به جرأت میتوان گفت، هیچ دانشجوی حقوقی نیست که حداقل یکی از کتابهای او را نخوانده باشد. بیگمان بخش اعظمی از دانش استادان، دانشجویان، وکلا و قضات مرهون دانش پدر علم حقوق ایران است.
جناب استاد، شما به عنوان پدر علم حقوق ایران چه توصیهای به قضات، وکلا و دانشجویان حقوق دارید؟
توصیه من به قضات این است که در مقام تفسیر قوانین به عدالت و بازتاب رایی که صادر میکنند، نیز توجه داشته باشند و گمان نکنند فقط مامور اجرای قانون هستند؛ پلیس و ژاندارم هم ممکن است مامور اجرای قانون باشند؛ اما شأن و اهمیت کار قضات در این است که طوری قوانین را تفسیر کنند که به عدالت منتهی شود.
توصیه من به وکلا نیز این است که موکل خود را به چشم مشتری نبینند؛ خودشان را جای موکل قرار دهند و احساس وظیفه و تکلیف کنند؛ تصور کنند که عدالت در معرض خطر است و وظیفه دارند که به تحقق عدالت کمک کنند؛ در نوشتن دادخواست و حتی گرفتن دستمزد عدالت را رعایت کنند. اما آن چیزی که در مورد دانشجویان حقوق باید بگویم در وهله نخست این است که توفیقشان را از خداوند متعال خواستارم؛ اینان نیروی جوان و جاذب کشور هستند که آینده را رقم میزنند. توصیه من به دانشجویان این است که سعی نکنند مرید یک استاد باشند؛ کتابهای مختلف را مطالعه کنند و به خود اجازه دهند که بتوانند در مورد آنها قضاوت کنند؛ یعنی آنچه از برخورد عقاید در ذهن آنان به وجود میآید ترکیبی از عقاید دیگران، ولی ساخته خودشان باشد. من دیدهام دانشجویان بیشتر مطالب کتاب را حفظ و سعی میکنند برای اینکه نمره بهتری بگیرند، عین عبارات استاد خود را بنویسند؛ در نتیجه بعد از اینکه تحصیلشان تمام شد این اطلاعات نیز از ذهن آنان پاک میشود؛ اما اگر این معلومات ساخته ذهن خودشان باشد، در ذهن آنان ماندگار خواهد شد. دانشجویان باید یادداشتهای کوتاه از مطالعات خود بردارند؛ اینها کم کم روی هم انباشته و تبدیل به تودهای از معلومات میشود که میتوانند در آینده از آن استفاده کنند.
نکته دیگر در خصوص دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری این است که تحقیقاتی را که به آنان میدهند، سرسری نگیرند. این دوران، دوران سرمایهگذاری است؛ زیرا آنان برای تمام عمر میتوانند از آن استفاده کنند. اکنون بخش مهمی از قرائت و تمرینهای درسهای دوران تحصیلم هنوز مورد استفادهام است. دانشجویان حقوق نباید فقط به فکر کسب نمره باشند.
یکی از مشکلاتی که کشور ما با آن درگیر است ورودی بسیار بالای پروندهها به محاکم قضایی است؛ از نظر شما اینها میتواند دلایل فرهنگی داشته باشد یا ضعف نظام قانونی است؟
به نظر من هم دلایل فرهنگی دارد و هم دلایلی دیگر؛ اولا ساختار جامعه باید طوری باشد که صلح اجتماعی جایگزین جنگ اجتماعی شود؛ زیرا بسیاری از دعاوی که مردم دارند، ریشه در موضوعات اقتصادی نادرست دارد. آنچه مربوط به دستگاه قضایی میشود، این است که قضات وقتی کارشان زیاد میشود، طبیعتا اقدام به تجدید جلسات متعدد میکنند که این کارها رسیدگی به پرونده را به تاخیر میاندازد. من از قضات خواهش میکنم در این مورد دقت بیشتری به خرج دهند و بعضی از کارهای زاید را حذف کنند.
گمان نمیکنید نقص قانون هم وجود دارد؟
نه. مهم آن کسی است که قانون را اجرا میکند؛ بدترین قانون، اگر به دست انسان فهیم اجرا شود، او طوری عمل میکند که نقایص آن دیده نشود.قوه قضاییه باید کاری کند که کار قضات انباشته نشود تا آنان را از مطالعه بازدارد؛ اگر یک قاضی روزی به 50 پرونده رسیدگی کند، دیگر فرصت دقت و مطالعه ندارد و فقط سعی میکند آنان را از دادگاه بیرون و فصل خصومت کند. درخواستم از قضات که همکاران سابق من نیز به شمار میروند، این است که واژه «فصل خصومت» را به واژه «احقاق حق» تبدیل کنند.
یکی از مشکلاتی که دستگاه قضایی ما با آن درگیر است، تراکم جمعیت کیفری است؛ نظر شما درباره حبسزدایی و کاهش تراکم زندان، همچنین مجازاتهای جایگزین حبس چیست؟
پیشنهادهای من در این باره فقط مربوط به حقوق نیست؛ زیرا وضع موجود به مشکلات اقتصادی، اجتماعی، روابط مدیران با کارمندان و موضوعات پیچیده سیاسی، حتی روابط بینالمللی ربط دارد و این موضوعی نیست که بتوان برای آن یک نسخه تجویز کرد. مجازاتهای جایگزین حبس مثل محرومیت از حقوق اجتماعی مسکن است و به عنوان یک راهکار درکوتاه مدت میتوانند موثر باشند؛ ولی عوامل خیلی پیچیدهای در افزایش جمعیت کیفری نقش دارند.
جناب استاد، به عنوان سوال آخر، اگر توصیه و پیشنهادی دارید، بفرمایید؟
امیدوارم اگر گاهی انتقادی هم میکنم آن را حمل بر دلسوزی کنند. دلم میخواهد همیشه دادگستری ما سربلند باشد؛ دانشجویان ما موفق باشند و شأن و احترام وکلای ما نیز از سوی قضات کاملا حفظ شود؛ زیرا اگر این دو گروه همکاری نکنند، نتیجهای که از دادرسی بیرون میآید، مطلوب و عادلانه نخواهد بود.
نظرات (1)
سلام دوست عزیز.ممکنه نام مصاحبه کننده را هم قید بفرمایید