طلاق در ادیان مختلف
آنان که ایمان مذهبی دارند کمتر به طلاق رو میآورند تا آنان که چنین ایمانی ندارند. بیهیچ شبهه، علت این امر آن است که معمولاً در لوای دین و اعتقادات مذهبی طلاق بعدی اخلاقی می پذیرد. ایمان به تداوم حیات خانواده کمک میکند.
آنچه در ورای قانون و هم وجدان جای میگیرد اخلاق و اعتقادهای دینی است که در عمق وجدان انسان ها است و در نهان و آشکار اندیشه و عمل را در کنترل دارد. بنابراین در این مبحث طلاق را از دیدگاه ادیان (اسلام، زرتشت، یهود، مسیحیت) مطرح مینماییم.
در آغاز این نکته لازم به توضیح است که دین میتواند عاملی در راه جلوگیری از طلاق به حساب آید. آنان که ایمان مذهبی دارند کمتر به طلاق روی میآورند تا آنان که چنین ایمانی ندارند بیهیچ شبهه، علت این امر آن است که معمولاً در لوای دین و اعتقادات مذهبی طلاق بعدی اخلاقی می پذیرد. ایمان به تداوم حیات خانواده کمک میکند.
طلاق در زرتشت
در دیانت زرتشت بر خلاف مسیحیت کاتولیک از سویی و بسیاری از ادیان دیگر از دیگر جهات 1) طلاق به عنوان یک روش در راه قطع پیوند زوجیت پذیرفته شده است. 2) لیک نهایت کوشش قانون گذار در راه کاهش تعداد طلاق باید به کار آید 3) صدور حکم طلاق منوط به رای دادگاه است و با تصمیم یکی از زوجین صورت تحقق نمی پذیرد 4) در جریان اخذ حکم طلاق باید مدتی به عنوان دوران جدایی معرفی گردد که در خلال آن زوجین امکان بازگشت به خانواده را باز یابند.
شرایط اخذ حکم طلاق در این آیین برای زن و مرد بدین قرار است:
الف- برای زن
عنن به شرط آنکه قبل از انعقاد قرارداد زوجیت پدید آمده باشد و زن از آناطلاع نداشته باشد. 2- اقدام به زنا از جانب شوهر و اثبات آن در دادگاه. 3- خودداری مرد از پرداخت نفقه برای مدتی بیشتر از 3 سال. 4- خروج از آیین زرتشت. 5- غیبت بالاتر از 5 سال. 6- ناسازگاری مرد آن طور که با دلایل متقن قابل اثبات باشد
ب- برای مرد
1) خروج از آیین زرتشت 2) زنای محصنه 3) ناسازگاری و عدم تمکین
طلاق در دین یهود
در دین یهود نیز طلاق در اختیار مردان بوده و مقارن با زمانی است که مرد نسبت به زن خود بی میل گشته و از او متنفر می شده است و زن در مورد مطلقه کردن خویش هیچ اختیاری نداشت! مرد در چنین شرایطی طلاقنامهای مینوشت و به دستش میداد و او را از خانه خارج میساخت. در این طلاقنامه تاریخ وقوع طلاق و سبب آن درج میگردید.
ضمناً طی طلاقنامه مذکور به زن خود که مطلقه ساخته بود اجازه میداد که بعد از او شوهری اختیار نماید. همچنین مرد حق داشت تا مادامی که زن، شوهر دیگری اختیار نکرده باشد به وی رجوع نماید. ولی هنگامی که زن شوهر دیگری اختیار کرده باشد دیگر شوهر اول نمیتواند به او رجوع نماید. با این که در دیانت یهود طلاق جایز شمرده شده است ولی در کتب مقدس یهود تاکید شده است که "خدای بنی اسرائیل از آننفرت دارد".
طلاق در مسیحیت
برخورد مسیحیان با طلاق به صور مختلف تجلی یافت، در انجیل طلاق در صورت زنا مجاز شمرده میشود (ممنوعیت نسبی) در حالی که انجیل لوقا و مرقس طلاق به طور مطلق محکوم شده است. کاتولیکهای شرق به انجیل ورایت اول (متی) استناد کردند و طلاق را به طور کامل مطرود ندانستند. در حالی که کاتولیکهای رم به طور مطلق طلاق را محکوم داشتند.
براساس دیدگاه (دوم) که بر منع مطلق طلاق سخت تکیه دارد طلاق نه تنها امری جائز شمرده نمیشد، بلکه حرام بود و هیچ یک از زن و مرد حق نداشت دیگری را رها نموده و مجدداً ازدواج نماید زیرا اعتقاد بر آن بود که زن و مرد یک تن بوده که از پدر و مادر خود جدا شده و به یکدیگر میپیوستند و هیچ گاه نمی توانستند و حق نداشتند دیگری را رها سازند. دیانت مسیح به هنگام ظهور و با ممنوعیت طلاق در واقع برای خانواده شان و منزلتی آسمانی قائل شد. به عبارت دیگر در آیین مسیح عقد و ازدواج بطلان پذیر نیست و فقط هنگام مرگ این پیمان باطل میگردد. تنها زمانی که زن زنا کرده باشد مرد حق طلاق دادن وی را دارد.
طلاق در دین اسلام
در برابر اندیشههای مسیحیت کاتولیک که بر گسست ناپذیر بودن پیوند زوجیت تکیه داشته و دیدگاههای یهود که بر باز بودن نسبی دربهای خروجی خانواده تکیه داشت، دین مبین اسلام از این دیدگاه بر چند زمینه تاکید میورزد:
1- طلاق امری آسیبی لیک اجتناب ناپذیر است و چنانچه در حدی متعارف نگه داشته شود میتواند حایز کارکردهایی برای خانواده و جامعه باشد.
2- باید کوشید تا حتی الامکان از بروز طلاق جلوگیری شود.
3- باید وجدان جمع بر دوام زوجیت تاکید نماید و هر فرد طلاق یافته را مورد سرزنش قرار دهد تا آنجا که در صورت تکرار و تعدد، موجبات طرد اجتماعی تلویحی او فراهم آید.
شرایط طلاق در اسلام
- هنگامی که مرد دچار عنن باشد، چه این عارضه بعد از ازدواج عارض شده باشد، چه قبل از آن. چه به صورت خفا تجلی کند چه ناشی از علل روانی باشد.
- هنگامی که مرد از ناراحتیهای روانی حاد رنج برد (چه قبل از ازدواج و چه بعد از ازدواج)
- هنگامی که مرد به هر دلیل مفقودالاثر گردد. در صورت عدم اثبات مرگ نیز پس از حداکثر 4 سال متوالی زن میتواند تقاضای طلاق نماید که باز هم با رعایت زمان فوق الذکر ازدواج کند.
انواع طلاق در اسلام
با توجه به تعدد ابعاد طلاق، انواع گوناگونی در آن قابل تمیز است برخی از این انواع به قرار زیر است:
- طلاق بائن: طلاقی است که رجوع (بازگشت به خانواده و اعاده مجدد آن) بدون نکاح جایز نیست.
- طلاق خلع: طلاقی است که بنا بر تقاضای زن و با بخشیدن مالی تحقق پذیر است
- طلاق رجعی: طلاقی که بعد از آن امکان رجوع بدون نکاح مجدد در میان عده وجود دارد.
- طلاق سنت (سنی): طلاقی است که نظر به رعایت شرایط و موازین شرع جایز شمرده میشود.
- طلاق مبارات: طلاقی است که بر اثر تنفر متقابل زن و مرد صورت میپذیرد.
در طلاق خلع، زن برای تحقق طلاق می تواند بیش ازاندازه مهرش را هم ببخشد، اما در طلاق مبارات فقط میتواند تا حد مهریه خود از دارایی اش به شوهر ببخشد.
منبع: سایت الف
رسیدگی به جرم، قانون مقدم یا موخر؟ موازین حقوقی فرزندخواندگی
پست های مرتبط
آثار تدلیس در انواع معاملات
تدلیس در لغت بهمعنای کتمان کردن و پوشاندن است و در معنای حقوقی و در ماده 438 قانون مدنی اینگونه تع [...]
حکم به بطلان دعوای طلاق زوج با استناد به قاعده لاضرر
محسن پارسا دادرس شعبه اول دادگاه عمومی حقوقی بخش رودهن با صدور دادنامهای با استناد به اعلامیه جهانی [...]