نظریه مشورتی

نظریه-مشورتی

نظریه مشورتی

با عنایت به لایحه قانونی نحوه خرید و تملک اراضی و املاک برای اجرای برنامه‎های عمومی عمرانی و نظامی دولت، آیا حریم قانونی آزادراه‎ها و راه‎های اصلی و فرعی متعلق به دولت است یا اینکه به اشخاص تعلق دارد و ضرورت دارد که از سوی دولت تملک شود؟

در قانون «ایمنی راه‎ها و راه‌آهن» مصوب سال 1349 و قانون «اصلاح قانون ایمنی راه‎ها و راه‌آهن» مصوب سال 1379، اشاره‎ای به نحوه تملک و خرید اراضی واقع در مسیرها و حریم آنها نشده است. قانون برنامه و بودجه سال 1351 که به موجب مقررات ماده 50 و بندهای یک تا 11 آن، به نحوه خرید اراضی دایر و بایر و اعیانی و تاسیسات متعلق به افراد یا موسسات خصوصی اشاره کرده، با تصویب «لایحه قانونی نحوه خرید و تملک اراضی و املاک برای اجرای برنامه‎های عمومی و عمرانی و نظامی دولت مصوب سال 1358 شورای انقلاب» در آن قسمت که با این لایحه قانونی در تعارض است، نسخ شده و در حال حاضر قانون مورد اشاره و قانون «تعیین تکلیف اراضی واقع در طرح‎های دولتی و شهرداری‎ها» مصوب سال 1367 در خصوص مورد لازم‌الاجراست. از مجموع این قوانین لازم‎الاجرا برمی‌آید که اراضی واقع در مسیر راه‌ها و راه‌آهن که جزء اراضی موات و جنگل نبوده و در تملک افراد قرار دارد، به لحاظ اینکه با کشیدن راه‎های مذکور در حقیقت از مالک سلب استفاده می‌شود، بهای آن طبق لایحه قانونی سال 1358 قابل پرداخت است، ولی اراضی و اعیان و تاسیسات واقع در حریم راه‎های مذکور که از مالک سلب مالکیت نشده و تنها نوعی حق ارتفاق برای وزارت راه و ترابری ایجاد می‎شود، مالک کماکان امکان استفاده از آن را به شرط آن که معارض با استفاده وزارتخانه مذکور نباشد، خواهد داشت؛ لذا برای زمـین‌ها و اعیانی‌ها و تاسیساتی که در حریم راه‌ها و راه‌آهن قرار می‎گیرد، تا زمانی که دولت آنها را تملک نکرده، بهایی پرداخت نخواهد شد.

به موجب ماده 429 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب سال 1392 در مواردی که رای دادگاه توام با محکومیت به پرداخت دیه، ارش یا ضرر و زیان است، هرگاه یکی از جنبه‎های مزبور قابل تجدیدنظر یا فرجام باشد، جنبه‎های دیگر رای نیز به تبع آن حسب مورد قابل تجدیدنظر یا فرجام است. آیا منظور از واژه «توام» و عبارت «به تبع آن» در ماده مرقوم، جرم مرتبط است یا جرایم غیرمرتبط را هم در برمی‎گردد؟

اولا، عناوین «مدیر ترکه» و «مدیر تصفیه» متمایز از یکدیگرند؛ زیرا برابر مواد 327 تا 329 قانون امور حسبی مصوب سال 1319، قانونگذار به لحاظ مشخص نبودن وراث متوفی، اداره ترکه را بر عهده مدیر ترکه نهاده است؛ اما برابر ماده 263 قانون یادشده، در صورت قبول ترکه توسط برخی از ورثه، دادگاه به درخواست آنان مدیر تصفیه تعیین می‎کند و امر تصفیه از همان زمان آغاز می‌شود. به عبارت دیگر، مستنبط از مواد مذکور و ماده 350 قانون یادشده، وظیفه اصلی مدیر ترکه اداره ترکه است. اما وظیفه اصلی مدیر تصفیه، تصفیه ترکه است. ثانیا، با توجه به منطوق ماده 263 قانون امور حسبی، مداخله اداره تصفیه منوط به ارجاع از سوی دادگاه است و این اداره راسا و به صرف درخواست ورثه نمی‎تواند امر تصفیه ترکه را عهده‏دار شود. ثالثا در مواردی که اداره تصفیه امر تصفیه یا ترکه را به دستور دادگاه عهده‎دار می‎شود، حق‌الزحمه اداره تصفیه بر اساس آیین‎نامه حق‎الزحمه مدیران ترکه و تصفیه مصوب سال 1326 با اصلاحات بعدی تعیین می‎شود.

منبع : روزنامه حمایت

    

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.