نظریه مشورتی
به موجب تفاهمنامه تهیه نقشه تفکیک آپارتمانها بین سازمان نظام مهندسی کشور و سازمان ثبت اسناد و املاک کشور به شماره 89/197539 مورخ 3 بهمن سال 1389، تهیه نقشه تفکیکی آپارتمانها به سازمان نظام مهندسی کشور واگذار شده است؛ اما به موجب دادنامه شماره 240 مورخ 2 تیر سال 1393 هیأت عمومی دیوان عدالت اداری، ماده 8 این تفاهمنامه متضمن تعرفه حقالزحمه انجام خدمات نقشهبرداری مجتمع آپارتمانی ابطال و اصل تفاهمنامه نافذ دانسته شده است.
همچنین مطابق ماده 9 آییننامه اجرایی قانون حدنگار کشور ابلاغی رییس قوهقضاییه، واحدهای ثبتی موظفند نقشههای رقومی ارائهشده از سوی متقاضی که به تأیید سازمان رسیده است را مستند صورتجلسه تفکیکی قرار دهند. وفق تبصره یک ماده 9 آییننامه اخیرالذکر، پایان کار ساختمانی صادره مستند به نقشه تفکیکی نظام مهندسی ساختمان و دیگر مراجع مورد تأیید سازمان ثبت اسناد و املاک کشور، مبنای تفکیک و صدور اسناد مالکیت قرار خواهد گرفت. با عنایت به مراتب یادشده، حقالزحمه سازمان نظام مهندسی در قبال خدمات ارائهشده چگونه و از سوی چه کسی باید پرداخت شود؟
دادنامه هیأت عمومی دیوان عدالت اداری به شماره 240 مورخ 20 خرداد سال 1393 که بند 8 تفاهمنامه منعقده بین سازمان ثبت اسناد و املاک کشور و سازمان نظام مهندسی ساختمان کشور به شماره 197539/89 مورخ 3 بهمن سال 1389 مبنی بر تصویب تعرفهای که توسط اشخاص ثالث باید پرداخت شود را خلاف قانون و خارج از حدود اختیارات سازمان ثبت اسناد و املاک کشور تشخیص داده و به استناد بند یک ماده 12 و ماده 88 قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری مصوب سال 1392 ابطال کرده است، صرفا در مقام ابطال بند 8 تفاهمنامه یادشده صادر شده و حاوی هیچ حکم اثباتی راجع به موضوع ایـن بنـد نیست. بـنابراین راجـع به هزینـه نقشهبرداری تفکیک آپارتمانها باید بر اساس ضوابط و مقررات پیش از تصویب تفاهمنامه یادشده یا مقررات جایگزین آن رفتار شود.
چنانچه موجر یا مستأجر به جای امضا، از مهر یا اثر انگشت استفاده کنند، با توجـه بـه اینکـه مقـنن در مـاده 2 قانون روابط موجر مستاجر مصوب سال 1376 فقط به امضای موجر و مستأجر اشـاره دارد و بـا عنایـت بـه عـدم شـرایط شکلی قانون موصوف، آیا موضوع مشمول دستور تخلیه یا حکم تخلیه است؟
اولا مستفاد از ماده 2 قانون روابط موجر و مستأجر مصوب سال 1376 آن است که قرارداد عادی اجاره باید بهگونهای تنظیم شده باشد که ظاهر قرارداد دلالت بر انتساب آن به طرفین کند و ذکر «امضا» در این ماده از باب توجه قانونگذار به موارد غالب و رایج بوده و امضا در فرض سؤال فاقد ویژگی خاص است.
بنابراین جایگزین شدن آن با اثر انگشت، خللی به حقوق و تکالیف طرفین وارد نمیکند و با تحقق دیگر شرایط، موضوع مشمول حکم مقرر در ماده یک قانون مذکور خواهد بود. ثانیا نظر به اینکه استفاده از «مهر» و درج آن در ذیل قرارداد برخلاف امضا یا اثر انگشت، قائم به شخص نیست، لذا در صورت استفاده و درج مهر، موضوع را مشمول قانون روابط موجر و مستأجر مصوب سال 1376 نمیکند.
منبع : روزنامه حمایت
اعاده دادرسی حقوقی و کیفری رای شماره 487 هیات عمومی دیوان عدالت اداری