مختصری بر متون حقوقی (حقوق قراردادها) قسمت دوم
Certain period of time طی دوره زمانی |
distinguished متمایز ، برجسته |
invention to treat دعوت به معامله |
display نمایش دادن،نشان دادن،ابراز کردن، آشکارکردن،نمایش ، ظاهر کردن،جلوه دادن |
important مهم ، حائز اهمیّت |
treat معامله |
Shop فروشگاه ، مغازه |
Customer سفارش دهنده ، مشتری |
shopkeeper مغازه دار ، اداره کننده فروشگاه |
amount مبلغ ، مقدار، میزان |
indication شاخص ، معیار ، نشانگر |
acceptable قابل قبول ، پذیرفتنی ، قابل پذیرش |
world war جنگ جهانی
|
self-servise سلف سرویس ، خود یاوری ، کمک بوسیله خود |
doupt تردید، شک ، شُبهه، گمان، دودلی |
apply اِعمال ، بکار بستن ، اِعمال کردن
|
individually یکایک ، تک تک |
the Shelf قفسه |
took برادشته ، زمان گذشته فعل take به معنی برداشتن ، بردن |
into داخل ،توی ، اندر ، در میان ، در ظرف ، به ، بسوی ، بطرف |
LTD[1] با مسئولیت محدود، شرکت با مسئولیت محدود |
the court of appeal دادگاه استیناف ،دادگاه تجدیدنظر |
present ارائه دادن ، عرضه کردن |
payment پرداخت |
Cash صندوق |
Cashier صندوقدار ، تحویلدار |
reject رد کردن ، نپذیرفتن، قبول نکردن |
Criminal case پرونده کیفری ، پرونده جزایی
|
defendant متهم ، مدعی علیه، مدافع |
Charge متهم شدن |
offensive تهاجمی
|
Weapon سلاح ، اسلحه ، جنگ افزار |
offensive weapon سلاح تهاجمی |
Flick تیز ، بُرنده |
Knife چاقو ، کارد ، تیزی |
Shop window ویترین فروشگاه |
Follow پیروی کردن از ، متابعت کردن ، دنبال کردن ، تعقیب کردن ،فهمیدن ، پیروی ، متابعت کردن
|
article کالا ، متاع |
therefore بدین منظور ،برای این (منظور)، از اینرو، بدلیل آن،به این علّت |
guilty گناهکار ، مقصر ، بزهکار ، مجرم ، محکوم
|
offering for sale ایجاب برای فروش |
details جزئیات، بتفصیل شرح دادن |
above فوق ، بالایی ، در بالا ، نام برده، واقع در بالا، فوق الذکر |
above rule قاعده ی فوق ، دستور فوق ، حکم فوق ، مقرّره ی فوق |
to take place حضور یافتن در مکانی |
illegally نامشروع ، غیر قانونی ، نا مشروع ، حرام ، غیرمجاز
|
Sale wild live birds فروش پرنده ی زنده ی وحشی |
He had placed an advertisement in a paper در یک روزنامه آگهی کرده بود |
held حکم کرد |
wording نگارش ، عبارت سازی، جملهبندی، کلمهبندی
|
Contrast مقایسه کردن ، هم سنجی ، مغایرت ، برابر کردن ، تباین ، مقابله ، تقابل ، کُنتراست |
Consider ملاحظه کردن، تفکر کردن |
Intended نیّت داشتن ، قصد کردن |
These اینها ، اینان |
decide تصمیم گرفتن |
invention فراخوان |
interesting جالبتوجه ، دلچسب،بامزه،دلپسند |
lowest پایین ترین ، کمترین |
Send فرستاد |
interesting point of law نکته قابل توجه حقوقی |
asking پرسیدن ، جویا شدن، سوال کردن |
Sent فرستادن |
wish خواهش کردن ، تمنّا کردن |
state بیان کردن ، اِظهار داشتن ، توضیح دادن |
lowest price پایین ترین قیمت |
future آینده ، آتیه |
reply پاسخ دادن |
Sell فروختن ، فروش و معامله ، بفروش رفتن |
machine ماشین، دستگاه |
Coin سکّه |
in each case در هر کدام از پرونده ها |
until تا ، تااینکه ، وقتی که ، تا وقتیکه |
opinion نظریه ، عقیده ، نظر ، رای ، اندیشه ، فکر ، گمان
|
similar مانند، شبیه، مطابق، همانند، مشابه، یکسان ، مُتشابه |
Slot شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک و تلفن خود کار و امثال آن تعبیه شده |
Such چنین ، یک چنین ، این قبیل ، این جور ، این طور |
not certain مُبهم ،نا مطمئن |
acceptance قبول ، پذیرش، قبول کردن ، پذیرفتن |
once به محض اینکه ، یکمرتبه ، یکوقتی |
valid معتبر ، صحیح ، دارای اعتبار ، قانونی |
other factors عوامل دیگر |
present ارائه دادن ، عرضه کردن |
existence موجود بودن ، موجودیّت داشتن |
neither parties هیچکدام از طرفین |
Escape فرار کردن ، گریز ، رهایی ، خلاصی ، فرار |
terms عبارات |
unless مگراینکه ، جز اینکه ، مگر |
both هردو ، هردوی ، این یکی وآن یکی ،نیز، هم |
agree موافقت کردن،موافق بودن،متّفق بودن |
equally به همان اندازه ، به یک اندازه |
moment لحظه ، دَم ، آن ، هنگام
|
liability بدهی |
obligation وظیفه، التزام |
binding اِلزام آور |
Duties تعهّدات ، تکالیف |
over many years در طول سال های مُتمادی ( زیاد)، طی سنوات متعدّد |
Still هنوز، تا این لحظه، تاکنون |
introduction تولید |
technic روش ، شیوه، فن |
pharmaceutical داروئی ، وابسته به داروسازی ،دارو |
great Britain بریتانیای کبیر ( شامل انگلیس ، اسکاتلند ، ولز و ...)
|
goods کالا،جنس ،دارایی ،مال ،دارایی منقول |
|
A contract is a an agreement between two or more parties, Who promise to give and receive something from each other ( legally known as consideration ) and intend the agreement to be legally binding. |
یک قرارداد[2] هست یک توافق بین دو یا چند طرف که تعهّد می کنند چیزی را ( که قانوناً عِوض نامیده می شود ) داد و سِتد نمایند و قصد دارند این توافق قانوناً الزام آور باشد . |
|
All contracts are agreements but there are many agreements which are not contracts. |
همه ی قراردادها ( عقود ) توافق تلقّی می شوند امّا وجود دارند توافق هایی که قرارداد نیستند[3] . |
|
If a friend promised to pay for the petrol in return for a lift home from college on your motorbike, and later refused to do as promised, you would not expect to take the matter to court. |
اگر یک دوست تعهّد کند[4] که در قِبال سوار شدن بر موتورسیکلت شما از دانشگاه،هزینه ی بنزین آن را پرداخت کند و سپس از انجام آن به نحو تعهد داده شده استنکاف کند،نمی توانید توقّع داشته باشید که موضوع در دادگاه قابلیّت طرح شدن را داشته باشد. |
|
This is because there probably was no intention by you or your friend that there should be a legal relationship . |
این بدین خاطر است که احتمالاً هیچگونه قصدی مبنی بر ایجاد یک رابطه قانونی از طرف شما و دوست تان در کار نبوده است. |
|
There was an agreement between you, but it was not a contract. |
بین شما توافق وجود داشته اما این توافق قراردادی نبوده است. |
|
As a general rule the law which governs the terms of a contract is the law where the contract is carried out. |
به عنوان یک قاعده ی کلّی ، قانون حاکم بر عبارات[5] قرارداد، قانون مکانی است که عقد در آن مُنعقد شده است . |
|
The contracts ( Application Law ) Act 1990 is intended to make it easier for business within the European Community , by providing that : |
قانون (حقوق قابل اِعمال) قراردادها [ مصوّب] 1990، با مقرّر داشتن اینکه : |
|
a ) the parties are free to choose the law to govern the contract ؛ and |
الف ) طرفین آزادند که قانون حاکم بر قراردادها را انتخاب کنند. و |
|
b ) if no choice is made , the contract will be governed by the law of the country whit which it is most closely connected. |
ب ) اگر انتخابی صورت نگرفته باشد ، قرارداد مشمول قانون کشوری خواهد بود که پیوند[6] نزدیکتری دارد؛ |
|
|
|
|
Essentials Of a Contract |
ضروریات قراردادی |
|
The following elements are considered to be essential to the formation of a legally binding contract : |
عناصر[7] زیر ، به عنوان ضروریات تشکیل یک قراردادِ الزام آور مدّنظر قرار گرفته اند : |
|
A. Offer and Acceptance. |
الف ) ایجاب و قبول. |
|
B. Consideration. |
ب ) عِوض. |
|
C. Capacity. |
ج ) اهلیّت. |
|
D. Legal Relations. |
د ) روابط قانونی . |
|
E. Legality. |
ه ) مشروعیّت. |
|
F. Consensus ad idem ( agreement). |
و ) هماهنگی اراده ها ( توافق ) |
|
|
|
|
Offer |
ایجاب |
|
Every contract must start with an offer by one person to another. |
هر قراردادی بایستی شروع شود با یک ایجاب توسّط یک شخص خطاب به دیگری. |
|
An offer is a declaration by which the maker ( offeror ) intends to be legally bound by the terms stated , if accepted by the offree. |
یک ایجاب، اعلامی محسوب می شود که بوسله ی آن انشاءکننده ( ایجاب کننده ) قصد می کند در صورت [ تحقّق] قبول توسط ایجاب شونده ، قانوناً به عِبارات بیان شده متعهّد باشد. |
|
I may offer to sell my car to you for £1000 and if the offer is accepted, I am legally bound by the terms of my offer. |
من ممکن است به شما ایجاب کنم فروش اتومبیلم را در قِبالِ 1000پوند و اگر این ایجاب قبول گردد ، من قانوناً به عبارات ایجاب خویش متعهّدم. |
|
I may not later increase the price, nor change the agreed terms. |
من بعداً نه نمی توانم قیمت[8] را افزایش دهم و نه می توانم عبارت های مورد توافق را تغییر دهم. |
|
The following points must be considered when making an offer. |
نکات ذیل بایستی هنگام ایجاب کردن مورد توجه قرار گیرد : |
|
|
|
|
1. It may be made to an Individual or to a Large Number of People. |
1- [ ایجاب ] توانایی آن را دارد که بتواند خطاب به یک شخص خاص یا گروه کثیری از مردم تحقّق بپذیرد. |
|
Carlill v. Carbolic Smoke Ball Co. ( 1892 ) . In an advertisement, the company promised to give £100 to anyone who purchased their smokeball remedy for influenza , and caught the illness within 14 days. |
شرکت Carbolic Smoke Ball در سال 1892 طیّ اعلامیه ای تعهّد نمود به اینکه هر کس که داروی بخور آنها را برای آنفولانزا خریداری نماید و تا 14روز بعد به این بیماری دچار شود ، 100پوند پرداخت نماید. |
|
To show good faith , the company deposited £1000 with a bank to meet any claims. |
شرکت نامبرده برای نشان دادن حُسن نیّتش مبلغ 1000پوند را برای تأمین هرگونه ادعایی ، نزد یک بانک سپرد. |
|
Mrs. Carlill bought the remedy , caught influenza and claimed £100. |
خانم کرلایل دارو را خریداری نمود [ اما ] به آنفولانزا دچار شد و مطالبه نمود مبلغ100پوند را. |
|
The court awarded Mrs. Carlill 100 and held that : |
دادگاه مبلغ100پوند را به نفع خانم کرلایل مورد رأی قرار داد و اینچنین اِصدار حکم کرد که : |
|
a ) an offer may be made to the world, it does not have to be a specific person. |
الف ) یک ایجاب می تواند خطاب به تمام دنیا صورت بپذیرد و لازم نیست حتماً خطاب به شخص معیّن قرار گرفته باشد. |
|
b ) although the general rule is that advertisements are not offers , that the fact that £1000 had been deposited with a bank showed it was a firm offer and legal relations were intended . |
ب ) هرچند قاعده ی کلّی این است که اعلامیّه ها ایجاب محسوب نمی شوند ، اما این حقیقت که 1000پوند نزدیک بانک به امانت[9] گذاشته شده بود نشانگر این است که این یک ایجاب قطعی بوده و منظور ایجاد یک رابطه حقوقی بوده است. |
|
C ) communication of acceptance may be implied by the conduct of the acceptor . |
ج ) ابلاغِ قبول می تواند بطور ضمنی از طریق رفتار قبول کننده[10] برداشت شود[11]. |
|
Carlill is an important case and students are advised to study the different legal implications which arise later in the chapter. |
[ پرونده] کرلایل مورد مهمی است و توصیه می شود به دانشجویان که مفاهیم قانونی مختلفی را که بعداً در این بخش مطرح خواهند شد را مطالعه نمایند . |
[1] مخفف limited
[2] در حقوق ایران اکثراً تفاوتی بین « عقد » و « قرارداد » قائل نیستند و آن دو را مترادف و هم معنی می دانند که خالی از اشکال نیست چون لغات نامبرده یک سری تفاوت ها را می توان برایشان مفروض شد و این تمایز و عدم یکی دانستن دو لغت برای شناخت آثار مختلفه و مرتبه ی بر لغات مذکور مفروض گردید. طبق یک تقسیم بندی عقود تقسیم می شوند به عقود معیّن و عقود نامعیّن ؛ آن دسته از عقود که در قانون ذکر شده است را می توان « عقود معیّن» نامید و عقودی که بصورت مستقیم در قانون مدنی ذکر نشده اند و بسته به اراده و گرایش طرفین در نظر گرفته شده و اِعمال می شوند و در تقسیم بندی عقود معیّن موجود در قانون مدنی قرار نگرفته اند را « عقود نامعیّن» می نامند که قراردادهای خصوصی هستند که عنوان آن در قانون ذکر نشده است ( مثلاً یک قرارداد خصوصی که نه عقد اجاره است و نه بیع است و نه . . . ) . مطابق با ماده ی 10 قانون مدنی قراردادهای خصوصی نسبت به کسانی منعقد کننده ی آن هستند ( و ظاهراً و نه برای شخص ثالث ) نافذ است در صورتی که مخالف صریح قانون نباشد؛ البته بایستی به ماده ی مهم 975قانون مدنی نیز توجه کنیم ( راجع به موانع اراده ها ).
[3] در اینجا رابطه ی « عموم و خصوص مطلق » وجود دارد یعنی هر قراردادی می تواند توافق باشد اما هر توافقی نمی تواند قرارداد باشد .
[4] قول دهد
[5] مندرجات
[6] رابطه
[7] عوامل
[8] ثمن
[9] تودیع
[10] پذیرنده
[11] صورت گیرد
منبع : حق گستر
1030 واژه ضروری حقوقی انگلیسی به فارسی حکم اعلامی و حکم تاسیسی
پست های مرتبط
نگاهی به روابط حقوقی زوجین در قانون مدنی
در ماده 1102 قانون مدنی آمده است همین که نکاح بهطور صحت واقع شد، روابط زوجیت بین طرفین موجود و حقوق [...]
پیوست امنیتی برای صیانت از اطلاعات مردم و دستگاه ها تهیه شود
رئیس قوه قضاییه خواستار تهیه پیوست امنیتی برای امنیت داده ها و صیانت از اطلاعات مردم و دستگاه ها شد [...]
حکم به بطلان دعوای طلاق زوج با استناد به قاعده لاضرر
محسن پارسا دادرس شعبه اول دادگاه عمومی حقوقی بخش رودهن با صدور دادنامهای با استناد به اعلامیه جهانی [...]