خاطرات بهمن کشاورز از وکالت پرونده یک پیشاهنگ متهم به قتل
خاطرات بهمن کشاورز از وکالت پرونده یک پیشاهنگ متهم به قتل
اثبات مرگ در گهواره
بهمن کشاورز وکیل کهنهکاری که دوران تحصیل و کارآموزیاش را برخلاف بسیاری جوانان امروز، پرمشغله گذراند. او در مورد اینکه چگونه ردای وکالت را برتن کرد توضیح میدهد: «از بد حادثه وارد این حرفه نشدهام بلکه پس از خواندن کتاب «جنایاتی که آمریکا را تکان داد» ترجمه استاد و همکار محترم جناب آقای آلبرت برناردی، زمانی که دانشآموز سال پنجم یا ششم دبستان بودم، به ورود به این حرفه علاقهمند شدم و براین تصمیم خود باقی ماندم و تا به امروز هم باقی هستم و اگر تاریخ تکرار شود، باز هم همین راه را خواهم پیمود.»
کشاورز درباره کتابی که در او تاثیر نهاد و آیندهاش را رقم زد توضیح داد: «این کتاب مجموعه برگزیدهای از محاکمات جنایی ساموئل لیبوتیز، وکیل مشهور نیویورکی است که بعضی از مدافعات او اعجابانگیز است و خواندن این کتاب را- هرچند متاسفانه نایاب است- به همه دانشجویان حقوق، وکلا، قضات و همه علاقهمندان به علم حقوق توصیه میکنم.»
این وکیل دادگستری، گزینش حرفه وکالت را تا حد بسیاری متاثر از روش و منش مرحوم فریدون منو، وکیل دادگستری که از خویشان وی بود نیز میداند. فریدون منو، هنگامی که با دنیای فانی وداع میکرد، قریب به 70 سال سابقه وکالت داشت. کشاورز دوره کارآموزی را نزد «منو» گذراند و خود میگوید: «در عالم اخلاق حرفهای و فن دفاع بسیار از ایشان آموختم.»
بهمن کشاورز، در مراسم یادبود استادش در بخشی از خاطرات دوره کارآموزی، جملهای او نقل کرد که پایبندیاش به اخلاق را مینمایاند: «هیچگاه حرص نزن؛ چون مالک چیزی جز غذایی که قبلا خوردی و لباسی که اکنون برتن داری، نیستی.»
فریدون منو، زندان دوره رضاشاه را به اتهام عقاید کمونیستی تجربه کرده بود، اتهامی که به گفته دوستان و نزدیکان او هیچگاه به او نمیچسبید. کشاورز که در سالهای اخیر سابقه دو دوره ریاست کانون وکلای مرکز را پشتسر گذارده، اکنون رئیس اتحادیه کانونهای وکلاست.
او تاکنون وکالت پروندههای مهمی را به عهده داشته از جمله وکالت شهردار سابق تهران، غلامحسین کرباسچی که محاکمه آن در رسانه ملی به نمایش درآمد.
کشاورز زندگی یک وکیل را پرخاطره میداند به این دلیل که: «هر زمان که طرف مشورت قرار میگیرد یا در دادگاهی شرکت میکند احتمالا با پدیده و واقعهای مواجه میشود که ممکن است کاملا جدید، کممانند یا حتی بیمانند باشد.» از اینرو میگوید: «اگر بخواهم به محاکمات طولانی و پرتنش و چالشی که در آنها درگیر بودهام بپردازم از حوصله این مقال بیرون است بنابراین موردی نسبتا محدود و کوتاه را بیان میکنم.»
رئیس اتحادیه کانونهای وکلا، از دوران وکالت تسخیری خود یاد میکند. او بهرغم دیگران به وکالت تسخیری علاقه وافر داشت چه اینکه به محاکمات کیفری و جنایی علاقهمند بود و از بررسی و جستوجو برای پیدا کردن راهحل و آشنا شدن با زوایای تاریک ذهن بشر احساس خوبی مییافت. در میان محاکماتی که در سالهای 1350 تا 1357 در شعبی در دادگاه جنایی که وکالت تسخیری آنها را به عهده داشت از جمله تعدادی محاکمات دانشجویان یا یکی از مجرمان خطرناک که آخرین محاکمه جنایی در تالار بزرگ دادگاه جنایی با قانون سابق و پیش از قانون قصاص انجام شد- از پرونده یک پیشاهنگ متهم به قتل یاد میکند: «از ابتدای وکالت تا سالها پس از پیروزی انقلاب و تغییر نظام قضایی، وکیل تسخیری شعبه 4 دادگاه جنایی تهران بودم که بعدها به شعبه 135 کیفری یک، تبدیل شد و حتی در این زمان نیز من در این دادگاه به وکالت تسخیری اشتغال داشتم تا زمانی که عملا تعیین وکیل تسخیری از میان کسانی که سنی از ایشان گذشته بود متوقف شد.
پیش از پیروزی انقلاب، روزی خانم محترمی به دفتر بنده مراجعه کرد و اظهار داشت؛ همسرش در حال حاضر زندانی است و در شعبه 4 جنایی به اتهام قتل عمدی محاکمه خواهد شد و شعبه مذکور مرا به عنوان وکیل تسخیری همسر ایشان تعیین کرده است. او گفت، آماده پرداخت حقالوکاله نیز هست. برایش توضیح دادم که وکیل تسخیری، حقالوکاله دریافت نمیکند. در قبال این سخن او که از این قضیه آگاه است معذلک آماده پرداخت است، توضیح دادم، لزومی برای نگرانی نیست و میتواند مطمئن باشد در پرونده همسر او همانگونه عمل خواهم کرد که اگر وکیل تعیینی بودم، عمل میکردم.» کشاورز اضافه میکند: «در تمام پروندههای تسخیری به همین سان عمل میکردم و البته منتی هم ندارم.»
ادامه میدهد: «پس از ملاقات با این خانم به دیدن موکل تسخیری زندانی رفتم. او را مردی تحصیلکرده، تربیت شده و آگاه، با دیدگاهها و ایدههای کاملا انسانی یافتم. وی پیشاهنگ بود و اطلاعات وسیعی در این زمینه داشت. بعدها متوجه شدم که دوستان و شاگردان فراوانی در زمینه امور پیشاهنگی دارد. قضیه از این قرار بود که: خانواده موکل در آپارتمانی استیجاری در خانهای زندگی میکردند که طبقه زیرین آن در تصرف موجر بود. گویا موجر که با موکل نقار و کدورتی برسر مسائل ناشی از همجواری داشت، آب آپارتمان او را میبندد. موکل در مقام اعتراض برمیآید و موجر و پسربزرگ او با وی مقابله میکنند.
ادعا این بود که: موکل با پسر صاحبخانه درگیر شده و او را به میان شیشه قدی در ورودی آپارتمان پرتاب کرده که در نتیجه شریان گردن این جوان قطع شده و بهرغم اینکه موکل او را به بیمارستان رسانده بود و با استفاده از آگاهیهای خود در پیشاهنگی و سازمان شیر و خورشید سرخ آن زمان، جلوی خونریزی را گرفته بود اما جوان در بیمارستان فوت کرد.
با توضیحاتی که موکل داد، مرا به این نتیجه رساند که برخورد این جوان به شیشه، نمیتواند در اثر هجمه و ضربه موکل باشد. با مطالعه پرونده، ملاحظه شد، پدر مقتول شدیدا و مصرا مدعی ارتکاب قتل از ناحیه موکل است. در آن زمان رئیس شعبه 4 دادگاه جنایی تهران، مرحوم مسلم میریلواسانی بود که انسان بسیار درستکار، متدین و تاثیرناپذیر بود. با استدلالاتی که خدمت ایشان کردم، قرار بازداشت موکل به قرار وثیقهای بسیار سنگین تبدیل و موکل پس از تهیه وثیقه، آزاد شد.
پیش از محاکمه، از موکل سوال کردم: امکان دارد ماکت صحنه وقوع حادثه را بسازد و تصاویری از حالات مختلفی که در زمان وقوع آن ایجاد شد، تهیه کند؟ او پاسخ مثبت داد و پس از اینکه پرونده را برمبنای یادداشتهای من، با هم مرور کردیم، در روز دادگاه 5 یا 6 تصویر بسیار بزرگ نقاشی شده و یک ماکت چوبی از پلکان محل وقوع حادثه با آدمکهای چوبی تهیه کرد و به دادگاه آورد.
با توجه به وجود این تصاویر و ماکت و آنچه در پرونده درج شده بود، دفاع بسیار آسان شد. به این معنا که مرحوم میری لواسانی و مستشارانشان که متاسفانه اسامی ایشان را به یاد ندارم، کاملا متوجه شدند که حادثه به این شکل اتفاق افتاده که: پدر متوفی در حال کشیدن دست فرزند خود به سمت پایین به منظور بازداشتنش از حمله به موکل که در پاگرد پله ایستاده بود و حالت تهاجمی هم نداشت، بوده است.
این جوان که کفش به اصطلاح «لیژدار» که در آن زمان مردان جوان هم میپوشیدند به پا داشته، تعادل خود را از دست داده و با تمام وزن بدن با شیشه در ورودی آپارتمان خودشان برخورد کرده و به شکل پیش گفته به قتل رسیده است. پدر مقتول که طبعا حاضر به قبول چنین حقیقتی نبوده و مکانیزم ذهن او اینباور را به اصطلاح، پس میزده، شاید به طور ناخواسته با توجه دادن مصرانه اتهام به موکل سعی کرده بار وجدان خود را سبک کند.
مرحوم میری لواسانی، موکل را به کلامالله مجید قسم دادند و موکل سوگند یاد کرد (چنین اقدامی در دادگاه جنایی آن زمان متداول و مرسوم نبود) البته این اتیان سوگند عملا در زمانی انجام شد که از چهره رئیس و مستشاران دادگاه، میشد فهمید که به بیگناهی متهم یقین کردهاند.
در نهایت دادگاه پس از شور کوتاهی برائت متهم را اعلام کرد. سالها از این واقعه گذشت. روزی موکل تسخیری به دفترم آمد و پس از احوالپرسی و یاد خاطرات گذشته، هنگام خداحافظی پاکتی را روی میز گذاشت.
در پاسخ پرسش من که این چیست؟ گفت: امروز من وضع بسیار خوبی دارم و دوست داشتم زحمات شما را جبران کنم. در قبال اصرار من که از موکل تسخیری وجهی دریافت نمیکنم، ابراز داشت: این هدیهای است از طرف یک دوست به دوستش.
در مورد اینکه وضع خوبی دارد، کاملا درست میگفت. امروز او یکی از موفقترین ارباب صنایع است و ویژگیهای مثبتی که در اولین ملاقات در او دیدم- بهرغم داشتن ثروت بیحساب که معمولا فسادانگیز است- حفظ کرده است.»
این وکیل دادگستری میگوید بارها برای کارآموزان و وکلای جوان از این پرونده این نتیجهگیری را کرده است که: در دادگاههای کیفری و به ویژه دادگاه جنایی (همان دادگاهی که امروز دادگاه کیفری استان مینامیمش)، قاضی به آنچه میبیند بیش از آنچه میشنود اهمیت میدهد.
بهمن کشاورز به پرونده دیگری در همان شعبه 4 دادگاه جنایی اشاره میکند که در رسیدگی به آن مشاهده اثر بیشتری نسبت به بیان داشته است.
وی در شرح داستان اظهار میکند: «موکله تسخیری من به قتل عمدی طفل نوزادش متهم بود. موقع قرائت پرونده متوجه شدم که این نوع صحنه فوت نوزاد را قبلا در جایی خوانده و دیدهام.
با اندکی تفکر به یاد آوردم که در یک کتاب مصور رنگی به زبان انگلیسی درباره آسیبشناسی قضایی، عکس رنگی چنین صحنهای را با توصیف آن به عنوان «مرگ ناگهانی بیعلت درگهواره» دیده و خواندهام.
در روز محاکمه فتوکپی سیاه و سفید عکسها و متن کتاب و ترجمه آن را به دادگاه ارائه دادم (در آن زمان فتوکپی رنگی نبود) و توضیح دادم که این قتل عمدی نیست بلکه مرگ در گهواره است.پس از آنکه دادگاه وارد شور شد، مرحوم میریلواسانی از اتاق مشاوره بیرون آمده و اصل کتاب را از من خواستند که تقدیم کردم. پس از مدت کوتاهی برائت متهمه اعلام شد.»
تعهد جبران خسارت گزارش اصلاحی و ابطال آن
پست های مرتبط
آینده مبهم وکیل و وکالت 1
آینده مبهم وکیل و وکالت 1 [...]
سوگند با قسامه چه تفاوت هایی دارد؟
جرایمی که مجازات آنها از نوع حد یا تعزیر باشد، بهوسیله سوگند نفی یا اثبات نمیشود و فقط قصاص، دیه، [...]
تبصره ماده 48 آیین دادرسی کیفری و مواضع حقوقدانان
ماده 48 قانون آیین دادرسی کیفری میگوید با شروع تحت نظر قرار گرفتن، متهم میتواند تقاضای حضور وکیل ن [...]
اجرای حکم اعدام یک متجاوز به عنف در زندان مرکزی بندرعباس
رئیس کل دادگستری استان هرمزگان اظهار کرد یک متجاوز به عنف صبح امروز در زندان مرکزی بندرعباس به دار م [...]
دعوای همسایگی بر سر پارک خودرو ، هر آنچه باید درباره پارکینگ مزاحم بدانید
مجتمعهای مسکونی، دارای پارکینگهای محدودی هستند که طبق قانون باید هر واحد، یک پارکینگ خودرو مخصوص ب [...]
حکم به بطلان دعوای طلاق زوج با استناد به قاعده لاضرر
محسن پارسا دادرس شعبه اول دادگاه عمومی حقوقی بخش رودهن با صدور دادنامهای با استناد به اعلامیه جهانی [...]
کوچ دنباله دار قضات از قضاوت به وکالت
کانون وکلای دادگستری مرکز فهرست جدید متقاضیان صدور پروانه وکالت را بر اساس بندهای مختلف ماده هشتم لا [...]