الزامات ماده 29 قانون حمایت خانواده
ماده 29 قانون حمایت خانواده میگوید: «دادگاه هنگام طلاق زوجین، ضمن رأی خود با توجه به شروط ضمن عقد و مندرجات سند ازدواج، تکلیف جهیزیه، مهریه و نفقه زوجه، اطفال و حمل را معین و همچنین اجرتالمثل ایام زوجیت طرفین مطابق تبصره ماده (336) قانون مدنی تعیین و در مورد چگونگی حضانت و نگهداری اطفال و نحوه پرداخت هزینههای حضانت و نگهداری تصمیم مقتضی اتخاذ میکند.»
برای بررسی این ماده و موارد مندرج در آن از قبیل جهیزیه، مهریه، نفقه و اجرتالمثل، با احمد فتحی، حقوقدان، وکیل دادگستری و نویسنده مجموعه 10 جلدی «فن دفاع و هنر دفاع» گفتوگویی انجام دادیم که در ادامه میخوانید:
احمد فتحی در گفتوگو با «حمایت» اظهار کرد: بر اساس ماده 29 قانون حمایت خانواده، هنگامی که دادگاه به طلاق حکم میدهد، بر اساس شرایطی که در عقدنامه درج شده است و به آن شروط ضمن عقد گفته میشود، باید تکلیف جهیزیه، مهریه و نفقه زوجه و نیز هزینه زندگی کودکان و حتی جنینی که در رحم زن است و هنوز متولد نشده است را معین کند.
تعیین اجرتالمثل برای زن
این حقوقدان اضافه کرد: همچنین این ماده، به ماده 336 قانون مدنی نیز اشاره و مطرح میکند که هرگاه کسی کاری را برای دیگری انجام دهد، باید اجرت کار خود را دریافت کند. مگر اینکه اثبات شود که او برای انجام رایگان این کار، تمایل داشته است. در غیر این صورت باید حقالزحمه کار خود را دریافت کند. بر همین مبنا نیز برای یک زن در مدت زندگی او با مرد، اجرتالمثل یا حقالزحمه تعیین شده است.
وی ادامه داد: البته درباره اجرتالمثل یا حتی مهریه، نوع نگاه من این است که چنین مواردی در یک مناسبت کالایی جایگاه پیدا میکند و در مناسبت عشق در برابر عشق و مهرورزی در برابر مهرورزی، مواردی مانند اجرتالمثل یا حتی مهریه نمیتواند جایگاه مناسب فرهنگی داشته باشد.
فتحی بیان کرد: دیدگاهی نیز وجود دارد که میگوید مهریه تضمینکننده آینده زنی است که ممکن است زندگی خانوادگی او به سرانجام مطلوبی نرسد و بنابراین بهتر است تأمینی داشته باشد. بهخصوص در مواردی که ساز و کارهایی هم در جامعه وجود نداشته باشد تا از زنان بدون همسر یا فاقد دارایی مناسب، در صورت نبود شغلی که تأمینکننده معیشت آنها باشد، حمایت کند.
اعاده جهیزیه به زن در صورت جدایی
وی عنوان کرد: درباره جهیزیه که زن بر اساس عرف ایران پس از ازدواج به منزل شوهر میآورد، نیز باید گفت اگر زندگی مشترک به سامان نرسد، این وسایل باید دوباره به او بازگردانده شود. حال اگر اشیایی که زن به خانه شوهر آورده، بر اثر استفاده یا مرور زمان دچار صدماتی شده و کمیت یا کیفیت آن، کاهش یابد، در این صورت آیا آنچه موجود است، باید دوباره به همان صورت به زن داده شود یا اینکه ارزش روز این اشیا ارزیابی شده و معادل آن در اختیار زن قرار گیرد؟ پاسخ این است که بر اساس رویه موجود، اقلامی که زن با خود به منزل شوهر آورده است با وضعیت موجود به او مسترد میشود.
این وکیل دادگستری بیان کرد: موضوع مهریه نیز در دهههای اخیر شکل غیرمنطقی به خود گرفته است، به عنوان مثال در مواردی مهریه بر اساس تاریخ تولد تعیین میشود که غیرمنطقی است و با شرایط مالی مردان تناسبی ندارد. به همین دلیل زندگیهای مشترکی که ناکام مانده و در آن برخی زنان برای وصول مهریه خود اقدام میکنند، موجب شده است که برخی مردان به دلیل ناتوانی از پرداخت مهریه به حبس محکوم شوند که این نیز منصفانه و منطقی نیست.
لزوم تعیین مهریه متناسب با توانایی مالی مرد
وی اظهار کرد: به هر حال مهریه باید متناسب با توانایی مالی مرد تعیین و از شکل غیرمنطقی خارج شود و مواردی مانند تاریخ تولد ملاک تعیین آن نباشد. البته رویکردی در برخی زنان تحصیلکرده وجود دارد مبنی بر اینکه مایل به درج مهریه در عقدنامه نیستند. تلقی آنها این است که آنچه در ازدواج شکل میگیرد، یک مناسبت عاطفی عشق در برابر عشق است و به عنوان مثال چند شاخه گل را به عنوان مهریه خود تعیین میکنند که چنین رویکردی گسترش پیدا نکرده است.
فتحی افزود: البته مکانیزمهایی برای این زنان وجود دارد و در شرایطی که زن تمایلی به داشتن مهریه ندارد، میتواند تضمینهایی مانند حق طلاق، حق سفر به داخل یا خارج از کشور، حق انتخاب مسکن، حق نگهداری فرزندان، حق تحصیل و حق کار را ضمن عقدنامه یا در سند دیگری در نظر بگیرد. به این موارد میتوان حق تقسیم اموال مشترکی که بعد از ازدواج به دست میآید را نیز اضافه کرد. به این معنا که زن یا مرد میتوانند شرط کنند که اگر بعد از ازدواج اموالی را به دست آورند در صورت جدایی میان آنها تقسیم شود که این اقدام میتواند جایگزین مناسب برای مهریه برای زنانی باشد که نمیخواهند رقم ریالی یا تعدادی سکه را به عنوان مهریه در عقدنامه خود درج کنند.
تأثیر موقعیت اجتماعی زوجین در تعیین نفقه و اجرتالمثل
وی با بیان اینکه معمولا دادگاهها رقمی را به عنوان اجرتالمثل تعیین میکنند، ادامه داد: در این خصوص این پرسش مطرح میشود که دادگاه چگونه به این نتیجه میرسد که مرد باید چه مبلغی را به عنوان نفقه یا اجرتالمثل بپردازد؟ در پاسخ باید گفت وضعیت مالی یک مرد، موقعیت اجتماعی مرد و زن و منطقه محل زندگی آنها در تعیین نفقه یا اجرتالمثل موثر است.
به گفته این حقوقدان، ممکن است در مورد نفقه یا حقالزحمه دو زن همسان، نفقه متفاوت تعیین شود یعنی در حالی که هر دو زن، همسن و سال و جوان، دارای تحصیلات مشابه و برخوردار از زیبایی و وضعیت فیزیکی مشابه هستند اما در دو منطقه متفاوت و در دو موقعیت طبقاتی متفاوت زندگی میکنند که همه این موارد در تعیین نفقه و حقالزحمه موثر است. به طور معمول دادگاه تعیین این موارد را بر عهده کارشناس میگذارد البته به طور طبیعی اگر هر یک از این دو نفر ایرادی به نظر کارشناس بداند، میتواند به آن اعتراض کند.
توجه به مصلحت کودکان در تعیین سرپرست
وی عنوان کرد: نکتهای که در خصوص فرزندان مشترک و نگهداری از آنها در این ماده به نظر میرسد، این است که با وجود آنکه به اعتقاد قانونگذار در صورت جدایی والدین، فرزند دختر و پسر تا 7 سالگی در اختیار مادر و پس از 7 سال در اختیار پدر قرار میگیرند، اما نباید نگاه خشک و یکسویه به این قانون داشت. بلکه صرفاً باید به مصلحت کودکان توجه کرد که آیا زندگی آنها در کنار مادر یا پدر، به رشد متناسب آنها کمک میکند؟ اگر دادگاه به صورت علمی و بیطرفانه تشخیص دهد که حضور فرزندان در کنار مادر به آنها آرامش بیشتری میدهد، حتی بعد از 7 سال باید رای به حضور آنها در کنار مادر دهد یا بالعکس.
فتحی بیان کرد: نکته دیگری که در ماده 29 قانون حمایت خانواده وجود دارد، این است که اگر یک زن بدون مطالبه حقوق مالی خود مایل به طلاق باشد، هر گاه بدون دریافت حقوق مذکور به ثبت طلاق رضایت دهد، میتواند پس از ثبت طلاق برای دریافت این حقوق از طریق اجرای احکام دادگستری مطابق مقررات مربوط اقدام کند.
ایراد ماده 29 قانون حمایت خانواده
وی در ادامه گفت: این ایراد متوجه ماده 29 قانون حمایت خانواده است که راه نزاع را نمیبندد و آن را باز میگذارد. در حالی که بهتر است دادگاه هنگام صدور حکم طلاق، تکلیف همه جوانب مربوط به زن و شوهر را روشن کند تا دادگاهها با این حجم عظیم پروندهها مواجه نشوند.
این وکیل دادگستری خاطرنشان کرد: در مورد اعتراضهایی نیز که زوجین میتوانند به احکام دادگاهها داشته باشند، برخلاف بسیاری از دعاوی که در دادگاه بدوی و تجدیدنظر باید تکلیف روشن شود، برای طلاق در قانون سه مرحله دادگاه بدوی، تجدیدنظر و دیوانعالی کشور پیشبینی شده است و در صورت اعتراض هر یک از طرفین به طلاقهای غیرتوافقی، پرونده تا مرحله دیوانعالی کشور نیز پیش خواهد رفت.
منبع : روزنامه حمایت
مقاله خوانی، موضوعیت یا طریقیت داشتن قوانین برای قاضی نصب دوربین در مدارس قانونی است؟
پست های مرتبط
اصلاح ماده 450 قانون آئین دادرسی کیفری در کمیسیون حقوقی
نایب کمیسیون حقوقی و قضائی مجلس با بیان این که این اعتقاد وجود داشت که تعیین وقت رسیدگی در ماده 450 [...]
اگر مهریه خانم چیزی غیر از سکه بهار آزادی باشد نمی توان پول آن را دریافت کرد
آیا مهریه را میتوان تبدیل به سکه کرد؟ مهریه گل رز را نمیتوان به پول تبدیل کرد، برخی مواقع مهریهها [...]
تجویز قانونگذار برای صدور دستور موقت
دستور موقت از جمله اقداماتی است که به منظور حفظ حقوق خواهان تجویز شده است تا با صدور و اجرای آنها، ا [...]
دلایل رد دادخواست الزام به تمکین
از جمله وظایف زن در مقابل شوهر تمکین از اوست و به زنی که بدون دلیل قانعکنندهای از ادای وظایف زناشو [...]
حکم به بطلان دعوای طلاق زوج با استناد به قاعده لاضرر
محسن پارسا دادرس شعبه اول دادگاه عمومی حقوقی بخش رودهن با صدور دادنامهای با استناد به اعلامیه جهانی [...]