به نام خدا
نمونه دفاع در مورد بزه کلاهبرداری(این لوایح صرفاَ دفاع است نه چیز دیگر.....)
ریاست محترم شعبه تجدید نظر استان
سلام علیکم
احتراماَ پیرو لایحه شماره ...........مورخ ............ در اعتراض به دادنامه ... مورخ...... پرونده کلاسه .....با رعایت احترام به مقام رسیدگی کننده و دستگاه قضایی علاوه بردفاعیات موجود و متقن طی لوایح متعدد در یک بررسی موشکافانه ادعای شاکی را واهی و ترفندهای مشارالیه برای نپرداختن دین مسلم خود مابقی ثمن می باشد .
1- فرض بی گناهی یکی از مهم ترین اصول و قواعد عمومی هدایتگر حقوق جزاست وهدف نهایی از آن جلوگیری از صدور احکام محکومیت مبتنی بر دلایل ظنی و توام با شک و تردید می باشد و غرض از مفهوم اصل برائت کیفری مصونیت بخشیدن به شهروندان و افراد جامعه با رعایت برابری افراد در مقابل قانون و دسترسی به وسایل لازم دفاعی است،رعایت اصل برائت کیفری و حاکمیت بخشیدن به آن در حقیقت یکی از مظاهر حرمت گذاشتن به اصل کرامت انسان و انسانیت است .
2- از مهم ترین آثار اصل برائت کیفری که باید در اجزا ء یک سیستم دادرسی متبلور و ظاهر باشد و از حقوق دفاعی در دعوی محسوب می شود:
½. الزام شاکی یا نماینده محترم دادستان به اثبات اتهام وارائه دلایل متقن و قانونی آن .
2/2. ضرورت تفسیر مضیق قوانین و توسل به اصل تفسیر شک به نفع متهم و حاکمیت علم یقیینی در مجرمیت .
3/2. منع الزام متهم به اثبات بی گناهی خود.
4/2. اصل شفافیت در دادرسی . استثنا در رسیدگی تفتیشی
5/2. منع توسل به روشهای غیر قانونی و مخفیانه جهت تحصیل دلیل.
6/2. حاکمیت اصل سیستم دلایل قانونی و تشریفات رسیدگی واعطاء اختیار ارزیابی اعتبار دلایل قانونی مبتنی بر سیستم اقناع وجدان قاضی.
3. جایگاه اصل برائت در حقوق اسلام قاعده معروف ((تدرا حدود به شبهات و قاعده ترجیح اشتباه در عفو براشتباه در کیفر)معناو مفاد این قواعد فقهی وعقلی این می باشد ،محکومیت متهم تنها در صورتی موجه و صحیح بنظر می رسد که ارتکاب بزه از ناحیه متهم ثابت شده،ونص تحریم کننده منطبق برجرم ارتکابی باشد.
پس از توصیف و تشریحات کلی چگونگی انتساب بزه و انطباق مقررات جزائی برآن نوبت به بررسی جزء جزء دادنامه صادره که به صورت مخدوش و دارای ایرادات شرعی و قانونی بوده می رسد.
4- شاکی طبق مبایع نامه .... پس از تحقیق و بررسی مدارک و اسناد مورد معامله وعلم و اطلاع کامل از صحت و سلامت آنها اقدام به خرید نموده اند همچنین با مداقعه در مبایع نامه در می یابیم که مبیع دارای اجزاء متعددی می باشد اعم از زمین ،کارخانه آجر،.... دستگاه تراکتور ،.... عدد سوخت پاش ، ..... هکتار اراضی ،400آمپر برقی صنعتی ، تانک نفت ،دو طبقه بنا و.... اطاق کارگری چاه عمیق و چاه دستی ،تانکرهای متعدد هوایی و زمینی و واگن های خشک کن و........
ولی هرگز به صورت صریح یا ضمنی از پروانه بهره برداری اعم از صنایع روستایی یا وزارت صنایع و هر مرجع دیگر حرفی به میان نیامده است.شاکی به انحاء مختلف و لطایف الحیل از بدو امر از سادگی و بی اطلاعی ما سوءاستفاده فراوان نمود و دنبال مفری که وجوه معامله را نپردازد و حتی حاضر به باز پس :گرفتن وجوه و فسخ معامله نیز نبوده با اینکه اینجانب(الف)مالک ثبتی و رسمی ملک بودم اظهار نمودند که برادران شما نیز باید مبایع نامه را امضاء نمایند،هرچند که مشارالیها (ب و ج)هیچگونه سمت شرعی و قانونی در انتقال ملک نداشتند.ولی برای احترام به اینجانب امضاء نمودند که یک سال واندیست دردسر این احترام را از شاکی دارند می کشند .
همچنین طبق مکاتبات مختلف و شرایط و اوضاع و احوال معامله و تعدد اجزاء مبیع خاطر خطیر را متوجه این امر می نمایند که حرف و بحثی از موافقت اصولی نبوده وشاکله و اصول معامله هم براین موضوع استوار نبوده است که در این صورت در بیع نامه می بایستی علاوه بر الزام به تنظیم سند رسمی انتقال نیز الزامی بر تغییر نام موافقت اصولی بنام خریدار می آمد، باز نکته مهم تر اینکه در نامه ........مورخ .... مدیر صنایع روستایی استان است به شرکت ملی پخش فراوردهای نفتی ناحیه .... بدین شکل بیان می دارد:
(احتراماَ به استحضار می رساند بنا به درخواست آقای( الف) متصدی کوره آجرفشاری احمدوند واقع در خصوص پروانه بهره برداری جهت واحد مذکور و در نظر گرفتن مراحل اداری تا صدور مجوز مربوطه تامین سوخت مورد نیاز بلامانع می باشد )
5. علی الهذا شاکی برای متهم نمودن اینجانب و برادرانم اقدام به گذاردن فتوکپی پروانه بهره برداری صنایع روستایی در شرکت نفت می نمایند،و در یک شکوائیه غافلگیرانه و بی اساس با همین فتوکپی در کمال تعجب و تامل قضایی موفق به اخذ دادنامه ای می شوند که نه تنها اساس و مبنای فقهی و شرعی ندارد بلکه مشارالیه اموالم را طی یک بیع نامه به ثمن بخس می برد،همچنین برادرانم را مرتکب تلقی نموده است.
قاضی بدوی عنوان مجرمانه ای را از ناحیه خود ابداع نموده اند :
(( مشارکت در کلاهبرداری از طریق استفاده از سند مجعول ))
عالمان به قضا و اساتید حقوق ،بزرگان دادگستری ،اشعار می دارم ،کدام سند مجعول ، رسمی یا عادی در کدام برگ پرونده ضبط شده؟
چرا طبق ماده 11 قانون مجازات اسلامی ،دستور هدم و از بین بردن آن صادر نشده است ؟
پس در می یابیم که رسیدگی از اول بر پایه و اصول صحیح دادرسی نبوده است وقاضی محترم برخلاف صراحت قانون فتوکپی را در حکم (اصل سند ) قرارداده اند و بر همین مبنا و اصل غیر قابل اعتنا بدون هیچ دقت و بررسی قضایی چنین دادنامه ای صادر نموده اند:
هرچند که در نظریه مشورتی شماره 4902/7-12/9/1368 اداره حقوقی دادگستری جعل فتوکپی اسناد رسمی و عادی واستفاده از آن جعل جزایی محسوب نمی شود .و قاعدتاَ برای اثبات صحت و سلامت سند و یا جعلی بودن آن قضات محترم ابزار کارشناسی رسمی دادگستری واداره تشخیص اصالت اسناد در نیروی انتظامی را دارند ولی در سراسر پرونده هرگز این مهم صورت نگرفته است،متاسفانه بدون دقت قضایی دعوی مطروحه رسیدگی صورت گرفته و حتی دادنامه هم صادر شده است .
از بدو امر اینجانب بعنوان متشکی عنه تقاضای ارسال ،ایفاد و تحویل اصل سند را از شاکی نمودم ولی مشارالیه به انحاء مختلف طفره رفتند پس ایشان بایک فتوکپی و بدون هیچ احراز سمتی تا اینجا پیش رفته اند که امیدوارم با تعدد قضاوت رسیدگی کننده:
اولاَ: حکم فتوکپی و تفکیک حکم آن از اصل سند مورد دقت وبررسی قرار دهند؟
ثانیاَ: سمت شاکی را در اقامه دعوی جزء برای اذیت وآزار اینجانب و برادرانم مورد تامل و دقت قرار دهند ؟
ثالثاَ: مبنای شکوائیه علیه برادرانم به چه عنوان شرعی و قانونی صورت گرفته است ؟
هرچند که مطابق صراحت حکم شماره 3160 دیوان عالی کشور 16/12/1318 ((دادگاه باید نحوه استفاده از سند مجعول را در دادنامه تصریح کند اجمال در این مورد موجب نقص دادنامه است) )
اولاَ کدام سند مجعول؟! صرفاَ شاکی یک فتو کپی به دادسرا و دادگاه بدوی ارائه داده اند ثانیاَ اینجانب تمامی مراحل کارو معامله را باصحت و سلامت تحویل داده ام آیا پس از یکسال و اندی که هر فتو کپی یا مورد دیگری در پرونده ای که ارتباطی به من ندارد بگذارند باید پاسخگو باشم؟ که تا زمان حاضر همینطور بوده است .
ولی همچنان که در دادنامه شماره 14/1666 شعبه 2 دیوان عالی کشور در مورخ 14/01/1329 بدین شکل بیان شده است .
(چون اصل برائت متهم است پس بر وی نیست که دلایل برائت اقامه کند بلکه در امور کیفری بایستی از راه تحقیق پی به حقیقت و واقع برد و جرم را کشف کردو اگر دادنامه به این استدلال صادر شود و با توجه به دلایل بزهکاری متهم چون نامبرده نتوانست دلایل کافی بر برائت خود اقامه کند محکوم میشود ... قابل نقض است.
قاضی نیز در نحوه استعلام برای صنایع روستایی عبارت فتوکپی بکار نبرده که آن اداره بر حسب اصل سند اینچنین پاسخی را داده است .
در واقع مستفاد از حکم شماره 371/9456 شعبه دوم دیوان عالی مورخ 26/02/1316 (چیزی که از عناصر جرم جعل شناخته شده همان قابلیت سند است ..) اما همان طور که هم در این کشور میدانیم ،هیچ فتوکپی قابلیت استناد بدون اصل سند را ندارد .
در حکم دیگر دیوان عالی کشور به شماره 2574 مورخ 25/08/1319 (اگر در ورقه مورد ادعای جعل مهر یا امضاء یا محل انگشت منتسب بکسی که ورق به نام او نوشته شده موجود نباشد عمل مشمول مواد موضوعه در جعل نخواهد بود ....
پس در فتوکپی ،مهری وجود ندارد ،امضاء کپی است ،وحتی مندرجات در کپی به کوره فروخته شده انطباق ندارد و هرکس به راحتی می تواند در پرونده شرکت نفت یک بخش برود و یک فتوکپی بگذارد ،بعدهم برود شکایت جعل کند؟
6. از ارکان تشکیل دهنده بزه جعل و استفاده از سند مجعول به صراحت نحوه ایجاد ضرر و خسارت چه به دولت وچه به اشخاص ثالث می باشد،عبارت مقنن زیبا و رساست ،حکم در مورد سند است نه فتوکپی که خروج موضوعی از نظر قانونگذار دارد موید این استدلال حکم شماره 1685-28/5/1319 شعبه دوم دیوان عالی کشور :
(از ارکان تشکیل دهنده بزه ماده 112 (ماده 540ق.م . ا)ورود ضرر است از تصدیقنامه مزبور به دولت یا شخص ثالث و این معنی باید در دادنامه تصریح و روشن شودکه از تصدیق نامه مزبور چه ضرری به دولت یا شخص ثالث وارد شده است اجمال در این مورد موجب نقض دادنامه است)
در استعلای که از مدیر شرکت ملی پخش فراوردهای نفتی به اداره حقوق جهاد کشاورزی..... پاسخ می دهد :در جلسه دادگاه استعلام را همراه می آورم :
(1. براساس تحقیقات انجام شده و همچنین اسناد و مدارک موجود و گفتگو با د (مالک جدید کارخانه آجرپزی ) از تاریخ ...لغایت.....بمدت ...ماه بعد از تحویل کارخانه بین خریدار و فروشنده،خرید فرآورده با مهر و سربرگ مالک قبلی توسط مالک قبلی صورت می گرفته ولیکن از آن تاریخ به بعد تا تاریخ ..... خرید فراورده بامهرمالک جدید وتوسط خود او انجام شده است .)
پس تا اینجا نکات بسیاری روشن شد .اولاَ، در مبایع نامه 8/8/1384 هیچ بحث و حدیثی یا واگذاری نسبت به پروانه ادعای یا حتی توافق وتراضی یا وجود و عدم آن اصلاَ مورد لحاظ نبوده است .ثانیاَ ،هیچ پروانه یا موافق اصولی یا حتی فتو کپی اصلی یا جعلی یا ادعای فی مابین ردو بدل نشده است ومبنای معامله نبوده و نیست وحتی در دعوی الزام به تنظیم سند رسمی به عنوان خواسته ،خواسته ای تحت عنوان تغییر نام پروانه موافقت اصولی وجود نداشته است .ثالثاَ : نه سند جعلی وجود دارد و نه استفاده کننده از چنین سندی .قاضی بدوی کار را از معامله ی فی مابین و حتی شکایت شاکی فراتر گذارده... و با استنباط ذهنی خود علاوه بر استفاده از سند مجعول ،کلاهبرداری هم عنوان نموده وجریمه نقدی و حبس که هرکدام را مورد تحلیل وخدشه و عاقبت ردو نقض قرار می هیم:
7. آنچه به عنوان شرکاء و معاونین جرم در فصل دوم قانون جزا بخصوص ماده 42 قانونگذار آورده است، برابر تعریفی که در ماده 42 قانون مجازات اسلامی ارائه شده شرکت در جرم یعنی کسی عالماَ و عامداَ با اشخاص دیگر در یکی از جرایم قابل تعزیر یا مجازاتهای بازدارنده مشارکت نماید و جرم مستند به عمل همه آنها باشد و آنچه که به وسیله شرکاء انجام می شود باید یک جرم باشد ،و طرفین در عملیات مادی موضوع جرم دخالت داشته باشندو مداخله مستقیم باشد،در مورد میزان تاثیر عمل شرکاء در نتیجه مجرمانه ومجازات هر یک براساس میزان تاثیر عمل او مشخص باشد ، چون صراحت قانون آمده ،اگر تاثیر مداخله و مباشرت شریکی در حصول جرم ضعیف باشد دادگاه مجازات اورا به تناسب تاثیر عمل او تخفیف می دهد .چگونگی عملیات مادی همه مداخله کنندگان در جرم که عملیات برخی ازآنها در حد مقدمات جرم و عملیات برخی دیگر در حد معاونت در جرم باشد و اینکه فقط افرادی به عنوان شرکت در جرم قابل تعقیبند که اجراء جرم را شروع کرده باشند و جرم مستند به عمل همه آنها باشد و بالاتر از همه برای تحقق شرکت در بزه میان عمل مادی هریک از شرکاء و نتیجه بزه رابطه علیت و سببیت وجود داشته باشد وآیا شرکت در جرم در قالب فعل مادی مثبت و ترک فعل و فعل ناشی از ترک فعل صورت گرفته یا نه و در عنصر معنوی کلمه عالماَ که در صدر ماده آمده بیانگر سوء نیت عام یعنی مرتکب باید بداند عملی که انجام میدهد جرم وبرخلاف قانون است و سوء نیت خاص یعنی باید میان آنها توافق ارتکاب بزه و یا در حین ارتکاب دقیقاَ کشف شده باشد.. بالاخره فاعل اصلی بزه است ؟ وآیا ماده 56 قانون آئین دادرسی کیفری در مورد شرکاء و معاونین رعایت شده است؟ چرا دادگاه حاضر خودرا صالح به رسیدگی دانسته در صورتی که کشف فتوکپی در محل دیگر بوده است ؟
بسیار ساده و واضح وروشن بیان می کنم آنچه در فتوکپی ابرازی شاکی موجود است صرفاَ (نام الف)یعنی سه نفر فتوکپی را به شرکت نفت میدهند که این موضوع از منطق و عقل به دور است .وتازه در اوایل لایحه عنوان نمودم که آقایان ( ب و ج ) نه سمتی در پرونده داشته ونه مراوده و معامله ای با شاکی داشته اند،نه ملکی به نام آنان می باشد ؟پس در یک برگ فتو کپی بدون هیچ دلیل و منطقی، شرعی و قانونی و یا موارد احصاء شده در مقررات آئین دادرسی مدنی و کیفری شاکی نام هرکس را برده جناب قاضی اقدام به صدور حکم محکومیت نموده اند ،یعنی در صورتی که پدرم ،مادرم ،همسرم و دیگر اقوام هم ایشان در شکوائیه می آورند بدون هیچ رسیدگی و تفهیم اتهام و احصاء دلایل مارا محکوم می نمودند، چرا دو برادر من یک میلیارد تومان باید به شاکی بدهند واقعاَ مگر اصل برائت نیست .از بدو الی ختم پرونده و رسیدگی جلسات متعدد یک استدلال یا برگ پرونده اگر ربطی به این دونفر داشته باشد که نیست . و صرفاَ با یک فتوکپی که شاکی به نام بنده آن هم یک سال بعد که توضیح دادم درست کرده و خوشبختانه هیچ ارزشی هم نداشته و ندارد مبنای صدور حکم علیه اشخاص می شود که هیچ مداخله ای در این موضوع نداشته اند قضات...محترم تجدید نظر واقعاَ عدالت و انصاف را می خواهم اموالم به ثمن بخس رفته ...، ابرویم رفته ، زندگیمان ازهم پاشیده و هنوز برایم کسی نتوانسته روشن نماید که چرابرادرانم را قاضی بدوی محکوم نموده اند نزد حداقل چند وکیل و قاضی دیگر هم حکم را برده ام بالاتفاق این دادنامه را مخدوش می دانند که امید دارم به این مباحث در این مرحله را رسیدگی توجه وافی و کافی شود تا حداقل به ترازوی عدالت حرکتی مثبت داده باشیم.
8. این موضوع در وظیفه و شان نماینده محترم دادستان بوده که در انتساب بزه وانطباق آن دقت نظر کافی را می نمودند ؟آیا مشارالیه موظف و مکلف به ارائه دلیل متقن و قانونی با ضرورت تفسیر مضیق قوانین و توسل به اصل تفسیر شک و تفسیر به نفع متهم و حاکمیت علم یقیینی در مجرمیت اینجانب و شرکاء نبوده اند ؟
جزء شکایت شاکی و پاسخ استعلام که به غلط استعلام شده است چه مبنای برای محکومیت وجود داشته است مگر بایک فتوکپی آن هم در سال بعد پیدا شده می توان معامله منعقد نمود،یا فتو کپی پروانه اصلاَ جزء معامله نبوده است .آیا صرف شکایت سایر قوانین وامارات ودفاعیات بلاوجه از موارد احصاء شده برای صدور قرار مجرمیت از دلایل احصاء شده قانونگذار برای اثبات بزه می باشد؟
نکته قابل بحث در مورد کلاهبرداری آنچه در مقابل دیدگان تیزبین مقامات رسیدگی کننده است.هرچند حتی اظهارات و اقاریر ادعای ماطریقیت دارند نه موضوعیت به سادگی در تمامی اوراق پرونده هیچ اعمال خدعه آمیز فریب کارانه و انجام و اجرای مانور متقلبانه واخذ مال با قصد مجرمانه ویا اخذ مال با فریب و تقلب و بدواَ: توسل به مسایل متقلبانه و متعاقباَ بردن مال غیر یا تحصیل متقلبانه مال غیر که وجه ممیزه این بزه بادیگر جرائم و ماهیت جرم کلاهبرداری :که ضرورتاَ بایستی صراحتاَ و دقیقاَ بکار بردن وسیله خدعه آمیز با انجام ما تو نورهای متقلبانه توسط متهم از سوی دادگاه بدوی حداقل به اثبات می رسید؟!
پس چرابا استفاده از شرایط فسخ به دنبال فسخ بیع نامه ........ بودم وحتی علیه شاکی اقامه دعوی وپیگیری کردم وحتی در زمان حاضر اموال که به ثمن بخس گرفته را پس دهد پولش را مسترد کند واقعاَ العوفوا بالعقود به این است ،سرمایه و زندگی خود را بدهی ، مگر مالک کلاهبردار می شود ....... هکتار اراضی ،کارخانه و متعلقات که بیش از .....قیمت دارد کارشناسی شود چه قبل و چه حالا ؟ ما مسلمانیم و ایرانی خط قرمز ها را خوب می فهمیم ، آیا فروش مال غیر نموده ام نه با سند و مدرک همه چیز موجود است پس عزیزان حقوق تضییع شده مرا تاحدی احیاء نمایید؟
در ادامه علاوه بر عنصر قانونی ،فعل مثبت مادی ،سوء نیت خاص و عام چگونگی تقدم وسایل تقلبی برای بردن مال(که در همین جا بگویم فتوکپی ادعای جعلی یک سال بعداز معامله ارائه شده ومشارالیه نیز معامله را براین مبنا منعقد ننموده اند ،یعنی همین جا ایراد بزرگ و موجبات تبرئه قانونی اینجانب می باشد،که وسایل تقلبی هرگز در کار نبوده و بالاتر اثبات تقدم وسایل تقلبی برای بردن مال که از شرایط اصلی تحقق بزه کلاهبرداری است وجودنداشته است.)که قانوناَ از شرایط اصلی تحقق کلاهبرداری است یا اقدامات متقلبانه و نوع و احصاء آن به کار بردن اغوا حیله .فریب که موجب فریب خوردن شاکی شده باشد واقعاَ مطرح نشده تا چه رسد به توصیف واثبات آنها که هیچکدام از این موارد (که تشکیل دهنده بزه کلاهبرداری بوده)در دادنامه مورد اعتراض وجود ندارد.
9. قضاوت محترم تجدید نظر ،آنچه در سطر پنجم و دهم دادنامه مورد اعتراض آمده در جعلی بودن پروانه بهره برداری صنایع روستایی یا (یلحاظ جعلی بودن پروانه مارالذکر )واقعاَ عبارتی کذب و خالی از وجه است که برای تشحیذ ذهن آن عزیزان بیان کنم که هیچ اصل پروانه ای نه وجود دارد ونه ارائه شده است آنچه مستند بوده برای دادرس بدوی صرف یک فتوکپی نه بیشتر که با مطالعه پرونده این اظهارات نیز به اثبات می رسد که حکم فتوکپی هم مشخص است ولی آنچه مهم می باشد، مگر یک فتوکپی آن هم بعداز یکسال که هیچ دخالتی در معامله در اصل و فرع نداشته را قاضی بدوی می بایست اجتهاد در مقابل نص نمایند وآن را در حد اصل قرار بدهند و به همه اجزاء مبیع تسری دهندو علاوه بر استفاده از سند مجعول نیز کلاهبرداری برآن بار نمایند که این برخلاف مقررات جزا و قانون اساسی و دیگر مقررات ماست.
10. بسیار جالب است خریدار هنوز .......دیون دارد از ......دارد از موارد مبیع استفاده بهینه می کند،حتی سهمیه نفت هم می گیرد.مال هم در تصرف وتملکش می باشدآیا می تواند مبنای برای استفاده از سند مجعول آن هم با یک فتوکپی بی ارزش که برای اخذ سوخت بوده ویا بزه کلاهبرداری را با این عمل انطباق نمود؟
هرچند لازم می دانم که به تفصیل نیز وارد بخشهای متعدد و کلاهبرداری در نظرات مشورتی قضات محترم وآراء متعدد صادره شوم و در راستای مظلومیت خود بگویم عمل اینجانب با کدام یک از این مباحث سنخیت دارد کتاب مجموعه نشستهای قضایی مسایل قانونی مجازات اسلامی2 برگ178 بحثی تحت عنوان تاثیر لفظ و سخن گفتن در تحقق جرم کلاهبرداری را بین قضات مسئول آورده:
آیا فریفتن وگول زدن طرف فقط با سخن گفتن ولفاظی کلاهبرداری محسوب می شود یا خیر؟
(که اکثریت قضات محترم صرف حرف زدن و زبان بازی و لفظی را کلاهبرداری به حساب نمی آورند و اذعان نموده اند که باید از طرف شخص متهم یک عمل مثبت مادی نیز به وقوع پیوسته باشد به عنوان مثال اگر فردی صرفاَ خودش را صاحب یک کارخانه یا شرکت معرفی کند و زبان چرب ونرمی نیز داشته باشدبه حدی که طرف مقابلش.تنها فریب لفاظی و زبان بازی وی را بخورد و از این طریق اموالی را از دست بدهد این کلاهبرداری نیست ولیکن اگر همین فرد در ضمن زبان بازی اسناد و مدارکی را نشان دهدمثل اوراقی که نشان دهد شرکت به ثبت رسیده ،دارای اسم و ...در اینجا لحاظ این امور مادی مثبت ادامه بازی زبان موضوع را از مصادیق کلاهبرداری محسوب نموده است.)
نکات مورد توجه قضات در نشست عمل مثبت مادی است در ثبوت بزه است که اینجانب هیچ عمل مثبتی برای ارتکاب بزه انجام نداده ام مالی را فروختم ولی هنوز بعداز سه سال است که وجوه آن را نتوانستم وصول کنم ،یا در رای 827 مورخ 16/05/1323 شعبه دوم دیوان عالی کشور آمده :
(اگر کسی وجهی از شخصی بگیرد که در مقابل جنسی به او بدهد وبعداَ منکر گرفتن وجه شده باشد این عمل کلاهبرداری مشمول ماده 238 قانون کیفر عمومی یا سایر مقررات جزایی نخواهد بود)و در حکم شماره 1523 مورخ 9/7/1318 شعبه دوم دیوان عالی کشور (صرف گرفتن وجه از کسی دارای جنبه کیفری نخواهد بود و به عبارت اخری مادام که ارکان وعناصر اختصاصی بزه موضوع ماده 238 قانون کیفر عمومی که از جمله بکار بردن حیله وتقلب در گرفتن وجه یا یکی از شقوق دیگر آن ماده است محزر نگردد حکم به تقصیر مورد نخواهد داشت)و در دادنامه دیگر شماره 1649 مورخ 28/6/1318 قصد خوردن مال غیر و سوءنیت رکن مهم بزه کلاهبرداری است...)
پس در می یابیم صرف ادعای شاکی آن هم باید فتوکپی با اوصاف ذکرشده نمی تواند موجب صدور رای محکومیت قرار گیرد زیرا برای صدور حکم محکومیت نیاز به ادله اثبات دعوی مناسب که از طریق قانونی فراهم گردیده اند باشد.و نمی بایست از قطع و یقین ادله مجرمیت غافل باشیم و اکتفا به یک شکایت سراسر واهی ومغرضانه با یک فتوکپی بی پایه و اساس محکومیت اینجانب وبرادرانم قرار گیرد.
زیرا حکم به تحمل کیفر حبس،جریمه و رد مال وغیره نیازمند یقین قضایی وانجام بررسی وتحقیقات کامل است،محکومیت به تحمل مجازات بزه های معنونه با توجه به فقدان دلایل کافی بر وقوع بزه.
اشتباه بین شرع وقانون واز موارد صراحت در خواست تجدید نظر می باشد .
تحقق کلاهبرداری نیازمند1- ارتکاب فعل مثبت مادی2- متضمن توسل مجرم به وسایل متقلبانه به نحوی که منجر به اغفال قربانی و3- اخراج مال از وی گردد:
الف: عنصر قانونی : ماده یک قانون تشدید
1. عمل مادی فیزیکی .فعل مثبت توسل به وسایل متقلبانه (صحنه سازی محیلانه)
ب: عنصر مادی :
2. شرایط و اوضاع و احوال خاص لازم
- متقلبانه بودن وسایل مورد استفاده از لحاظ شکلی و ماهوی خالی از وجه بودن
- اغفال قربانی
- تعلق مال برده شده به دیگری
- حصول نتیجه : بودن مال غیر
- ورود ضرر به قربانی
- انتفاع کلاهبرداری یا شخص مورد نظر وی
ج: عنصر روانی
1. سوء نیت عام:
قصد ارتکاب عمل مادی فیزیکی :یعنی عمد در توسل به وسایل متقلبانه
2. سوء نیت خاص :
قصد رسیدن به نتیجه :یعنی قصد بردن مال دیگری .
آری در یک نگاه عقلانی ومنصفانه در حضرات محترم و لطف و کرامت پروردگارمان ویک بررسی دقیق حکم برائت اینجانب و برادرانم ان شاءا.. صادر می شود و در این حالت نیز استدعای اعمال تخفیف و تبدیل و تعلیق وغیره نیزمدنظر باشد.در ضمن سپاسگزارم اگر جلسه رسیدگی برای اثبات مظلومیتم برگزار نمائید.
با احترام
پست های مرتبط
قرارداد تشکیل بیع
قرارداد تشکیل بیع [...]
ماهیت و مصادیق جعل مذکور در ماده 523 قانون مجازات اسلامی
ماهیت و مصادیق جعل مذکور در ماده 523 قانون مجازات اسلامی [...]
ماهیت خیار غبن و اثر آن در معاملات
ماهیت خیار غبن و اثر آن در معاملات [...]
بررسی قاعده مرور زمان در حقوق ایران
مرور زمان، به معنی گذشتن مدت زمانی است که موجب ایجاد وضعیت حقوقی جدید و مخصوصی میشود بنابراین گذشت [...]
سامانه سنام چیست؟
سامانه جامع مترجمان رسمی (سنام) به دنبال وضعیت سنجی، رصد مسائل، مشکلات و کاستیها و برآورد و پیش بین [...]
دفاعی در پرونده الزام به انتقال سند و تحویل مبیع
موکله یک واحد آپارتمانی را از خوانده خریداری می کند اما به جهت افزایش قیمت املاک ، خوانده حاضر به تح [...]
دفاعی در پرونده طبابت غیرمجاز و نگهداری فشنگ به صورت غیر مجاز
موکل به اتهام طبابت غیرمجاز و نگهداری فشنگ به صورت غیرمجاز تحت تعقیب بود لایحه ذیل ، در دفاع از موکل [...]
پیوست امنیتی برای صیانت از اطلاعات مردم و دستگاه ها تهیه شود
رئیس قوه قضاییه خواستار تهیه پیوست امنیتی برای امنیت داده ها و صیانت از اطلاعات مردم و دستگاه ها شد [...]
نظرات (9)
با سلام و ضمن قبولی طاعات و عبادات پدر من و دوستانش در سال 1380 زمینی از 2 نفر خریداری نموده است به صورت مشاع و هرکدام 2 دانگ . و شخص سومی به عنوان شاهد و بزرگ و امین فروشندگان زیر تمامی قولنامه ها و رسیدهای پرداخت را امضا نموده است . حال بعد از گذشت 15 سال همان شخص سوم قولنامه ای ارائه داده که ملک را در سال 1373 از مالک اصلی خریداری نموده است و آن را به داماد خود در سال 1388 فروخته است . و داماد ایشان بعد از طرح دعاوی در دادگاه موفق به دریافت رای در دادگاه شده است بدون اینکه اینجانبان از طرح دعاوی و صدور رای مطلع باشیم . حال بعد از گذشت حدود 2 ماه از صدور رای اینجانبان مطلع موضوع شدیم . آیا طرح دعوی در دادگاه کیفری با هنوان تبانی و فروش مال غیر برای این 4 شخص مجاز می باشد ؟ خواهشمندیم هر چه سریعتر راهنمایی کنید . با تشکر
سلام بسیار عالی بود،استفاده کردیم،در پناه خدا باشید
با عرض سلام و ادب و احترام: من نیز مشکل اقای محسن را دارم که در این سایت تقاضای کمک کرده !!!!؟؟؟؟؟ واقعا چه کنیم؟؟؟؟؟؟؟
با سلام شکایت اینجانب در دادیاری 8 دادسرای شهید تولایی مبنی بر جعل قولنامه بوده که بدون رسیدگی و بدون اینکه از کاتب قولنامه که در زمان تاریخ قولنامه خردسال و بیسواد بوده باز جویی شود به چه جهتی از جهات بدون رسیدگی منع تعقیب و در صورت اعتراض بدلایل نامعلوم و مبهم با اینکه صد در صد حق با اینجانب است و پرونده در شعبه 121ک بوده بدلایل نامعلوم به شعبه 114 انتقال پیدا کرده و منع تعقیب تائید گردیده است چرا! ؟ خواننده محترم اگر مسلمان هستید و اگر واقعا قرآن و خون شهیدان مورد احترام شما است پرونده 900366 دادیاری شعبه 8 دادسرای شهید تولایی اصفهان و پرونده کلاسه 870012 شعبه شش حقوقی اصفهان را بررسی کنید اینجانب برادر شهید و برادر جانباز ورزمنده دوران جنگ هستم و مال باخته الان در دوران جنگ شهید نشدم خسته نشدم ولی متاسفانه در دادگستری اصفهان از بی قانونی هم خسته و دارم میمرم از کلیه مسلمانانی که این نوشته را میخوانند تقاضای کمک و یاری دارم و در این باب ( سکوت هر مسلمان خیانت است به قرآن ) با احترام شاکی رشدآمار جعل با افزایش معلومات جاعلان و خیانت کارشناسان همین رشته و قضات است و چرا هیچکس بفریاد ما نمی رسد
با سلام شکایت اینجانب در دادیاری 8 دادسرای شهید تولایی مبنی بر جعل قولنامه بوده که بدون رسیدگی و بدون اینکه از کاتب قولنامه که در زمان تاریخ قولنامه خردسال و بیسواد بوده باز جویی شود به چه جهتی از جهات بدون رسیدگی منع تعقیب و در صورت اعتراض بدلایل نامعلوم و مبهم با اینکه صد در صد حق با اینجانب است و پرونده در شعبه 121ک بوده بدلایل نامعلوم به شعبه 114 انتقال پیدا کرده و منع تعقیب تائید گردیده است چرا! ؟ خواننده محترم اگر مسلمان هستید و اگر واقعا قرآن و خون شهیدان مورد احترام شما است پرونده 900366 دادیاری شعبه 8 دادسرای شهید تولایی اصفهان و پرونده کلاسه 870012 شعبه شش حقوقی اصفهان را بررسی کنید اینجانب برادر شهید و برادر جانباز ورزمنده دوران جنگ هستم و مال باخته الان در دوران جنگ شهید نشدم خسته نشدم ولی متاسفانه در دادگستری اصفهان از بی قانونی هم خسته و دارم میمرم از کلیه مسلمانانی که این نوشته را میخوانند تقاضای کمک و یاری دارم و در این باب ( سکوت هر مسلمان خیانت است به قرآن ) با احترام شاکی رشدآمار جعل با افزایش معلومات جاعلان و خیانت کارشناسان همین رشته و قضات است و چرا هیچکس بفریاد ما نمی رسد
با سلام شکایت اینجانب در دادیاری 8 دادسرای شهید تولایی مبنی بر جعل قولنامه بوده که بدون رسیدگی و بدون اینکه از کاتب قولنامه که در زمان تاریخ قولنامه خردسال و بیسواد بوده باز جویی شود به چه جهتی از جهات بدون رسیدگی منع تعقیب و در صورت اعتراض بدلایل نامعلوم و مبهم با اینکه صد در صد حق با اینجانب است و پرونده در شعبه 121ک بوده بدلایل نامعلوم به شعبه 114 انتقال پیدا کرده و منع تعقیب تائید گردیده است چرا! ؟ خواننده محترم اگر مسلمان هستید و اگر واقعا قرآن و خون شهیدان مورد احترام شما است پرونده 900366 دادیاری شعبه 8 دادسرای شهید تولایی اصفهان و پرونده کلاسه 870012 شعبه شش حقوقی اصفهان را بررسی کنید اینجانب برادر شهید و برادر جانباز ورزمنده دوران جنگ هستم و مال باخته الان در دوران جنگ شهید نشدم خسته نشدم ولی متاسفانه در دادگستری اصفهان از بی قانونی هم خسته و دارم میمرم از کلیه مسلمانانی که این نوشته را میخوانند تقاضای کمک و یاری دارم و در این باب ( سکوت هر مسلمان خیانت است به قرآن ) با احترام شاکی رشدآمار جعل با افزایش معلومات جاعلان و خیانت کارشناسان همین رشته و قضات است و چرا هیچکس بفریاد ما نمی رسد
با سلام و احترام خدمت استاد ارجمند ضمن اعلام اینکه از دفاعیات جنابعالی کسب فیض کردم اجازه می خواهم قسمتی از متن را در دفاعیاتم در یک پرونده کیفری بکار ببرم
با عرض سلام و احترام در صورت امکان نتیجه ی دفاعیه و رای دادگاه تجدید نظر را اعلام فرمایید با تشکر
با عرض سلام و احترام در صورت امکان نتیجه ی دفاعیه و رای دادگاه تجدید نظر را اعلام فرمایید با تشکر