در راهروهای دادگاه یکی از سوالاتی که معمولا از وکلا و کارمندان دادگستری پرسیده میشود، درباره راهکار اعاده حیثیت است؛ زیرا در برخی از پروندهها که اختلافات جزئی و انتقامجویی پای طرفین دعوا را به دادسرا باز میکند، در واقع، یکی از دو طرف اختلاف برای اینکه دیگری را زیر فشار قرار دهد و انتقام بگیرد، اقدام به طرح شکایت کیفری از طرف دیگر میکند و به این ترتیب در ذهن خویشان و آشنایان نوعی نگاه منفی به طرف مقابل به وجود میآورد.
جبران این سوءبرداشت کار آسانی نیست؛ اولا رسیدگی به پرونده در دادسرا و دادگاه زمانی که به درازا میکشد که این خود در تشدید نگاه منفی آشنایان موثر است و ثانیا بعد از اینکه متهم برائت حاصل کرد، همه به این رای دسترسی ندارند و ممکن است از آن مطلع نشوند. در چنین وضعی متهمی که برائت حاصل کرده است، بسیار متضرر میشود و باید راهی برای جبران این وضع باشد، اینجاست که موضوع اعاده حیثیت مطرح میشود. علاوه بر این، تقضای خسارت معنوی هم راهی برای جبران خسارت چنین شهروندی میتواند باشد. این دو موضوع را در گفتوگو با دکتر علی نجفیتوانا، حقوقدان، مدرس دانشگاه و وکیل دادگستری بررسی کردهایم.
اعاده حیثیت
این حقوقدان و مدرس دانشگاه در خصوص چیستی و ماهیت اعاده حیثیت توضیح میدهد: به لحاظ اجتماعی هر شخصی که با اقدام خود موجب تضرر دیگری شود و از حیث مادی یا معنوی به وی خسارت وارد کند، باید در چارچوب ضابطه سببیت ( نقش مباشر یا مسبب) خسارات وارده را جبران کند. نجفیتوانا خاطرنشان میکند: این یک اصل اجتماعی است که به تدریج در قوانین موضوعی کشورها اثر گذاشته است و با توجه به آن ضمانت اجراهای مدنی و کیفری متنوعی برای تضمین حقوق از دسترفته اشخاص زیاندیده پیشبینی شده است که یکی از این ضمانت اجراها اعاده حیثیت است.
این وکیل دادگستری در باب اعاده حیثیت توضیح میدهد: این اصطلاح به مفهوم اعاده یا بازگرداندن وضع افراد از باب تنزل حیثیت و موقعیت اجتماعی ناشی از طرح شکایت ناروا به حالت سابق است. به عبارت روشنتر با این اقدام کوشش میشود که آبروی از دسترفته شخص در افکار عمومی یا در جمع خاص به صورت مجدد احیا شود و با اثبات بیگناهی وی موقعیت اجتماعی زیاندیده به حالت اولیه برگردد.
وی میافزاید: در مجموع اعاده حیثیت بیشتر ناظر به برگشت اعتبار معنوی شخص از طریق قانونی است. قانونگذار در اکثر کشورها روشهای مختلفی را برای آن پیشبینی کرده است که اولین روش انتشار حکم بیگناهی اشخاص از طریق رسانهها و شیوههایی است که بتواند پیام این حکم را به اطلاع عموم مردم برساند. دومین سازوکار، تعقیب شخص مفتری است؛ یعنی شخصی که با طرح شکایت غیرواقعی باعث هتک حیثیت اشخاص شده است. او فردی را متهم به ارتکاب جرمی کرده است که بعد از رسیدگی قضایی روشن میشود بیگناه است؛ بنابراین با اثبات سوءنیت شاکی و اینکه وی قصد اضرار به دیگری داشته است، افترا زننده به مجازات جرم افترا محکوم میشود؛ این قاعدهای است که در اکثر کشورهای جهان ساری و صادق است.
اعاده حیثیت در زندگی اجتماعی
نجفیتوانا با بیان اینکه اعاده حیثیت در زندگی اجتماعی دارای مفهومی ملموستر از علم حقوق است، میگوید: اصولا اعاده حیثیت در زندگی اجتماعی قابل فهمتر و دارای ظهور خارجی بارزتری است، چراکه اعاده حیثیت شامل اقداماتی دال بر اعلام و انتشار بیگناهی فرد از اتهام منتسبه، بطلان ادعای شاکی و اثبات سلامت رفتاری مشتکیعنه یا فردی که از او شکایت شده است، میشود. در قانون به منظور تقویت این وضع مقرر شده است که غیر از انتشار بیگناهی شخص از طریق جراید، رسانهها و روزنامهها، میتوان فرد شاکی را نیز به عنوان مفتری تعقیب و به مجازات قانونی محکوم کرد. البته اگر شخصی با نشر اکاذیب در جمع یا از طریق رسانهها از دیگری هتک حیثیت و آبرو کند، بزهدیده میتواند به عنوان نشر اکاذیب او را تعقیب و در نتیجه به عموم اعلام کند که مطالبی که این شخص به صورت نادرست برای هتک حیثیت او در جمع یا در نزد مقامات اعلام کرده، دروغ بوده است و مجازات نشردهنده اکاذیب ثابت میکند که منتشرکننده اطلاعات نادرست مجرم است.
تفاوت اعاده حیثیت با اعاده حقوق اجتماعی
در قانون مجازات اسلامی شخصی که محکوم شده است در شرایط خاصی مشمول محرومیتهای اجتماعی میشود، اما با گذشت زمان معینی این محرومیتها از بین میرود. این مدرس دانشگاه در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا این موضوع هم عنوان اعاده حیثیت دارد یا خیر؟ میگوید: اعاده حیثیت در علم حقوق و در مفاهیم اجتماعی در واقع مربوط به افرادی میشود که مرتکب جرم نشده و بیگناهند و بیگناهی آنها نیز اثبات شده است. به عبارت دیگر موضوع اعاده حیثیت در خصوص مجرمان مطرح نمیشود. درباره مجرمان وضعیت دیگری پیش میآید؛ وضعیتی که از آن تحت عنوان اعاده حقوق اجتماعی یاد میشود. قانونگذار ارتکاب برخی از جرایم را موجب محرومیت مرتکبان آنها از حقوق اجتماعی دانسته است؛ محرومیتی که با گذشت مدت زمان مشخص از ارتکاب جرم یا اجرای مجازات از مجرم زدوده میشود. به عبارت دیگر مجرمانی که به دلیل ارتکاب جرایم خاص از حقوق اجتماعی خود محروم شدهاند با گذشت زمان خاصی مجددا دارای همان حقوق از دست رفته خواهند شد؛ بنابراین در اینجا اعاده حیثیت به آن معنایی که قبلا مورد توضیح قرار گرفت مفهوم پیدا نمیکند، بلکه حالت دیگری تحت عنوان اعاده حقوق اجتماعی مطرح میشود.
طرح شکایت افترا
کسانی که قربانی طرح شکایت واهی شدهاند و حیثیت آنها لکهدار شده است، معمولا به دنبال راهی هستند که به بهترین روش ممکن حیثیت خود را احیا کنند و افترازننده را به سزای عمل خود برسانند. نجفیتوانا در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه شخصی که از او شکایت بیدلیل شده است چگونه میتواند از حیثیت لکهدارشده خود دفاع کند؛ توضیح میدهد: چنین شخصی میتواند با طرح شکایت افترا علیه شخصی که این شکایت غیرقانونی را مطرح کرده است برای اعاده حیثیت خود تلاش کند. یعنی فرد بعد از اثبات بیگناهی خود میتواند طبق ماده 697 قانون مجازات اسلامی به عنوان مفتری شخص شاکی را تعقیب کند. معمولا در این خصوص شخص با طرح شکایت افترا به دادسرا، تقاضای تعقیب، تحقیق و محکومیت مفتری را میکند. در همین راستا مفتری احضار میشود و دفاعیات خود را ارایه میدهد؛ اما در صورت با اثبات سوء نیت وی، کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به اتهام مربوط به دادگاه عمومی جزایی ارسال میشود.
اعاده حیثیت در قانون جدید مجازات اسلامی
قانون جدید مجازات اسلامی پس از رفتوآمدهای بسیار در مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان بالاخره برای اجرا به دولت ابلاغ شده است. این کارشناس در بیان تفاوتهای موجود میان اعاده حیثیت در قانون مجازات جدید و اعاده حیثیت در قانون مجازات مصوب 1370 اظهار میکند: در قانون مجازات اسلامی مصوب 1370 مجازاتها به 5 دسته حدود، قصاص، دیات، تعزیرات و کیفرهای بازدارنده تقسیم شده بودند. در قانون جدید، قسم آخر مجازاتها (یعنی مجازاتهای بازدارنده) حذف شد و سه بخش حدود، قصاص و دیات نیز مورد تغییر و بازبینی قرار گرفت. با وجود این اتفاقات در بخش تعزیرات تحولی صورت نگرفت و از آنجا که اعاده حیثیت در بخش تعزیرات پیشبینی شده است در این باره تحولی صورت نگرفت و اعاده حیثیت به همان وضع سابق باقی ماند.
وی با بیان این که در رویه قضایی ما اصولا محاکم خسارات معنوی ناشی از جرم را مورد توجه قرار نمیدهند و در خصوص آنها حکم صادر نمیکنند؛ گفت: متاسفانه در خصوص مطالبه خسارات معنوی ناشی از ارتکاب جرم، رویه قضایی ما ساکت است و با اینکه قانون مسئولیت مدنی در این مورد صراحت دارد، رویه قضایی هیچگونه واکنش مثبتی بروز نداده است؛ بنابراین با نگاه به رویه قضایی متوجه میشویم که درباره این دسته از خسارات از سوی دادگاهها حکمی صادر نمیشود.
با توجه به آنچه این حقوقدان مورد تاکید قرار داد، برای اعاده حیثیت شخصی که با طرح شکایت واهی اعتبار او در جمع خویشان و آشنایان لکهدار شده است، دو راه وجود دارد؛ اولین راه طرح شکایت افتراست. در صورتی که وقوع این جرم ثابت شود، مفتری که شکایت واهی مطرح کرده است مجازات خواهد شد و بدین ترتیب حیثیت لکهدارشده شهروندان جبران میشود. اما راهکار دیگری که برای جبران خسارت چنین اشخاصی وجود دارد، جبران خسارت معنوی آنهاست.
در ماده 1 قانون مسئولیت مدنی تاکید شده است: هرکس بدون مجوز قانونی عمدا یا در نتیجه بیاحتیاطی به جان یا سلامتی یا مال یا آزادی یا حیثیت یا شهرت تجارتی یا به هر حق دیگر که به موجب قانون برای افراد ایجاد گردیده، لطمهای وارد نماید که موجب ضرر مادی یا معنوی دیگری شود مسئول جبران خسارت ناشی از عمل خود است. چنانکه معلوم است ضرر معنوی به صراحت در این ماده از قانون مسئولیت مدنی قابل جبران اعلام شده است و این ماده میتواند مستندی برای دادگاهها باشد تا با صدور رای به جبران خسارت معنوی وارد شده به شهروندان، از آنها در مقابل طرح شکایتهای واهی و بدون پشتوانه حمایت شود. اما چنانکه این حقوقدان مورد تاکید قرارداد رویه قضایی تمایل چندانی به صدور رای به جبران خسارت معنوی از کسانی که با طرح شکایت واهی خسارت دیدهاند وجود ندارد.
If symptoms do occur perhaps it can be tried later on at a lower dose and you may even be able to ramp up as the body adapts, but some will simply not be able to use it cialis without a prescription 67 However, perhaps the best- known neuropsychiatric consequence of methyldopa use is depression
افزودن نظر
مشترک شدن در خبرنامه!
برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.
نظرات (1)
If symptoms do occur perhaps it can be tried later on at a lower dose and you may even be able to ramp up as the body adapts, but some will simply not be able to use it cialis without a prescription 67 However, perhaps the best- known neuropsychiatric consequence of methyldopa use is depression