیله ای دردست نبودتوسط اهالی همین ده به بیمارستان اعزام شد0 سئوال شده آیا در حال حاضر از کسی شکایت دارید؟ در پاسخ گفته است : (از دست اکبرحسین 000 نصرت 000 خواهر زن اسفندیار و ناصر حسین 000 و علی 000 خواهرزاد اکبرحسین 000) از وجوداختلاف قبلی بین شوهر شاکیه با متشکی عنه سئوال شد پاسخ داده است : خیر اصلا" شوهرم با آنها حسابی به هیچ عنوان نداشته است ونمی دانم به چه علت شوهرم را به قتل رسانیده اند نامبرده توضیح داده است فقط در موقع ورود به منزلم گفت اسفندیار را می خواهم اگر خبری از او داری بما بگو شوهرم گفت از او خبری ندارم 0 سئوال شده افراد مسلح چند نفر بوده اند؟ پاسخ داده است : فقط تعداد سه نفر مسلح بودند که شوهرم آنها راشناختند ولی من آنها را نشناختم از زبان شوهرم که گفت اکبرحسین 000 چرا مرا می کشید0) از یوسف 000(برادر مقتول ) استعلام شده جواب داده است ( من در خواب بودم ناگهان در نیمه شب حدود ساعت 2 بامداد صدای هیاهویی از منزل برادرم عوض 000 بگوشم رسیداز خواب بلند شدم آمدم داخل کوچه دیدم تعدادی جمع شده و در منزل قاسم 000 برادرم صدا می زد مردم بچه ام را بردند من رفتم ببینم چه خبر است تیری توسط افرادناشناس به سمت من شلیک شدودیگر نتوانستم جلوبروم فقط دیدم برادرم با آنها درگیر است درحین درگیری یکی از آنها شروع به تیراندازی به سمت برادیم کرد که مجروح شد و آنها فرارکردند0 سئوال شده آیا شما افراد مسلح را شناختید؟جواب داده است (خیر) سئوال : آیا شما در رابطه با قتل برادرت عوض 000 از کسی شکایت داری یا خیر؟ جواب : خیر من ازدست کسی شکایت دارم (توضیح آنکه ظاهرا" قبلا" کلمه ندارم نوشته شده بعد روی این کلمه قلم کشیده شد و بالای آن کلمه دارم قید گردیده است ) ولی طبق اظهارات برادرم و زن برادرم از دست علی اسفندیار000شکایت داریم چون افراد مسلح به محض وارد شدن بمنزل برادم خواستار اسفندیار و برادرش علی 000شده اند) بانو معصومه نجات کریم از همسایگان مرحوم عوض 000 نیز اظهار داشته ( من روی حیاط منزلم خواب بودم حدودا" ساعت 2نصف شب بود که صدای هیاهویی از منزل همسایه مان همان عوض 000 بلند شد در را باز کردم دیدم همسایه مان بنام جان محمد با عوض و زن و بچه هایش با افراد مسلح داشتند می آمدند داخل کوچه و عوض 000 با صدای بلند گفت بچه ام را بنام حمید000را بردند و مردم یکی یکی از منزل خودشان بیرون می آمدند که درب منزل عوض 000 توسط همان افراد تیر خورد و بچه را بنام حمید بردند که توسط ماشین محمد000 به بیمارستان بم بردند) سئوال : آیا شماکسی از افراد مسلح را شناختید؟ جواب : خیر چون سروکله پیچیده بودند آنان را نمی شناسم 0) از علی 000 همسایه دیگر مرحوم عوض 000 سئوال شده اظهار داشته ( من در منزل پدر خانمم خواب بودم که یک مرتبه شنیدم صدای داد وفریاد همسایه پدر خانمم بلند شد وفورا" رفتم داخل کوچه که دیدم عوض 000 با عیال ونیروها ازداخل منزل عوض 000 ریختند داخل کوچه که فریاد می زد بچه ام را بردند که من با جان محمد000 می خواستم که به کمک عوض 000برویم به طرف ماتیراندازی کردند و ما رفتیم کنار وعوض 000 باآنها درگیربود که یکی ازاسلحه آنها به زمین افتاد که عوض 000 می خواست آن اسلحه را بردارد ونیروی دیگری به عوض 000 تیراندازی کرد واو افتادجلوی در خانه قاسم 000) سئوال شده آیا شما افراد مسلح را شناختید جواب داد است : من هیچکدام از افراد را نشناختم چون لباس آنها بلوچی و سرو صورت آنها بسته بود0 محمد000(فرزند مقتول ) نیز چنین بیان نموده است : (( من با پدر ومادرم و بچه های دیگر در روی حیاط خانه مان خوابیده بودیم در حال خواب متوجه شدم که صدای پدرم آمد گفت چرا مرا می کشید من از خواب بیدار شدم دیدم تعدادی ناشناس که سروکله آنها با دستمال پیچیده بود با پدرم بحث دارند من رفتم جلو که یکی ازآنها را شناختم بنام اکبرحسین 000 و پدرم با آنها درگیر و دستمالهائی که روی سر وصورت آنها بسته بود کند و آنها راشناختم و پدرم را با خودشان از حیاط منزل خارج کردند و یکی از آنها برادم را بنام حمید از خواب بیدار کرد و پدرم را بعلت دفاع از برادرم تا منزل هسمایه مان قاسم 000 بردند000 یکی از آنها به سمت پدرم تیراندازی کرد که مورد اصابت گلوله اسلحه قرارگرفت )ونزدیک منزل قاسم 000 به زمین افتاد000))0
سئوال شده از چه کسی شکایت دارید؟
پاسخ داده است : ((من از دست اکبرحسین 000 2 ناصرپسرش وعلی 00 از بانو نصرت همسر اصغر وخواهرزن اسفندیار) سئوال شده آنها چند نفر بودند چه نوع اسحله ای داشتند؟ جواب داده است (تعداد 9 نفر بودند و همه اسلحه کلاش داشتند) ضمنا" توضیح داده است که نامبردگان با سه دستگاه موتورهوندا و یکدستگاه موتور ایژ بمحل آمده بودند0 سپس از آقای ناصر000 28 ساله (یکی ازمتهمین )تحقیق گردیده اظهار داشت : در مورخه ای که اتفاق افتاده بنده در منزل مهمان داشتم و شغل بنده در رابطه با مردم یعنی رانندگی است در شب وقوع چون مسئول توزیع کپسول گاز محمدآباد هستم چند نفر از اهالی بمنزل آمدند و ازبنده در ساعت 9الی 10 تقاضای کپسول گاز کردند جریان مدعی شدن آنها چون بنده با پاسگاه شهرک روداب شرقی همکاری در گرفتن برادر خانم عوض داشم از این طریق می خواهند به آبروی بنده لمطه بزنند و در مورخه 12/12/1372 در رابطه با جریان اسفندیار یعنی برادر خانم عوض گزارشی به دادسرا و پاسگاه روداب شرقی و آگاهی تسلیم نمودم 000))
اکبر000 (متهم دیگر) نیز اظهار داشته :
من اطلاعی از قتل عوض 000 ندارم چون من با پاسگاه شهرک همکاری در رابطه با دستگیری اسفندیار000 در رابطه با خرید وفروش مواء مخدر نموده ام روی همین اصل از من شکایت دارند000 ازآقای علی 000 (یکی دیگر از متهمین ) تحقیق شده گفته است :
من درشب قتل عوض 000 با حمل ونقل چند نفر ازمعلمان جهت دعوتی یکی از همکاران او در آبادی چهل تن بوده ام که شب در همانجاخانه علی 000خوابیده ام وهیچگونه اطلاعی درموردقتل عوض 000نداشته وندارم 0 نامبرده استشهادیه ای نیز در این خصوص تسلیم نموده که ضمیمه پرونده شده است 0 سپس از بانونصرت 000(متهمه دیگر پرونده ) بازچویی بعمل آمده اظهارداشته : طبق کلام الله مجید دروغ می گویند ما چنین عملی انجام نداده و چنانچه شخص یا اشخاصی در روستای الله آباد مرا دیه باشند و گواهی دهند یا افرادی از مومن آباد گواهی دهند که من با افراد یاد شده بودم حاضرم مجازات قانونی را تحمل کنم 0) یوسف 000(مصدوم حادثه وبرادر مقتول ) در تحقیق بعدی نیز مطالب گذشته را تکرار کرده وبیان نموده است که زنی را با افرادمسلح مزبور ندیده است 0 گواهی پزشکی او حاکیست (ازآقای یوسف 000معاینه بعمل آمد آثار زخم بخیه شده ای بطول حدود پنج سانتیمتر درقسمت فوقانی زانوی راست مشاهده می شود زخم نوع دامیه است چون بخیه شده است تعیین آلت ایجاد کننده ممکن است ) (صفحه 28)0
مجددا" از اکبر وناصر000 تحقیق گردیده اتهامات وارده راانکار نموده و عنوان شکایت را بخاطر همکاری خود با پاسگاه جهت دستگیری برادرزن مقتول بنام اسنفدیار000دانسته اند0 توسط متهمین استشهادیه محلی نیز تسلیم شده که آنرا عده نسبتا" زیادی گواهی نموده اند و مفادا" حاکیست که متهمین بیگناه بوده و علت اصلی شکایت بواسطه همکاری آنان با نیروی انتظامی در دستیگری اسفندیار000می باشد0
محمد000(فرزندمقتول ) در اظهارات بعدی خود گفته است :نفهمیدم چه کسی بطرف پدرم تیراندازی کرد(صفحه 41) بانو سکینه 000(همسر مقتول ) نیز گفته است : خودم صورت و چهره آنها (ضاربین ) راندیدم و نشناختم ولی طبق اظهارات شوهرم 2 نفر از آن افراد مسلح اکبر و ناصر000 می باشند000 نامبرده توضیح داده است : سه نفربداخل منزل وارد شدند وقتی به بیرون ازمنزل رفتیم فقط همان سه نفر را دیدم کس دیگری نبود0 (صفحه 44)
از خانم زهرا000 18 ساله (دختر مقتول ) تحقیق شده اظهارداشته است :
من در زمان بقتل رسیدن پدرم در محل نبودم و در کرمان بسر می بردم و اطلاعی از چگونگی بقتل رسیدن پدرم ندارم ولی طبق گفته خانواده ام قاتلین پدرم اکبر و ناصر000 و نصرت 000 بوده اند ولی خودم نبوده و ندیده ام 000) بانو فیضه جرجندی 70 ساله (مادرمقتول ) نیز بیان نموده است که :000 از سروصدا بیدار شدم دیدم سه نفر که نقاب به چهره داشتند و اسلحه بدست داشته اند با عوض 000 پسرم درگیر هستند و عوض را با قنداق اسلحه کتک کاری می کنند به کمک پسرم عوض رفتم که من را دور انداختند و دیگر من چیزی نفهمیدم وقتی بهوش آمدم دیدم عوض روی زمین وخون آلود و مجروح شده است و افراد مسلح را دیگر ندیدم 0 نامبرده گفته است : خودم افراد مسلح را شناسایی نکردم ولی عوض فریاد می کشید که اکبر حسین 000 وناصر به نامردی من را به قتل رساندید000
فاطمه 000 22 ساله (فرزند مقتول ) نیز گفته است :
در زمان به قتل رسیدن پدرم من در کرمان بوده ام و پس از فوت پدرم مطلع شدم 000 نامبرده توضیح داده است که اکبر و ناصر000 را نمی شناسد و آنها راندیده است 0
زهرا000 12 ساله (فرزند دیگر مقتول ) نیز از اکبر و ناصر000 بعنوان قاتل پدر خود شکایت کرده واظهار داشته که بهنگام وقوع حادثه درمحل نبوده است 0 در بازجویی بعدی که در دادسرا بعمل آمده محمد000 (فرزند مقتول ) اظهار داشته :
خودم دیدم که ناصر000 به سمت پدرم تیراندازی کرد و پدرم را بقتل رساند و حاضرم به قرآن قسم بخورم (صفحه 57)سپس خانم سکینه 000 بعنوان قیم اتفاقی فرزندان صغیر مرحوم عوض تعیین شده است و به عنوان قیم اتفاقی صغار از طرف آنها شکایت کرده است توضیح آنکه نامبرده اظهار داشته از شوهرش (مقتول ) دارای یازده فرزندمی باشد که بترتیب به اسامی فاطمه 22 ساله ، محمد20 ساله ، زهرا18، مهدی 16 ساله ، علیرضا14 ساله ، مریم 9ساله ، حمید8ساله ، زینب 5 ساله ،نجمه 3ساله ، امیرحسین 2ساله و احمد سه ماهه می باشند0
مهدی 000 16 ساله نیز توضیح داده است است : وقتی پدرم تیر خورد من بالای سرش رفتم گفت اکبر وناصر من را کشتند0(صفحه 60) حسین 000 نیز گفته است که (000 خودم را به بیمارستان امام خمینی بم رساندم برادرم هنوز زنده بود در بیمارستان 000گفت برادر قاتل من ناصر واکبر000 هستند و نصرت 000 هم با آنهابود اگر مردم 400 هزار تومان به اصغر بدهکارم و200 هزار تومان هم به احمد000 بدهکارم بدهکاریهای من را بدهید)(صفحه 62)مجددا" ازناصرواکبر000 و نصرت 000 بعنوان متهم تحقیق شده منکر اتهامات وارده شده وخود را بیگناه دانسته اند0 بهنگام آخرین دفاع نیزمتهمین قسم یاد کرده اند که از جریان قتل عوض 000اطلاعی ندارند پس از صدور قرار مجرمیت دادسرا کیفرخواست شماره 2373/5/1373 را خطاب به دادگاه کیفری یک شهرستان بم بدین شرح صادر نموده است ( در این پرونده : 1 ناصر000 فرزند اکبر28 ساله 000 متهم است به ورود به عنف به هنگام شب بداخل منزل مسکونی عوض 000 و قتل عمدی ایشان با سلاح گرم 2 اکبر000 فرزند حسین 59 ساله 000 متهم است به ورود به عنف به منزل مرحوم عوض 000 و معاونت در تقل عمدی ایشان با سلاح گرم 0
3 نصرت 000 فرزند سید 35 ساله 000متهم است به معاونت درقتل عمدی مرحوم عوض 000 با سلاح گرم نظر به شکایت اولیاءدم مقتول گواهی و نظریه پزشکی ، تحقیقات معموله ، گزارش مامورین و سایرمحتویات پرونده مرتکب بزههای انتسابی فوق در حوزه قضائی بم گردیده اند لذا طبق مواد205و207 قانون مجازات اسلامی تقاضای کیفر شایسته نامبردگان فوق می گردد0
در جریان رسیدگی آقایان سیدمجتبی مدرسی واحمد نصری وکلای پایه یک دادگستری با تقدیم وکالتنامه خود را بعنوان وکیل مدافع آقایان اکبر وناصر000 معرفی نموده و باتقدیم لایحه ای مشروحا" بدفاع از موکلین خود پرداخته اند دادگاه از شهود و مطعلین موضوع تحقیق کرده زهرا000( دختر عمه ناصر000) گفته است : من تا ساعت حدود یک بامداد000 در منزل ناصر نشسته بودیم ) علی 000 (از بستگان متهم ناصر000) گواهی داده است که تا ساعت یک نیمه شب به اتفاق همسرش در منزل ناصر000 بوده و حتی شخصی بنام اکبر000 نیز بدنبال وی در منزل ناصر آمده است 0 عباس 000 نیز اظهار داشته حدود ساعت 9تا5/9 (شب وقوع حادثه ) بمنزل ناصر000 برای گرفتن کپسول گاز مراجعه نموده وعلی خانمش نیز آنجا بوده اند0
اسدالله 000 نیز توضیح داده است : تا ساعت 11 شب (ظاهرا" شب وقوع حادثه ) در منزل اکبر000 کار بنایی انجام دادیم شام خوردیم خوابیدیم پس از آن مامورین آمدند درزدندواکبر000 راباخودبردند0
در جلسه دادگاه بانو فضه (مادر مقتول ) ضمن تشریح ماوقع گفته است : تیراندازی توسط ناصر000انجام شد0
همسر مقتول بانو سکینه 000 نیز توضیح داه است : طبق اظهارات و گفته شوهرم ناصر به ایشان تیراندازی نموده چون مهاجمین سروصورت خود را پوشیده بودند که سه نفربوده وملبس به لباس بلوچی می باشند0 محمد000 فرزند مقتول نیز بیان نموده است :000 همانجا که پدرم با این دو نفر(اکبر وناصر) درگیر بود تفنگ راپدرم از دست اکبرگرفت و می خواست برود منزل همسایه مان که ناصر بطرف پدرم تیراندازی کرد پدرم گفت ناصر به نامردی تیرنزن که پدرم همانجا افتاد0
زهرا وفاطمه فرزندان دیگر مقتول نیز اظهار داشته اند: بهنگام وقوع قتل در کرمان بوده اند سپس به متهمین اکبر، ناصر000ونصرت 00 اتهامات ایشان تفهیم شده مجددا" مطالب گذشته را تکرار نموده و اتهامات وارده را تکذیب کرده اند0
آقای رئیس شعبه دوم دادگاه عمومی بم درتاریخ 27/9/1373 ازمحل بازدید بعمل آورده ومشخصات دیوار منزل مقتول را که حدود5/1 متر ارتفاع داشته در پرونده منعکس نموده و توضیحات حاضرین را نیز استماع و در پرونده ثبت کرده است 0
همسر مقتول توضیح داده : متهمین از دیوار بغل تیر برق بداخل حیاط منزل وارد شده اند سپس بتحقیق از شهودومطلعین پرداخته آقای محمد000 گفته است : رفتم بطرف صحنه که بین درگاه منزل قاسم 000 عوض افتاده بود و بچه هایش فریاد می زدندکه اکبر و ناصر پدر مارا کشتند من بالای سر عوض رفتم حالش خیلی خراب بود ودرست نمی توانست حرف بزند000
محمد000 بیان داشته : من متوجه نشدم و در منزلمان خوابیده بدوم و صدای دادو بیداد شنیدم آمدم دیدم عوض داخل کوچه ایستاده و بطرف مهاجمین می دوید صدا زدم گفتم بایست ببینم چه شده عوض گفت بچه ام را بردند دیدم رفت بطرف آنها و با یکی درگیر شد بصورت کشتی و یکی از آنها که تیر می زد آدم گنده قد متوسطی بود و تیر می زد که مردم جلو نیایند و همینطور که عوض درگیر بود000 همان گنده که گردنش قوز بود هدف گرفت زمانیکه عوض تیر خورد افتاد روی چهارچوب خانه قاسم 000 که گفت اکبر و ناصر به نامردی مرا کشتید000
محمد رسایی نیز اظهار داشته است : منزل ما از منزل عوض به فاصله دویست متر می باشد صدای تیراندازی را در حالکیه درمنزل خواب بودیم شنیدیم 000 ما فکر می کردیم عشایری یعنی گروه مقاومت تیراندازی می کنند000 بطرف صدا و منزل مرحوم عوض آمدیم زمانیکه رسیدم دیدم عوض تیر خورده و آنها هم رفته بودند000 تابیمارستان همراه عوض رفتیم صحبت می کرد000 و حتی گفت به نامردی مراکشتند و اسمی هم خودش از کسی نبرد بعدا" شنیدم که پسرش می گفت اکبر نامی بود0
آقای محمد000 اظهار داشته : در حیاط منزل خودمان خوابیده بودم یکمرتبه صدای تیر بگوشم رسید زمانی که آمدم پهلوی عوض دیدم عوض همین است که بچه هایم را بیاورید یعنی تیر خورده بود000حالم که بخود آمد دیدم بچه ای را که برده بودند گریه کنان و لرزان از سوی رودخانه می آید و دست و پایش را خون آلود دیدم 0 از قاسم 000 تحقیق شده اظهارداشته : زمانیکه مهاجمین آمده اندمنزل مرحوم عوض 000 من در اسدآباد سرآبیاری بودم ساعت سه ونیم بامداد آمدم خانه وقتی که وارد شدم دیدم غوغا است شنیدم که همسایه عوض را تیر زدند من هم رفتم بطرف بم به بیمارستان زمانیکه من به بیمارستان رسیدم مرحوم عوض فوت کرده بود000 من از زبان همسرم شنیدم گفت عوض شناسائی کرده و می گفت اکبر وناصر به نامردی مرا شما می کشید من شما را می شناسم 000 از همسر قاسم بنام معصومه 000 بازجویی به عمل آمده اظهار داشته : صدای جیغ که شنیدم هراسان از خواب بیدار شدم آمدم در را باز کردم 000 دیدیم سه نفر اولی یک بچه ای بغلش هست دارد می رود000 دو نفر دیگر با عوض درگیر بودند000 دیگری به تیرچوبی که روبروی در منزل ما هست تکیه کرده وکمین گرفت عوض با همان شخص که درگیر بود000 گفت اکبر وناصر تو مرا به نامردی دارید می زنید واین حرف را خودم از زبان عوض شنیدم آن یکی که کمین گرفته بود بطرف عوض شلیک کر تا شلیک شد عوض غلطید000 و هر دونفر جفتی فرار کردند من کسی را شناسایی نکردم 000
آقای بخشعلی 000 نیز گزفته است : صدای تیراندازی را که شنیدم از خواب بیدار شدم وایستادم 000 دیدم دو موتور روشن شد که نورآن دو برابر بود دیگر چیزی ندیدم 000 دیگر متوجه نشدم که چه نوع وسیله و چه افرادی بودند0
آقای حسین 000 راننده بیمارستان که اکبر000 شوهرخاله اوست نیز اظهار داشته : از بهیاران پرسیدم مقتول که بوده گفتندبنام عوض 000 وبهیاران پرسیده بودند چه کسی تو را کشته ؟ گفته بودروی جنبه برادر زنم کشته شدم چیزی دیگر نگفته بود0 حمید000 10 ساله (فرزند مقتول ) نیز چنین بیان کرده است : ما خواب بودیم آمدندمرا با پتو برداشتند پتو را در حیاط انداختند و مرا کش دادندمعصومه آمد پای مرا بگیرد تیری زدند جلوی پای او مرا بردند سوار موتور توی رودخانه گفتند پدرش کشتید چرا این را می آوردی و مرا رها کردند و گفتند برو خانه تان من آمدم خانه کاظم پسرش مراآورد منزل خودمان در ضمن من کسی رانشناختم 0
مجددا" از متهمین تحقیق شده اتهامات وارده راتکذیب نموده اند0 اولیاءدم نیز شکایت خود راتکرار کرده اند0
دادگاه سرانجام مبادرت به اجرای مراسم قسامه نموده ودر مجموع پنجاه تن از بستگان نسبی مقتول بلفظ جلاله در خصوص معرفی قاتل مرحوم عوض 000 و همدستان قاتل سوگند یاد نموده اند توضیح آنکه اظهارات بعضی از آنان منجز نمی باشد مثلا" آقای محمود000یکی ازقسم خوردگان پس از ادای سوگند اظهار داشته شنیده ام که ناصر عوض را کشته یا یک خانمی که اسمش را نمی دانم (صفحه 234) ویاآقای عباس 000 سوگند خورده است که (یقین دارم واز فرزندان وخانواده مقتول شنیده ام که ناصر قاتل عوض 000 است با همکاری اکبر وخانمی که او را نمی شناسم 0) وکلای مدافع متهمین با تقدیم لایحه ای بدفاع ازایشان پرداخته ومورد را از مصادیق اجرای مراسم قسامه ندانسته انددادگاه در پایان با اعلام ختم رسیدگی دادنامه شماره 14294/12/1373 را بدین شرح صادر کرده است :
1 اکبر000 متهم است به ورود به عنف بهنگام شب بداخل منزل مسکونی عوض 000 وارتکاب قتل عمدی مرحوم عوض 000 باسلاح گرم 2 اکبر متهم است به ورود بعنف به منزل عوض 000 و معاونت در قتل عمدی مرحوم عوض 000 نظر به وجود قرائن موجب حصول ظن که عبارتند از: شکایت اولیاءدم کیفرخواست شماره 12373/5/1372، گزراشهای پاسگاه وکیل آباد و آگاهی بم ، سابقه دشمنی بین مقتول و متهمین و نظریه پزشک معاینه کننده 000 صورتمجلس مورخ 27/9/1373 معاینه وتحقیق محلی توسط دادگاه واظهارات مطلعین قضیه به اسامی محمد صادقی ، یوسف آبادی ، محمد رسایی ، محمد000، قاسم 000، بانومعصومه 000، آقای بخشعلی 000 وسایر محتویات پرونده مورد از موارد لوث تشخیص با عنایت به انجام مراسم قسامه 000 باانطباق عمل متهمین با مواد205و 206و207و219و231و239قانون مجازات اسلامی و ماده 137 قانون تعزیرات متهم ردیف اول در مورد قتل عمد به قصاص نفس و در خصوص ورود به عنف بمنزل عوض 000 به 50 ضربه شلاق ومتهم ردیف 2 در خصوص معاونت در قتل به 10 سال حبس با کسر احتساب ایام بازداشت قبلی و درخصوص ورود بعنف بمنزل عوض 000 به 50 ضربه شلاق محکوم می نماید000 دادگاه بانو نصرت را بلحاظ عدم کفایت دلیل از اتهام وارده تبرئه کرده است 0
پس از تجدیدنظرخواهی وکلای مدافع محکوم علیهما پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و به شبعه یازدهم ارجاع گردیده که این شعبه پس از رسیدگی دادنامه شماره 38/3011/1/1375 را بدین شرح صادر کرده است 0
قطع نظر از اینکه سلاحی از متهمین کشف نگردیده و آلت قتاله ای نیز از آنها بدست نیامده است اصولا" شکایت اولیاءدم (شکات ) در مورد معرفی متهم بقتل منجز وقاطع نمی باشد برای نمونه موارد ذیل ذکر می شود: 1 در شکایت اولیه اولیاءدم منعکس در صفحه 7 پرونده نامی از متهم یا متهمین واقعه برده نشده است 20 هیچیک ازاولیاء دم در مراحل مختلف رسیدگی بصراحت عنوان نکرده اندچه کسی تیراندازی کرده و گلوله کدامیک از متهمین به مرحوم عوض 000اصابت نموده و باعث فوت او شده است 3 آقای یوسف 000 که خود نیزدرجریان حادثه مجروح شده است نسبت به معرفی ضارب یا ضاربین خود و برادرش اظهار بی اطلاعی نموده واظهارات وی در مورد معرفی متهمین نیز مبتنی بر نقل قول می باشد علاوه بر موارد مذکور نکات ذیل قابل توجه است : اولا" متهمین مدعی شده اند که علت شکایت اولیاءدم از آنها همکاری ایشان بامامورین انتظامی برای دستیگری اسفندیار000برادرزن مقتول بوده است در این مورد نیز تحقیق کافی بعمل نیامده وسوابق امر ملاحظه نگردیده است 0 ثانیا" سوابق متهمین از اداره تشخیص هویت استعلام نشده و به مدافعات وکلاء مدافع آنان توجه کافی نشده است 0 ثالثا" مقررات مربوط به قسامه خصوصا" موارد مندرج در ماده 244 قانون مجازات اسلامی مصوب سال 1370 دقیقا" رعایت نگردیده است 000 و بدین ترتیب حکم صادره نقض و پرونده به شعبه دیگردادگاه عمومی بم ارجاع شده است 0
پرونده در شعبه سوم دادگاه عمومی بم مورد رسیدگی قرار گرفته و این شعبه نیز پس از تعیین وقت واستماع اظهارات اولیاءدم متهمین ووکلای مدافع ایشان واجرای مجدد مراسم قسامه سرانجام دادنامه شماره 81217/11/1375 را بدین گونه صادر کرده است :
نظر به وحود قرائت موجب حصول ظن که عبارتند از شکایت اولیاء دم کیفرخواست شماره 12373/5/1375 گزارشهای ]پاسگاه [ وکیل آبادو آگاهی بم و سابقه دشمنی بین اقوام همسر مقتول متهمین ونظریه پزشکی قانونی 000 و صورتمجلس مورخ 27/9/1373 معاینه وتحقیق محلی انجام شده توسط دادگاه واظهارات مطلعین که در پرونده موجودمی باشد و همچنین اظهارات دو نفر از مطلعین به نامهای محمد 000و خانم معصومه 000 و آقای یوسف 000 در دادگاه و نظر به اینکه اظهارات شهود متهمین که در پرونده منعکس است بدین شرح که یکی از آنها با خانواده اش تا حدود12 شب مهمان ناصر000 بوده و دیگری نیز تاحدود 12 شب بیدار بوده وخوابیده و حال آنکه قتل در ساعت 2 بامداد اتفاق افتاده و با وجود نزدیکی فاصله محل وقوع قتل با منزل متهمین مودای شهادت شهود متهمین نمی تواند حضور آنها را در ساعت وقوع قتل در منزل مسکونیشان ثابت نماید لذا مورد از موارد لوث تشخیص و با عنایت به انجام مراسم قسامه ادای سوگند بستگان نسبی مرد مقتول به نصاب پنجاه سوگند در دادگاه مستندا" به مواد205 و بند الف از ماده 206 مواد207و219و231و239و248و249 ازقانون مجازات اسلامی متهم ردیف اول به قصاص نفس ومتهم ردیف دوم در رابطه با معاوت در قتل عمد به پانزده سال حبس تعزیری با کسر واحتساب ایام بازداشت قبلی محکوم می گردند و در خصوص اتهام دیگر آنها مبنی بر ورد به عنف به منزل مقتول نظر به اینکه قتل در کوچه واقع شده است ومعلوم نیست چه کسی وارد منزل شده واقدام به آدم ربایی کرده لذا لحاظ فقد دلیل کافی بر توجه اتهام بر طبق اصل برائتی رای بر برائت نامبردگان صادر واعلام می گردد000
از این رای نیز وسیله وکلای مدافع محکوم علیهما تجدیدنظرخواهی شده که پرونده به دیوان عالی کشورارسال و پیرو سابقه به این شعبه ارجاع گردیده است 0
هیات شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای سیدعباس بلادی عضو ممیز واوراق پرونده و نظریه کتبی آقای محمد قاسمی دادیار دیوان عالی کشور اجمالا" مبنی بر صدور رای شایسته دادنامه شماره 81217/11/1375 تجدیدنظرخواسته مشاوره نموده چنین رای می دهد:
مستندات ودلایل شعبه سوم دادگاه عمومی بم نیز همانست که دررای شعبه دوم دادگاه عمومی آن شهرستان ذکر شده است لذا بنظر این شعبه رای شماره 81217/11/1375 اصراری محسوب است ومستندا" به بند ج از ماده 24 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب پرونده جهت طرح در هیات عمومی بنظر ریاست محترم دیوان عالی کشور برسد0

رئیس : جناب آقای عامری
دادگاه بعد از تحقیقاتی که کرده به این نتیجه رسیده که مورداز موارد لوث است و با اجرای مراسم قسامه خواسته است که قتل را ثابت نماید و ثابت هم کرده منتها دراینجا همچنان که در گزارش هم آمده قسامه ناقص انجام شده بعضی از اشخاصی که قسم خورده اند جزم نداشته اند در حالیکه طبق ماده 251 قانون مجازات اسلامی قسم خورندگان باید علم به ارتکاب قتل داشته باشند و از روی جزم قسم بخورند و قسم از روی ظن کفایت نمی کند و نیز قسم خوردندگان باید بدانند قاتل کیست ، مقتول کیست ، و از خصوصیات قتل اطلاع داشته باشند0 موضوع ماده 250 قانون مجازات اسلامی ، اگر از این مساله صرف نظر بکنیم و از آن بگذریم ، دادگاهها قتل را با لوث و قسامه دانسته اند لیکن شعبه محترم دیوان عالی کشور نسبت بدان اشکالاتی گرفته که بنظر بنده بعضی از اشکالات وارد نیست و بعضی از اشکالات جنبه نقص تحقیقاتی دارد0
یک ایراد شعبه دیوان عالی آن است که در اینجا آلت قتاله کشف نشده این ایراد غیر وارد است زیرا کشف شدن یاکشف نشدن آلت قتاله از موارد ثبوت قتل نیست ممکن است کسی آلت قتل را پنهان کند و کشف هم نشود به طور کلی کشف آلت قتاله یا عدم کشف آن از موارد ثبوت قتل بشمار نمی آید زیرا به چهار چیز قتل ثابت می شود: اقرار شهادت ، قسامه ، علم قاضی ، بنابراین ایراد به اینکه آلت قتاله کشف نشده وجهی ندارد0
ایراد دوم شعبه آن است اولیاءدم نسبت به ادعائی که کرده اند جزم نداشته اند0 آیا چه کسی قاتل است ، اولیاء دم افرادی را به عنوان قاتل اسم برده اند ولی بطور منجز نبوده این ایراد هم وارد نیست زیرا اگر فرض کنیم که اولیاءدم ابتداء جزم نداشته اندولی بعدا" جازم شده اندمضافا" با اینکه لازم نیست شاکی همه جا جزم به ادعا داشته باشد زیرا در ذیل ماده 228قانون مجازات اسلامی آمده به وجود اماره و آثار جرم دعوی بدون جزم نیز مسموع است و در فتاوی معتبر فقهی هم هست در شروط سماع الدعوی شرط هشتم از کتاب تحریر الوسیله حضرت امام (ره ) کتاب القضاء که لازم نیست در همه جامدعی ، جزم به دعوی داشته باشد0 بنابراین با وجود اماره و آثار جرم دعوی بدون جزم نیز مسموع است 0 البته کسی که قسم می خوردباید جزم داشته باشد ولی مدعی همه جا لازم نیست که جازم باشد، این دومسئله با هم فرق دارد0
ایراد دیگر شعبه آن است که پرونده نقص تحقیقاتی دارد،که این مطلب در ذهن اغلب آقایان قضات آمده ، چنانچه شعبه محترم به نظر خودشان باقی هستند و نقص تحقیقاتی را قبول دارند باید پرونده بعد از نقض به همان شعبه صادر کننده رای ارجاع شود تا پس ازرفع نواقص مجددا" انشاء رای نماید0 بنابراین ارسال پرونده با وجود نواقص به شعبه دیگر خلاف مقررات است لذا به عقیده بنده پرونده از این جهت قابل طرح در دیوان عالی کشور نمی باشد0

رئیس : جناب آقای فرج الهی
همانطوری که جناب حاج آقا عامری فرمودند شعبه محترم دیوان دو ایراد بدوا" گرفته که ایردات را با عبارت ((صرفنظر از)) تقریبا" ایراد اساسی تلقی نکرده است وعمده ایرادی که گرفته شده در سه بند است : یکی اینکه در مورد وجوداختلاف بین مقتول وقاتلین تحقیق نشده ، دوم اینکه سابقه متهمین استعلام نشده ، سوم اینکه مقررات قسامه که نحوه دادرسی است موضوع ماده 244 اجراء نشده که البته توضیح نداده و تشریح و تفسیر نکرده اند که چه قسمتهائی از مفاد ماده 244 نقض شده ورعایت نگردیده است ولی محوراساسی ایرادات شعبه محترم بر مدار نقص تحقیقات می چرخد اقتضاء می کرد که پرونده به همان شعبه ارجاع شود،شعبه دادگاه نواقص مورد نظرشعبه دیوان عالی کشور را رفع و مجددا" اظهارنظر می کرد در حالی که رای نقض شده و پرونده به شعبه دیگری ارجاع شده و این از مواردی است که رای دادگاه دوم را که نقص تحقیقات را بر طرف نکرده و این رای از مرجع غیرصالح صادر شده است 0 بنابراین پرونده قابل طرح در دیوان نیست 0

رئیس : جناب آقای مفید
قسامه ای که دادگاهها اجراء کرده اند منطبق با قانون نبوده است اگر پرونده قابل طرح تشخیص شد در ماهیت بنده رای دادگاهها را قبول ندارم چون علاوه بر ایرادهای دیگر، مقررات قسامه در رای دادگاهها رعایت نشده است 0
ماده 244 قانون مجازات اسلامی در مبحث قسامه می گوید: در موارد لوث اگر مدعی علیه حضور خود راهنگام قتل در محل واقعه منکرباشد و قرائنی که موجب ظن به وقوع قتل توسط وی می گردد وجود نداشته باشد قاضی از مدعی می خواهد که اقامه بینه نماید در صورتی که مدعی اقامه بینه نکند مدعی علیه پس از ادای سوگند تبرئه می شودو در صورتی ک حضور مدعی علیه هنگام قتل محرزباشدمدعی علیه می تواند برای تبرئه خود اقامه بینه نماید و اگر اقامه بینه نکرد لوث ثابت می شود و مدعی باید اقامه قسامه کند و در صورتی که از اقامه قسامه امتناع نمود می تواند از مدعی علیه مطالبه قسامه نماید در این صورت مدعی علیه باید برای برائت خود به ترتیب مذکور در ماده 247 عمل نماید در این حالت اگر مدعی علیه از اقامه قسامه ابا نماید مدعی علیه محکوم به پرداخت دیه می شود0 این متهم همه جا منکر حضور خود در صحنه قتل بوده است ولی مقررات این ماده در مورد او اجراء نشده است 0
البته ایرادهای دیگر هم به قسامه دادگاهها وارد است که اگر در ماهیت بحث شده باید به آنها توجه شود0 اما ایرادهای دیگر که شعبه محترم دیوان فرموده اند، اول اینکه اولیاءدم بطورقطع ازکسی شکایت نکرده اند که با اعاده پرونده وارجاع به شعبه دیگر بازهم هم مشخص نشده است و بازهم بایدبرمی گشت تامشتکی عنهم معلوم شوند0
دوم اینکه هیچ یک از اولیاءدم در مراحل مختلف رسیدگی به صراحت عنوان نکرده اند چه کسی تیراندازی کرده است ، دادگاه دوم هم که رای داده است باز این موضوع را مشخص نکرده است 0 پس این نقص هم برطرف نشده است و معلوم نشده گلوله کدام یک از متهمین به مرحوم عوض 000 اصابت نموده و باعث فوت او شده است 0
ایراد سوم اینکه یوسف 000 که خود او نیز درجریان حادثه مجروح شده است نسبت به معرفین ضارب ضاربین خود و برادرش اظهار بی اطلاعی نموده واظهارات وی در مورد متهمین مبتنی بر نقل قول است 0
علاوه بر موارد مذکور متهمین در مقام دفاع مدعی شده اندکه علت شکایت اولیاءدم از آنها همکاری ایشان با مامورین انتظامی برای دستگیری اسفندیار000 برادر زن مقتول بوده است 0 در ذیل صفحه 8 گزارش نیز آمده است که از حسین 000 راننده بیمارستان نقل شده است : که ، بهیاران از مقتول که دربیمارستان هنوززنده بوده است پرسیده اند چه کی تو را کشته ؟ روی جنبه برادرزنم کشته شدم 000، هیچ یک از اینها تحقیق نشده است 0 نه از سوابق اسنفدیار واختلاف او بامقتول که آیا اختلاف در حدی بوده است که شب به خانه او بریزند وبچه او را بدزدند و او را بکشند0 و از بهیاران بیمارستان تحقیقی نشده است و نیز به مدافعات وکلای مدافع توجه نشده است و چیزی در گزارش منعکس نیست 0
همه ایرادهائی را که شعبه دیوان گرفته است بدون توجه به آنها و رفع این نواقص دادگاه دوم هم با همان مستندات دادگاه اول مورد را از موارد لوث تشخیص داده و مثل دادگاه اول با اجرای قسامه رای داده است 0 بهرحال بنده معتقدم باید پرونده برمی گشت این نواقص برطرف می شد و دادگاه بعدی رای می داد سپس شعبه محترم دیوان عالی کشور اعلام رای می نمود ولی با وضع فعلی و به این صورتی که اجراء قسامه شده است بنظر بنده قابل طرح در هیات عمومی نیست 0

رئیس : جناب آقای سپهوند
اگر مانعی برای رسیدگی وجودداشته باشد تامانع برطرف نشود نمی شود وارد ماهیت شد0 بنده عرض می کنم که مقررات مربوط به تجدید نظرخواهی جزء مسائل آئین دادرسی و از قواعد آمره والزام آوراست ، یعنی هیچکدام از این مقررات مربوط به رسیدگی را نمی شود ندیده گرفت چون الزام آور و مربوط به نظم عمومی است به همین لحاظ قبلا" و در زمانی که قانون تعیین موارد تجدیدنظراحکام تصویب شده بود اگر دیوان عالی کشور حکمی را نقض می کرد باید به دادگاه دیگر ارجاع می شد و در موارد به همان دادگاه 0
در یک مورد که قاضی دادگاه تغییر کرده بود و قاضی رسیدگی کننده غیر از قاضی بود که قبلا" حکم داده بود موضوع در هیات عمومی مطرح شد و بعضی از آقایان نظرشان این بود که به هرحال قاضی که حکم صادر کرده غیر از قاضی فعلی است و در این صورت نمی شود آن مقررات را شامل این مورد بدانیم و گفته شود که دادگاه دیگر بایستی رسیدگی نماید و این دادگاه صالح نبوده اما طبق رای وحدت رویه که با اثکریت قریب به اتفاق صادر گردیده ملاک ،دادگاه است نه قاضی 0 وقتی قانون می گوید که بدادگاه دیگری ارجاع می شود یعنی اگر غیر از آن دادگاه باشد صلاحیت رسیدگی ندارد به همین لحاظ وقتی در بندب ماده 23 قانون تشکیل دادگاههای عمومی وانقلاب گفته شده است که اگر نقص تحقیقاتی وجود داشته باشد باید به همان دادگاه ارجاع شود به این معنی است که اگر به دادگاه دیگری ارجاع شود صالح نیست بنابراین دادگاه دیگر صلاحیت رسیدگی ندارد0 بحث قابل طرح بودن و تجویز مسائل در هیات عمومی اصراری مستلزم صلاحیت دادگاه است 0 یعنی دادگاه باید صلاح باشد تا گفته شود که مغایرت وجود دارد یا نه 0
آنچه مسلم است و از گزارش شعبه محترم دیوان عالی کشور هم که ملاحظه فرمودید از نظر خود شعبه هم تحقیقات لازم است لذاموقعی می شود راجع به موضوع اظهارنظر کرد که تحقیقات بطور کامل انجام شده باشد، اگر تحقیقات ناقص باشد پس از نقص حکم نباید پرونده به دادگاه دیگر ارجاع شود بلکه باید به همان دادگاه صادر کننده ارجاع گردد0
بنابراین از نظر قانون اصولا" دادگاه دیگر را صالح نمی دانم و ارجاع پرونده به دادگاه دیگر برخلاف مقررات بوده شعبه هم قبول دارد که نقص تحقیقاتی وجود دارد و علاوه بر این شعبه مرقوم نفرموده اند که بالاخره نظرشان چیست آیا برائت کلی است یاترتیب دیگری بر فرض که اکثریت نظر شعبه محترم را صحیح تشخیص بدهند معلوم نیست نظر شعبه محترم مجرمیت است یا برائت ؟بنابراین پرونده مطروحه قابلیت طرح را ندارد0

رئیس : مذاکرات در مورد قابلیت طرح کافی است 0 آقایانی که غیرقابل طرح می دانند دست مبارکشان را بلندنمایند0

رئیس : اعضاء محترم شرکت کننده در دادگاه 30نفر، اکثریت 26 نفر غیرقابل طرح دانستند، اقلیت 4نفر به قابلیت طرح رای دادند

مرجع : کتاب مذاکرات وآراء هیات عمومی دیوان عالی کشور
سال 1376 ، دفترمطالعات وتحقیقات دیوان عالی کشور، چاپ اول
تهران 1378 ، چاپ روزنامه رسمی کشور
صفحه 509 تا 526
154

نوع : آراء و نظریات

شماره انتشار : 17

تاریخ تصویب : 1376/10/09

تاریخ ابلاغ :

دستگاه اجرایی :

موضوع :

منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)

    

قانون های مرتبط

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.