شاپور اسماعیلیان
هرچند در سلسله یادداشتهای مربوط به انواع قتل، به عنصر روانی قتل پرداختیم و درخصوص قتل عمدی نیز سابقا به شرایط این عنصر اشاره شد، اما به نظر میرسید به لحاظ اهمیت این موضوع ذیلا باید به نکات دیگری نیز اشاره شود:
1 – خلاصه بحث درباره مصداقهای قتل عمدی مذکور در ماده 206 قانون مجازات اسلامی این بود که برای تحقق قتل عمدی، عمد در فعل و قصد قتل از ناحیه مرتکب ضروری است و در صورر سهگانه ماده یادشده، از حیث عنصر روانی:
الف – داشتن قصد قتل اعم از اینکه کار مرتکب نوعا کشنده باشد یا نباشد با ترتب قتل کافی است به عنوان مثال با احراز قصد قتل، اگر مرتکب با فروبردن مقدار کمی پنبه به گلوی مجنیعلیه، موجب مرگ او شود، عمل مرتکب مصداق قتل عمدی است.
ب – اگر مرتکب قصد فعل نوعا کشنده را داشته باشد و قتل واقع شود، باز این عمل نوعا قتل عمدی است. هرچند مرتکب قصد قتل (قصد نتیجه) نداشته باشد چون در این فرض قاتل آگاه است به اینکه عمل نوعا کشنده است (مانند پرتاب عمدی شخص از بالکن ساختمان چندطبقه به پایین یا ایراد جراحت عمیق به ناحیه پای چپ و پارگی عروق تحتانی حیاتی مجنیعلیه) و این عمل موجب مرگ میشود. در چنین فرضی قصد تبعی قتل یا قصد کشتن وجود دارد.
ج – در فرض سوم، نه تنها مرتکب قصد کشتن ندارد بلکه عملی که انجام میدهد نوعا نسبت به افراد عادی کشنده نیست اما نسبت به طرف [مجنیعلیه] بر اثر بیماری یا پیری یا ناتوانی یا کودکی یا امثال آنها نوعا کشنده است و مرتکب به آن آگاه است به عنوان مثال، او آگاه است که همسایهاش بیماری مجرای تنفسی دارد و با کمی فشردن گلو ممکن است خفه شود، با این حال این عمل را مرتکب و سبب مرگ طرف میشود که در این فرض اصطلاحا گفته میشود عمل قاتل نسبت به وضعیت یا شخصیت طرف نوعا کشنده بوده است.
در هر یک از موارد سهگانه، مرتکب قتل عمدی باید عاقل، بالغ، مختار و قاصد باشد زیرا عواملی چون جنون، صغرسن، اکراه یا اجبار رافع مسوولیت کیفری است و به سخن دیگر جرم (در بحث قتل عمدی) باید از یک انسان عاقل، رشید با اراده آزاد و آگاه سر بزند. افزون بر اینها، عمد در فعل و قصد نتیجه (قتل) باید با علم مرتکب به اینکه طرف جرم، انسان زنده است، انجام گیرد. بنابراین اگر شخصی از پشت پنجره به سوی دیگری با فرض اینکه خوابیده است به قصد قتل تیراندازی کند و بعدا کشف شود یک ساعت قبل از تیراندازی، آن شخص بر اثر سکته فوت کرده عمل مرتکب قتل عمدی محسوب نمیشود و چون به علت زنده نبودن طرف، امکان سلب حیات از وی وجود نداشته عمل تیرانداز مصداق جرم محال است که تشریح آن در حوصله این یادداشت نیست.
2 – در قانون مجازات عمومی سابق، مطابق ماده 171، ایراد صدمه عمدی منتهی به فوت، به شرط قتاله بودن آلت در حکم قتل عمدی محسوب میشد. در بندهای سهگانه ماده 206 فعلی نیز اگرچه «فعل نوعا کشنده» مترادف با آلت قتاله نیست زیرا که قانونگذار فعلی، منظورش از فعل نوعا کشنده ناظر به خصوصیت عمل است و نه ماهیت آلت قتاله، اما باوجود شباهت این دو باید در نظر داشت برابر رای وحدت رویه 8939-23/10/1336 «منظور از آلت قتاله وسیلهای است که مرتکب به کار برده و به مرگ منتهی شده باشد و اعم است از اینکه وسیله مزبور معمولا کشنده باشد [مثل چاقو و قمه] یا آنکه از جهت حساس بودن موضع اصابت به مرگ مجنیعلیه منتهی شود. [مانند زدن چوب به ناحیه حساس سر] و محدود کردن آلت قتاله به موردی که آلت عرفا قتاله شناخته شود [مثل چاقو و قمه] موافق با این نیست.» بنابراین زدن مشت به ناحیه قلب بیمار قلبی تازه عمل شده که موجب مرگ وی میشود درصورت آگاهی مرتکب به موضوع نسبت به وضعیت طرف، عملی است نوعا کشنده و درعینحال در این فرض مشت، آلت قتاله است. تشخیص قتاله بودن آلت به نظر دادگاه است و نه پزشکی قانونی، درصورتی که تشخیص موضع حساس باید به کارشناس ارجاع شود
پست های مرتبط
مجازات قتل در نتیجه تیراندازی چیست؟
آیا بین بند ب ماده 206 قانون مجازات اسلامی در باب قتل عمدی و مادی 296 قانون مجازات اسلامی در باب قتل [...]
سوگند با قسامه چه تفاوت هایی دارد؟
جرایمی که مجازات آنها از نوع حد یا تعزیر باشد، بهوسیله سوگند نفی یا اثبات نمیشود و فقط قصاص، دیه، [...]
شرایط و موانع شهادت در پرونده های کیفری
برای شهادت دادن در دادگاه شرایطی نیاز است و این شرایط در دعاوی مختلف یکسان است بهعبارتی هر شهادتی، [...]