تفکر حقوق بشر اسلامی و نقد 3 دیدگاه
محمود حقیقی نجفآبادی
* مقاله زیر، دیدگاههای متعددی را درباره اعلامیه حقوق بشر مورد بررسی قرار داده است. آنچه در اینجا نقل میشود، به معنای صحت کامل آن نیست. و معلوم است که دیدگاههای دیگری هم برخلاف آن در جامعه مطرح است، از جمله دیدگاهی که اعلامیه حقوق بشر را با قید «تحفظ» میپذیرد. بنابراین، چنانچه مقاله حقوقی و علمی دیگری در جهت نقد مقاله زیر به صفحه حقوقی برسد، در همین صفحه منتشر خواهد شد. روشن است که طرح دیدگاههای مختلف و حتی مخالف با یکدیگر (از جمله مخالف با مقاله ذیل) بر غنای مباحث حقوقی میافزاید.
مقدمه
حیثیت ذاتی خانواده بشری و حقوق یکسان آنان بر اساس آزادی، عدالت و صلح در جهان است. بعد از قرنها بشریت تصمیم راسخ گرفت که به پیشرفت اجتماعی خود کمک کرده و در محیطی آزاد و مسالمتآمیز، وضع زندگی بهتری برای خود بوجود آورد. اعلامیه حقوق بشر تدوین و تصویب شد تا محور اساسی مللی باشد که میخواهند بر اساس صلح و عدالت با آنها رفتار شود و از طرفی دولتها بدانند در مقابل کدام حقوق مردم، اعمال وظیفه کنند. این مقاله کوشیده، سه ادعا و دیدگاه کلی و البته مشهور مخالفین اعلامیه جهانی حقوق بشر را طرح و نقد کند.
دیدگاه اول
سال ۱۹۸۱ نماینده ایران در سازمان ملل موضع کشورش را در مورد اعلامیه جهانی حقوق بشر چنین بیان کرد: «این اعلامیه یک برداشت سکولار نسبیگرایانه از فرهنگ یهودی ـ مسیحی است که نمیتواند توسط مسلمانان بدون تجاوز از قوانین اسلامی اجرا شود»۱٫
نقد اول
با دقت در سیر تاریخی نضج و تصویب اعلامیه حقوق بشر و با توجه به تفسیر مفاهیم ۳۰ مادهای اعلامیه، ادعای اینکه متن، برگرفته از فرهنگ یهودی مسیحی است، مستندات محکمی را در بر ندارد! چون:
۱٫ قانون حمورابی حدود سال ۱۷۳۰ قبل از میلاد تدوین شده، که نخستین متن حقوقی است درقالب ۲۸۲ ماده به بیان قواعد متنوع حاکم بر روابط انسانی پرداخته است.
۲٫ حتما به ده فرمان حضرت موسی توجه شده و مورد مقایسه قرار گرفته است.
۳٫ ۵۳۹ سال قبل از میلاد در ایران باستان و در زمان کوروش بزرگ هخامنشی اعلامیه حقوق بشر نوشته شد که امروزه به عنوان نخستین منشور ملل و حقوق انسان شناخته شده است.
۴٫ الواح ۱۲ گانه (که در سالهای ۴۵۱ و ۴۵۰ پیش از میلاد، توسط یک هیات ده نفری تدوین و تنظیم شد) بنیانی برای حقوق گردید که بعدها مبنای حقوق اکثر کشورهای اروپایی شد.
۵٫ آثار تفکرات فلسفی از ابتدای تاریخ تا آغاز قرون وسطی نه تنها زمینه ساز دوره تاریخی بعدی خود شد بلکه مبنای فلسفی شناخت حقوق بشر طی قرنهای بعدی نیز گردید. (شهیدمطهری میگوید:…در دنیای غرب، از قرن هفدهم به بعد، پا به پای نهضتهای علمی و فلسفی، نهضتی در زمینه مسائل اجتماعی و به نام «حقوق بشر» صورت گرفت. نویسندگان و متفکران قرن هفدهم و هجدهم افکار خویش را درباره حقوق طبیعی و فطری و غیر قابل سلب بشر با پشتکار قابل تحسینی در میان مردم پخش کردند. ژان ژاک روسو و ولتر و منتسکیو از این گروه نویسندگان و متفکرانند. این گروه حق عظیمی بر جامعه بشریت دارند، شاید بتوان ادعا کرد که حق اینها بر جامعه بشریت از حق مکتشفان و مخترعان بزرگ کمتر نیست. اصل اساسی مورد توجه این گروه این نکته بود که انسان بالفطره و به فرمان خلقت و طبیعت، واجد یک سلسله حقوق و آزادیها است. این حقوق و آزادیها را هیچ فرد یا گروه به هیچ عنوان و با هیچ نام نمیتوانند از فرد یا قومی سلب کنند، حتی خود صاحب حق نیز نمیتواند به میل و اراده خود، آنها را به غیر منتقل نماید و خود را از اینها عریان و منسلخ سازد. و همه مردم: اعم از حاکم و محکوم، سفید و سیاه، ثروتمند و مستمند در این حقوق و آزادیها با یکدیگر «متساوی» و برابرند. این نهضت فکری و اجتماعی ثمرات خود را ظاهر ساخت۲).
۶٫ مهمترین رویداد جالب توجه سال ۱۲۱۵ میلادى حقوق بشری، صدور منشور کبیر از سوی «جان اول» پادشاه وقت انگلستان بود، این سند تاریخى که از سوی وی مهر شد، اشاره به مواردی دارد که تا به امروز در نظامهای حقوقى و استناد قضات در صدور احکام پروندههای مهم کشورهای اروپایی و امریکایی اثرگذار بوده است. «پس از اینکه چارلز اول، پادشاه انگلستان به خودکامگی روی آورد و اصول منشور کبیر را زیر پاگذاشت و پارلمان را که در برابر او مقاومت میکرد به مدت یازده سال تعطیل کرد، سرانجام در سال ۱۶۲۸م تسلیم شد و سندی حقوق بشری را تحت عنوان، دادخواست حقوق پذیرفت که اصول حقوق بشری بسیار مهمی را در برداشت و باز در همین کشور حدود پنجاه سال بعد پارلمان قوانینی را بر اساس منشور کبیر تصویب کرد که قانون امنیت قضایی، خوانده میشد و حقوق مهمی را برای انسانها تضمین میکرد»۳٫
۷٫ در دوره رنسانس و نهضت علم، تلاش کشیشان دگراندیش در کنار متفکرانی چون دکارت، محوریت را از کتاب مقدس و کلیسا به سوی عقل انسانی و اصالت انسان سوق داد. این امر تا حدودی ناشی از تسلط مسلمین بر جنوب اروپا و آشنایی گسترده اروپاییان با کتابهای علمی مسلمانان بود. که به تدوین دادخواست حقوق در کشورهایی چون انگلستان و آمریکا و… منجر شد.
۸٫ در این عصر که با وقوع انقلاب کبیر فرانسه در ۱۷۸۹ پایان مییابد، عوامل مهمی چون انقلابهای علمی و مذهبی، آشنایی گسترده با فرهنگهای دیگر مانند مسلمانان و چرخش از حقوق کلیسایی به حقوق انسانی بیش از عوامل دیگر در شکلگیری مفهوم حقوق بشر موثر بود.
۹٫ سه سال بعد از جنگ جهانی دوم امضای اسناد مهمی چون «میثاق جامعه ملل» که به مقررات کلی درباره حقوق بشر اشاره شده بود و «منشور سازمان ملل متحد» در سال ۱۹۴۵ میلادی که در آن توسعه روابط دوستانه و احترام به حقوق بشر و آزادیهای سیاسی را مورد توجه قرار داده بود، زمینه ساز تدوین اسناد مهم جهانشمول و کاملتری شد که در نیمه دوم قرن بیستم و اوایل قرن ۲۱، به کمک بشریت آمد.
۱۰٫ مهمترین رویداد حقوق بشری ۱۰ دسامبر سال ۱۹۴۸میلادی، تصویب «اعلامیه جهانی حقوق بشر» است؛ سندی مشتمل بر یک مقدمه و سی ماده که با ۴۸ رای مثبت از مجموعه ۵۶ رای کشورهای عضو به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسید.
۱۱٫ پس از امضای این اعلامیه تاریخی تا سال ۱۹۶۶ چند سند حقوق بشری دیگر با نامهای «میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی»، و «میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی» نیز به تصویب رسید که مکمّل (و ضمانت اجرای) اعلامیه جهانی حقوق بشر به شمار میرفت.۴
نقد دوم
همه جنگهایی که در طول تاریخ بشریت، اتفاق افتاده با نادیده گرفتن حق حیات، حق مالکیت، حق وطن، حق آزادی و حق انتخاب دین و… به وجود آمدهاند. آنچه قابیل بر سر هابیل آورد، انچه فرعونیان بر سر پیروان موسی(ع) و قوم اسرائیل آوردند، آنچه یهودیان بر سر پیروان عیسی(ع) آوردند، و نیز همه فشار و شکنجههایی که زورگویان، امپراطوریها و پادشاهان قرون اولیه و وسطا علیه پیروان ادیان و مذاهب و حتی بیخدایان یا ثنویها و… اعمال کردند یا جنگهای صلیبی یا فرقهای یا جنگهای جهانی اول و دوم و… که به راه انداختند، همه به خاطر نادیده گرفتن جنبهای از حقوق بشر بوده است. حضرت محمد(ص) در حجاز اعلام نبوت کرد و عدهای به او گرویدند. از فشارها و شکنجههای مشرکان حجاز تا محاصره اقتصادی در شعب ابی طالب و تا مهاجرت اجباری او و یارانش تا جنگهای تحمیلی بعدی و تا اَعمال وحشیانهای که امروزه توسط افراطیهای مسلمان مانند داعش به نام اسلام صورت میگیرد، همه نزاع بر سر نادیده گرفتن جنبهای از حقوق بشر بوده و هست.
اعلامیه حقوق بشر (با آن تطور تاریخی مذکور در نقد اول)، نوشته شد که جنگ بین بشر (با هر عقیده و مرام) را تمام و حقوق انسان را از آن جهت که انسان است برسمیت بشناسد. عدم شناسایی و تحقیر حقوق بشر منتهی به اَعمال وحشیانهای گردیده بود که روح بشریت را به عصیان واداشته و ظهور دنیایی که درآن افراد بشر در بیان عقیده، آزاد و از ترس و فقر، فارغ باشند به عنوان بالاترین آمال بشر اعلام شد. پس این که اعلامیه را یک برداشت سکولار (ضددین) بخوانیم، جایگاهی در اعلامیه ندارد. اعلامیه، یک میثاق حقوق بشریِ ورای دین خاصی است، که مجمع عمومی آن را آرمان مشترکی برای تمام مردم و کلیه ملل، اعلام میکند و باید افراد و همه ارکان اجتماع، این اعلامیه را دائماً، مد نظر داشته باشند و مجاهدت کنند که به وسیله تعلیم و تربیت، احترام این حقوق و آزادیها توسعه یابد. بله قبول داریم که مواد اعلامیه به طور مستقیم از متون مقدس یا فتوای عالمان هیچ دینی گرفته نشده است اما این بدین معنا نیست که اعلامیه، ضد دین بوده و فضای پیدایش آن نیز ضددینی بوده است. موضع، لابشرط است. یعنی یک مفهوم را بدون اینکه مقارن با چیزی یا جدای از چیزی لحاظ کرده باشند، در نظر گرفتهاند. در این صورت امکان انضمام این مفهوم با شیء دیگر وجود دارد و در این هنگام که مفهوم دیگری ضمیمه شده با لحاظ لا بشرطیت تنافی ندارد؛ زیرا هر چند با مفهوم دیگری منضم شده است، اما شرط نشده است که مقارن با آن شیء باشد؛ بلکه همانگونه که با انضمام به مفهوم دیگر در نظر گرفته شده، میتواند بدون لحاظ او و جداگانه نیز تصور شود.۵
نقد سوم
همانطور که از عنوان «اعلامیه جهانی حقوق بشر» پیداست جهانی و بینالمللی بودن، از ذاتیات این اعلامیه است و هدف اصلی پدیدآورندگان آن این بوده که اصولی را درباره حقوق بشر تدوین کنند که در سراسر جهان قابل اجرا باشد. نکته مهم و اساسی این است که جهانی بودن با دینی بودن یا حتی سکولار بودن، کاملا ناسازگار و تناقضآمیز است. ممکن نیست اعلامیه توسط اکثریت نمایندگان عاقل کشورهای جهان (با فرهنگهای مختلف) تصویب شده باشد و از سوی دیگر، رنگ فرهنگ مسیحی یا یهودی را داشته باشد. البته شاید رنگ کلی دین را داشته باشد.
دیدگاه دوم
در مقدمه اعلامیه حقوق بشر اسلامی مصوب ۵ اوت ۱۹۹۰ آمده است: دولتهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی با ایمان به پروردگار جهانیان و آفریدگار کائنات و بخشنده نعمتها، خداوندی که انسان را به بهترین وجه آفریده… و با تصدیق رسالت محمد(ص) که خداوند ایشان را به هدایت و آیین راستین فرستاده.. و برای تحقق اموری که در شریعت جاودان اسلامی آمده است از جمله پاسداری از دین و جان و خرد و ناموس و مال و نسل،… و ضمن تأکید بر نقش تمدنی و تاریخی امت اسلامی که خداوند آن را بهترین امت برگزید تا این امت یک تمدن جهانی همگون را به بشریت تقدیم نماید، تمدنی که میتواند دنیا را به آخرت ربط داده و علم و ایمان را بهم پیوند دهد؛ لذا از چنین امتی امروزه انتظار میرود که به هدایت بشریت گمراه در امواج و مسلکهایی که در حال رقابت متضاد هستند اقدام نموده و راه حلهایی برای مشکلات مزمن تمدن مادی ارائه دهد؛ و به جهت ایفای سهم خود در تلاشهای بشری که مربوط به حقوق بشر است ـ حقوقی ـ که هدفش حمایت از بشر در مقابل بهرهکشی و ظلم بوده و تأکید بر آزادی و حقوق او در حیات شرافتمندانهای دارد که با شریعت اسلامی هماهنگ است؛… بدین جهت، دولتهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی بر این اساس، مواد زیر را اعلام مینمایند…
نقد اول
پر واضح است که مقیّد کردن اعلامیه حقوق بشر به قید اسلامی، اکثریت بشر را پوشش نمیدهد. اعلامیهای که جامع افراد ذیحق نباشد یا استثنائات زیادی (تخصیص اکثر) داشته باشد، فاقد اعتبار جهانی است. قبلا تبیین گردید که جهانی بودن، ذات اعلامیه است و اختصاص به فرهنگ یا گروه خاص ندارد. حقوق بشر، بر اساس فضایل معنوی بشر که قابل اندازهگیری نیست، نوشته نمیشود. دفتر خلقت و کتاب هستی، منشا حقوق بشر است. یعنی اعلامیهای مورد قبول جهانیان قرار میگیرد که بر اساس هست بودن انسان، نوشته میشود نه باید باشد بودن انسان!
نقد دوم
در اعلامیه به شریعت جاودان اسلام و نقش تمدنی امت اسلامی اشاره شده است. انسانهایی که در جهان ما زندگی میکنند، همه دیندار نیستند و کسانی بوده و هستند که که نه تنها دیندار نیستند بلکه با دینهای امروزی مبارزه هم میکنند و از این بالاتر، خود دین را عامل اصلی تضییع حقوق بشر میشمرده اند. آنها معتقدند خود ادیان موجود در جهان چنان با هم اختلاف دارند که هرگز نمیتوان یک بند دینی که مورد تأیید پیروان همه ادیان باشد در اعلامیه جهانی حقوق بشر گنجانید. میگویند اختلاف و تفاوت ادیان جهان به حدی است که حتی فیلسوفان دین برای ارائه تعریف واحدی از دین، که جامع افراد و مانع اغیار باشد، با مشکل جدی روبرو شده اند. این مشکل از آنجا ناشی میشود که مکاتب یا پدیدارهایی که دین خوانده میشوند چنان با هم متفاوتند که یافتن عنصری که در همه آنها مشترک باشد، دشوار است. شاید در نگاه سطحی و غیرعمیق، کسی از این سخن تعجب کند که یافتن امری مشترک در همه ادیان مشکل است؛ اما این یک واقعیت است. جان هیک مینویسد: «شاید این تلقی واقع بینانهتر باشد که اصطلاح دین دارای یک معنای واحد که مورد قبول همه باشد نیست»۶٫ وقتی هنوز نمایندگان و علمای اسلامی به تعریف واحدی از شریعت اسلامی یا تمدن اسلامی، نرسیده و قرائتهای مختلف از شریعت دارند، چگونه میخواهند حداقل پیروان خود را تحت یک اعلامیه وحدت بخش و صلح آفرین، در آورند. افراطیونی که خشونت را تحت عنوان اسلام، تئوریزه میکنند، چگونه میتوانند داعیه صلح جهانی داشته باشند؟
دیدگاه سوم
علوم انسانی، و از جمله حقوق بشر، در صورتی مفید فایده است که حاصل اندیشه فردی باشد که خدا را باور داشته باشد و به جهان بینی درستی باور داشته باشد. تدوین اعلامیه جهانی حقوق بشر نه تنها به مبدأشناسی درست، آنگونه که در دینی مانند اسلام مطرح شده، بستگی دارد، بلکه بدون انسانشناسی درست، که در متون اسلامی بیان شده، ممکن نیست. آیتالله جوادی آملی اعلامیه حقوق بشر را عاری از ایدههای فطری میداند: «اعلامیه حقوق بشر که سه سال پس از پایان جنگ جهانی دوم در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به تصویب رسید، محصول تفکر جان لاک است که معتقد است سرشت بشر از ایدههای فطری عاری است! این فکر با افکار بسیاری از دانشمندان مغرب زمین در تعارض است و نمیتوان از جامعیت آن سخن به میان آورد»۷ و نتیجه اش این میشود که اعلامیه هرگز به سود بشر نیست: “ممکن است برخی تصور کنند که میتوان بدون عنایت به جهان بینی و پیوند انسان با جهان، به تدوین حقوق بشر پرداخت. حامیان همین اندیشه بودند که با صرف قرارداد میان خود، به تنظیم توافق نامهای درباره حقوق بشر پرداختند و آن را اعلامیه حقوق بشر خواندند. اینان، خواسته یا ناخواسته از این حقیقت غفلت ورزیدند که امضای چنین توافق نامهای هرگز به صلاح و سود همه یا اکثر مردم جهان نیست»۸٫
نقد اول
اعلامیه حقوق بشر، محصول تفکر، تجربه و دین است نه محصول تفکر یک نفر. اکثر فیلسوفان تدوین اعلامیه، خدا را باور داشته اند، اما میخواستهاند متنی را تدوین کنند که نزاع و دشمنی را بین انسان، تمام کند. طبق گزارش دکتر فیرحی، پیامبر، ۱۴۰ قرارداد و پیمان را حتی با مشرکان منعقد میکند که صرفا برای ترک خصومت و حفظ حرمت انسان است. خداوند میفرماید: «إِلَّا الَّذِینَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ثُمَّ لَمْ یَنْقُصُوکُمْ شَیْئاً وَ لَمْ یُظاهِرُوا عَلَیْکُمْ أَحَداً فَأَتِمُّوا إِلَیْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلىمُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ؛ مگر کسانى از مشرکان که با آنان پیمان بستهاید و چیزى از تعهّدات خود نسبت به شما فروگذار نکردهاند و کسى را در برابر شما یارى ندادهاند، پس پیمانشان را تا پایان مدّتشان نگهدارید (و وفادار باشید)، که همانا خداوند، اهل تقوا را دوست دارد»۹٫ یا میفرماید: «کَیْفَ یَکُونُ لِلْمُشْرِکِینَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ رَسُولِهِ إِلَّا الَّذِینَ عاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ فَمَا اسْتَقامُوا لَکُمْ فَاسْتَقِیمُوا لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ؛ چگونه مىتواند نزد خدا و رسولش، پیمانى با مشرکان (عهد شکن) باشد، مگر کسانىکه نزد مسجدالحرام با آنان پیمان بستید. پس تا هنگامى که به عهدشان وفا دارند، شما هم وفادار بمانید که خداوند، متقیّن را دوست دارد»۱۰٫ پیمان عمومی که رسول خدا(ص) در همان سال نخست هجرت میان مسلمانان، یهودیان و مشرکان یثرب به امضا رساند، معروف شد به «پیمان یثرب». در بند دوم آن آمده: هذا کتاب من محمد، بین المؤمنین و المسلمین من قریش و یثرب و من تبعهم و لحق بهم و جاهد معهم إنهم أمة واحدة من دون الناس: اینها (صرف نظر از سایر مردم)، امّتى هستند یگانه و مشخص (یکواحد سیاسى)۱۱٫ در این سند تأکید شده که مسلمانان به رغم اختلاف قبایل و وابستگىها و تفاوت سطوح، و میزان و نوع خواستهها، و به رغم اختلاف وضعیت اجتماعى و معیشتى هر کدام، با اهل یثرب (یهود و مشرک) یک امّت واحده هستند. این قرارداد داراى ابعاد سیاسى و آثار حقوقى است. چنان که بر وضعیت سیاسى و اجتماعى، و حالت روانى، عاطفى، فکرى، معیشتى و همه جنبههاى زندگى، به طور عام تأثیر مىگذارد.
نقد دوم
جان لاک اگر معرفت فطری را قبول ندارد اما به عنوان یک خداباور میگوید: «استدلال نیز قسمی عمل ذهنی است که به شناخت یا اعتقاد منجر میشود»۱۲٫ اگر انسان، بر اساس عقل و یا تجربه به شناختی از حقوق انسان، دست پیدا کند و در راه ضایع نشدنشان تلاش کند، سود نمیکند؟ آیتالله جوادی مینویسد: «… برهان عقلی، همتای دلیل معتبر نقلی است، ولی آیا جایگاه آن پیش از نقل است یا پس از آن یا با نقل و همراه آن است؟ خود عقل فتوا میدهد: برهان عقلی در بعضی از امور پیش از اعتبار دلیل نقلی، و در بعضی از امور دیگر، همراه دلیل نقلی، و در بعضی موارد نیز پس از دلیل نقلی است… در اصول دین، برهان عقلی قبل از نقل است… در محدوده دین، عقل، همتای نقل فتوا میدهد و عقل و نقل مؤید یکدیگر است… آنجا که عقل پس از نقل است{جایی است که}…عقل با تلاش خود، حکم خاص شئ را نیافت و دلیل معتبر نقلی نیز در آن مورد یافت نشد…. به بیان دیگر، عقل در مواردی که نقل، فتوا ندارد، دستش باز است»۱۳٫ مطابق این سخنان، عقل، نه تنها در امور اعتقادی حجیت دارد و مقدم بر نقل است بلکه در امور عملی در کنار نقل حجت است و اساسا فهم دین بدون حجیت آن ممکن نیست. وقتی وحی، معتبر خواهد بود که عقل، حجیت آن را درک کرده باشد. پس این اعلامیه اگر محصول خرد آدمی هم باشد، همه انسانها از این حیث که انسان هستند امور مربوط به حقوق بشر و عدل و ظلم را با عقل خود درک میکنند و با رعایت آن، به صلاح و سود میرسند.
نقد سوم
خداوند، مسیحیان را معتقد به تثلیث میداند اما باز به پیامبرش در آیه ۶۴ مائده میفرماید: «قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا إِلىکَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَ لا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ؛ بگو: اى اهلکتاب! به سوى سخنى بیایید که میان ما و شما مشترک است، جز خداوند را نپرستیم وچیزى را شریک او قرار ندهیم و بعضى از ما بعضى دیگر را بجاى خدا ارباب نگیرد. پس اگر (از این پیشنهاد) سرباز زدند، بگویید: گواه باشید که ما مسلمان و تسلیم خدائیم». بعد هم میفرماید اگر هم، قبول نکردند، فقط بگویید ما مسلمانیم. با این حال قرآن مجید نه تنها مسیحیان را از جرگه موحدان خارج نکرده، بلکه از آنان دعوت به همگرایی حول کلمه مشترک توحید کرده است. پس بهتر، بلکه واجب است که ما هم منطق قرآن را در پیش بگیریم و به جای اینکه به بهانه، انسانها را از جرگه توحید خارج کنیم، به بهانه، آنان را وارد کنیم. با این حال، مسلمانان حق نداشتند به آنها ظلم و ستم کنند.
نقد چهارم
آیتالله جوادی، این فیلسوف عارف، به «وحدت وجود» باور دارند. در مقابل، برخی دیگر از بزرگان شیعه اعتقاد به آن را کفر محض و شرک آشکار میشمارند. طبق کدام جهانبینی باید اعلامیه حقوق بشر را نوشت؟
پینویس:
۱٫ خبرگزاری رسمی قرآنی ایکنا، کد خبر ۳۷۳۶۰۴۴ ر ۲٫ مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، ص ۱۴ ر ۳٫ ابوسعیدی، مهدی، حقوق بشر و سیر تکامل آن در غرب. ص۱۵۸، تهران، آسیا ر ۴٫ برداشت آزاد از سیر تحول مفهومی حقوق بشر از ابتدا تا قرن حاضر، نوشته محمدحسین محمدی (دانشجوی دکتری روابط بینالملل دانشگاه تهران) ر ۵ ر.ک: طباطبایی، سید محمدحسین، نهایة الحکمة، ص ۷۳ و ۷۴، قم، موسسه نشر اسلامی. ر ۶٫ هیک، جان، فلسفه دین. ص۱، ترجمه بهرام راد، تهران، انتشارات بینالمللی الهدی ر ۷٫ جوادی آملی، عبدالله، حق و تکلیف در اسلام ص۳۲۸، قم، اسراء، ر ۸٫ همان، ص۸۹ ر ۹ توبه۴ ر ۱۰٫ توبه۷ ر ۱۱٫ زندگانى محمد(ص) ترجمه سیره ابن هشام،ج۱، ص:۳۳۴ ر ۱۲٫ براین مگی، فلاسفه بزرگ، مترجم: عزتالله فولادوند، انتشارات خوارزمی، سال انتشار ۱۳۹۴، ص ۱۹۶٫ ر ۱۳٫ جوادی آملی، دینشناسی، ص ۱۳۱ قم، اسراء.
منبع : روزنامه اطلاعات
نظریه مشورتی دیوان عدالت ممنوعیت پذیرش مستقیم طلاق توافقی را تایید کرد
پست های مرتبط
چه کسانی ممنوع الخروج می شوند؟
قانون برای مقابله با بسیاری از مجرمان ممنوع الخروجی را وضع کرده که بر اساس آن ۵ گروه ممنوع الخروج می [...]
ممنوعیت استخدام افراد عینکی در آموزش و پرورش لغو شد
هیئت عمومی دیوان عدالت اداری شیوهنامه مصاحبه استخدامی آموزش و پرورش که در بخشی از آن، تأیید سلامت ج [...]
ملک مشاع چیست و چگونه به فروش می رود؟
قانون درباره ملک مشاع صحبت کرده است اما فروش این نوع از املاک نیازمند طی شدن مراحل قانونی مخصوص به خ [...]
تشکیلات اجرای احکام مدنی
تشکیلات، جمع واژه تشکیل و در لغت به معنی ساختن و سازماندهی کردن است واژه احکام نیز جمع واژه حکم ا [...]
اقدامات قانونی در صورت مفقود شدن دسته چک
هر فردی ممکن است دستهچک یا یک برگه از چک خود را گم کند یا دیگران به هر طریقی اعم از سرقت یا کلاهبرد [...]