نظریه مشورتی

نظریه-مشورتی

نظریه مشورتی

با توجه به ماده 808 قانون مدنی، اخذ به شفعه زمانی تحقق پیدا می‌کند که مال غیرمنقول قابل تقسیمی بین دو نفر مشترک باشد و یکی از دو شریک حصه خود را به قصد بیع به شخص ثالثی بفروشد. حال اگر مال غیرمنقول مورد بحث دارای مالکین بیش از دو نفر بوده و پیروان یکی از فرق اهل تسنن باشند که در مذهب آنها تعداد مالکین بیش از دو نفر نیز حق اخذ به شفعه دارند آیا با توجه به قانون رعایت احوال شخصیه ایرانیان غیرشیعه شریک یا شرکا که قصد فروش ندارند، می‌توانند از این حق استفاده کنند یا خیر؟

قانون رعایت احوال شخصیه ایرانیان غیرشیعه در محاکم مصوب سال 1312، فقط در آن قسمت از حقوق مدنی که راجع به ارث، وصیت، نکاح و طلاق است، اجازه داده که دادگاه‌ها بر طبق اصول مسلم و متداوله در مذهب آنان رسیدگی و اقدام به صدور حکم کنند.

وضوع اخذ به شفعه و مقررات ماده 808 و بعد قانون مدنی که مختص بیع است از شمول قانون مذکور خارج است و فتوای علمای مذاهب دیگر نمی‌تواند در دادگاه مستند صدور حکم باشد و در نتیجه ماده 808 و سایر مواد قانون مدنی راجع به اخذ شفعه حاکم خواهد بود.

آیا با وصف حق اقامه ‌دعوا در ماده 6 قانون ‌حمایت ‌خانواده، به نصب قیم موقت در ماده 70 قانون ‌آیین ‌دادرسی‌کیفری برای شکایت ترک نفقه نیاز است؟

برابر ماده 6 قانون حمایت خانواده مصوب سال 1391 «مادر یا هر شخصی که حضانت طفل یا نگهداری محجور را بر عهده دارد، حق اقامه دعوی برای مطالبه نفقه طفل و محجور را دارد» بنابراین «اقامه دعوی» اعم از کیفری یا حقوقی به منظور مطالبه نفقه طفل است و در واقع مقنن در جهت حمایت از اطفال و محجورین، این حق را به مادران یا اشخاص دیگری که حضانت یا نگهداری آنان را بر عهده دارند، داده است تا از کلیه طرق قانونی به منظور وصول نفقه طفل یا محجور تحت حضانت یا نگهداری، بهره‌مند شوند و مقید کردن حق مطالبه به صرف اقامه ‌دعوای ‌حقوقی برخلاف اطلاق ماده مزبور و در جهت کاستن از حمایت مورد نظر مقنن است و مقررات فوق‌الذکر نیز تعارضی با مقررات ماده 70 و نیز ماده 71 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب سال 1392 و اصلاحات و الحاقات بعدی ندارد؛ زیرا این مواد در جهت نفی حق قانونی مقرر در ماده 6 قانون صدرالذکر نیست. در هر حال، قانون ‌عام ‌لاحق مخصص قانون ‌خاص‌ سابق نیست همچنین با تصویب ماده 6 قانون حمایت خانواده مصوب سال 1391، مادر یا هر شخصی که حضانت طفل یا محجور را بر عهده دارد، در امر مطالبه نفقه، همان اختیار قیم را قانوناً داراست بنابراین در فرض استعلام، نیازی به تعیین قیم موقت موضوع ماده 70 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب سال 1392 نیست.

منبع : روزنامه حمایت

    

پست های مرتبط

در-مورد-نفقه-فرزندان-بیشتر-بدانیم

در مورد نفقه فرزندان بیشتر بدانیم

زوجی که صاحب فرزند می‌شوند در مقابل او وظایف و تکالیفی بر عهده ‌دارند که یکی از این تکالیف، تامین ما [...]

نظریه-مشورتی

نظریه مشورتی

نظر به اینکه وفق ماده 16 قانون نحوه اجرای محکومیت‌های مالی مصوب سال 1394 مجمع تشخیص مصلحت نظام، بیان [...]

نظریه-مشورتی

نظریه مشورتی

برابر ماده 57 قانون آیین دادرسی مدنی به ترتیب مراجع ذی‌صلاح جهت تصدیق اوراق، معرفی شده است حال با تو [...]

نظریه-مشورتی

نظریه مشورتی

چنانچه خواهان در حین تنظیم و تقدیم دادخواست شماره تلفن همراه یا ثابت خود را قید کند، آیا به موجب ماد [...]

ملاک-ازدواج

ملاک ازدواج

یکی از شرایط ازدواج این است که طرفین به سن مندرج در قانون رسیده باشند تا ازدواج ثبت شده و آثار قانون [...]

شرط-ضمانت-در-عقد-اجاره

شرط ضمانت در عقد اجاره

اجاره در لغت به معنای مزد، اجرت و پاداش عمل است و در ماده 466 قانون مدنی آمده است [...]

نظریه-مشورتی

نظریه مشورتی

با عنایت به اینکه برابر مقررات تبصره یک ماده 3 و تبصره 4 ماده 5 قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشا، اخ [...]

حقوق-محجوران-و-وظایف-قیم

حقوق محجوران و وظایف قیم

همه‌ اشخاص به صرف انسان بودن به‌طور بالقوه این توانایی را دارند که صاحب حقوق و تکالیفی شوند به عنوان [...]

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.