رای بر محکومیت متهم به قصاص نفس در قبال دریافت نصف دیه آن از اولیاء دم و پرداخت یکفقره دیه کامل مرد (با تعین نوع آن در اجرای احکام ) بابت مردن جنین 5 ماهه پسر داخل شکم مادر در حق اولیاء دم صادر و اعلام میدارد
شماره و تاریخ دادنامه : 1322-1321-18/11/79
کلاسه پرونده : 4/1244/78-4/1252/78
مرجع رسیدگی : شعبه چهارم دادگاه عمومی سمنان
شکات : 1- خانم جانی .... 2- مرتضی .... 3- الهه ... 4- لیلا .... همگی ساکنین سمنان بوکالت از آقای سیدحسین سادات حسینی
متهم : محمدوردی .... فرزند حسن ساکن سمنان فعلا" زندان مرکزی سمنان بوکالت آقای خسروناقی
موضوع اتهام : قتل عمدی
گردشکار: شکات در تاریخ 12/8/78 شکایتی بخواسته فوق علیه متهم بمحاکم عمومی سمنان تسلیم نموده که به این شعبه ارجاع و بکلاسه مروقم ثبت گردیده پس از جری تشریفات قانونی و دفتری واقدامات لازم سرانجام بتاریخ 15/11/79 در وقت مقرر دادگاه بتصدی امضاء کننده زیر تشکیل است پس از بررسی محتویات پرونده ختم رسیدگی اعلام و بشرح ذیل مبادرت بصدور رای می شود0
رای دادگاه :
در پرونده پیوست آقای محمدوردی ... فرزندحسن 43 ساله راننده کامیون اهل روستای مومن آباد مقیم سمنان با سواد شیعه تابع ایران معیل فاقد سابقه کیفی (حسب اظهارات خودش ) زندانی بلحاظ صدور قرار بازداشت موقت با وکالت آقای خسرو ناقی متهم است به قتل عمدی همسرش مرحومه خانم گلنساء ... فرزند علدالرحیم که منجر به مردن جنین پسر 5 ماهه داخل رحم مشارالیها شده است موضوع شکایت اولیاءدم و آقای سیدحسین سادات حسینی بوکالت از آنان بدین توضیح که متهم تصور میکرده همسرش بوی خیانت نموده و بارها از ارتکاب عمل خویش توبه نموده است لکن وی را باتفاق فرزندانش به مشهد مقدس برده و پس ازبازگشت و در راه دامغان به سمنان محلی بنام آبخوری برای استراحت توقف نموده و شب هنگام دوباره تصور کرده است که همسرش بوی خیانت نموده و چنین اظهار میدراد ما از مشهد حرکت کردیم یک شب آمدیم توی راه خوابیدیم نزدیک بجنورد و جلوی مسجدکه همه باهم در اطاق عقب کامیون خوابیدیم و به همه گفتم ام اگر می خواهید دستشوئی بروید بروید واگر نصف شب ادار دارید می تواند عقب کامیون سوراخ دارد ادار کنیدو حق بیرون رفت ندارد ولی حدود ساعت 2 الی 3 نیمه شب بود بنده بلند شم دیدم همسرم ک بغلم خوابیده بود نیست من صدا کردم دیدم خارج از کامیون در پارکنیگ می باشد و به او گفتم چکار می کنی گفت رفتم آب بخورم و من گرفتم خوابیدم تا اینکه ازتاریخ 9/8/378 به سمت سمنان حرکت کردیم حدودا" ساعت یازده شت در پارکینگ بالاتر از روستای آبخوری در کابین عقب کامیون به استراحت پرداختیم تا ساعت 2 نصف شب بیدار بودم ساعت دو شب که خوابم برد ساعت 4 صبج دیدمخانممنیست گفتم کجا بودی گفته رفتم دستشوئی که من از آن ساعت به بعد تا حدودا" ساعت 10 روز مورخ 10/8/1378مرتبا تو فکر بودم که چکار بکنم ناگفته نماند در پارکینگ که ما به استراحت پرداخته بودیم چند دستگاه کامیون دیگر نیز بوده اند واز چهار صبح تا ده صبح من وهمسرم مشاجره داشته ایم تا اینکه دیگر کنترل خود را از دست داده مقداری اسید باطری که در کامیون بود به صورت و بدن همسرم پاشیدم که همسرم را توسط یک دستگاه پیکان به سمنان انتقال داده اند(اولین بازجوئی بعمل آمده از متهم در تاریخ 10/8/1378 مندرج در صفحه 13 پرونده ) در پاسخ به سئوال دیگری مبنی بر اینکه آیا قبلا" اسید را آماده کرده بودید که به صرو صورت وبدن همسرت بپاشید اظهار داشت بله برای همین کار یک روز قبل ازحادثه اسید را آماده کرده بودم (قصدقتل ) در پاسخ سوال دیگری مبنی بر اینکه چرا از طریق مراجع قضائی اقدام نکردید اهظار داشت چون همه فامیلها می گویند شما پناه به قرآن ببرید و همسرم نیز چندین با ربه قرآن برایم قسم خورده بود شکایت نکردم (صفحه 1 پرونده همان روز) بدبینی متهم تا بدان اندازه بود که حتی بدختران خود مشکوک بوه و معتقد بود است آنان می باید به پزشک زنان مراجعه کنند در این خصوص احد از اولیاءدم بنام الهه (دخترمتهم ) اظهار میدارد پدرم می گوید مادرم پاک نیست او به همین دلیل مرا نزد دکتر زنان درگرگان برد دکتر در همان لحظه گفت این دختر سالم است و او وقتی شنید که من سالمم اظهار کرد که فرزندان من طلا می باشند و در خانه هر وقت میهمانی می آمد وبه آن صورت اخم میکرد که من جلوی مهمانها راه نیم رفتم و هرگز سعی نمی کردم که جلوی مهمانها(فامیل ها) ظاهر شوم وهمیشه در اتاق تنها م نشینم و همشه سعی میکرد تا بنحوی بمن تهمن بزند0 و در مسافرتی که این چند روزه رفته بودیم علاوه بر اینکه کارهایی که از قبل می کرد باز هم تهمتهای جدید بمادرم می زد و 000 در پاسخ سوالی مبنی بر اینکه در مورخ 10/8/1378 شما بوده اید که پدرت اسید ریخته یا خیر اظهار داشت من ندیده ام ولی وقتی مادرم فریاد زد رفتم دیدم لباس مادرم روی تنش آب شده و اسید ریخته شده (صفحان 9و10 پرونده مورخ 10/8/378) مرحوم گلنساء ... قبل از فوت و در زمان بستری بودن خویش در بیمارستان در بخشی از شکایت خود علیه همسرش در خصوص قصد قبلی و نحوه عمل متهم چنین می نویسد هنگام مراجعت از مشهد به گرگان رفتیم وایشان ذکر کرد که از دوستم چهار لیتر عرق بگیریم و برویم که منظور از عرق خریدن وی اسید بوده برای نقشه ای که قبلا" در ذهن او بوده و در تاریخ 10/8/1378 حین بارگشت به سمنان درمحلی نزدیک به آبخوری به خیال گول زدن واستراحت ما از جاده اصلی منحرف شد و در واقع جهت اجرای نقشه شوم خویش و با نقشه فرزندانم را از ماشین پیاده کرده و گفت صبحانه درست نیدو من خواستم پیاده شوم گفت شمابمان و من از شما اعتماد ندارم بعداز پیاده کردن فرزندانم چهار لیتری اسید را که قبلا" تهیه کرده بود گفت عرق بردار و بخور و من به ایشان گفتم من نماز می خوانم بو عد از این 4لیتری اسید که به ظاهر عرق بود روی صورت و بدنم پاشید و من جیغ کشیدم و فرزندانم آمدند و ایشان خویش را از بالای ماشین پرتاب کرد و من خواستم پائین بیایم هیچ جای را نمی دیدم به همین خاطر از بالای ماشین پرت شدم مشارالیه در حالیکه نیاز مبرم به کمک داشتم از کمک به اینجانب خودداری نمود و از صحنه جرم با اتومبیل شخصی متواری گشت همچنین الهه مومن آبادی نیز در خصوص نحوه قتل مادرش در تاریخ 30/8/1378 در جلسه دادگاه اظهار میدارد ساعت 9 شب بود کناری ایستاد تا شب را بمانیم و ما از او خواستیم که تا سمنان حدودا"65 کیلومتر باقی مانده بود حرکت کند و به خانه برویم که وی گفت من جایی ندارم بروم در پارکینگ کنار جاده نگهداشت وشب اسید را پشت سرما گذاشته بود تا اینکه صبح یک کامیون دیگری پنجر شده بود در پارکنیگ توقف کرد تا پنجرگیری کند پدرم گفت ما حرکت می کنیم می رویم که رفت داخل بیابان سپس بما گفت شماهابروید پائین و می خواهم استراحت کنم و دیشب نتوانستم بخابم که بردارم و خواهرم رفتند و مادرم می خواست برود که نگذاشت گفت که به تو اطمینان ندارم روی این حساب من هم ماندم چون واقعا" به پدرم اعتماد نداشتم بمن گفت توهم برو من می خواهم بخوابم که من آمدم پائین چند دقیقه ای طول نکشید که یکباره صداری فریاد مادرمان بلند شد که من پریدم داخل بار کامیون که پدرم و مادرم و آنجا بودند دیدم گوشت و صورت و بدن مادرم آویزان است و دفاعیات وکیل متهم آقای خسروناقی بر این پایه استوار است چون متهم معتقد است که همسرش بوی خیانت میکرده است بنابراین با اعتقاد وی همسرش مهدورالدم بوده بنابراین وفق تبصره 2 ماده 295 قانون مجازات اسلامی موضوع از شمول قتل عمدی خارج است 2) چنانچه قتل عمدی هم باشد اسید نوعا" کشنده محسوب نمیشود واز آنجائیکه متهم قصد قتل نداشته و بخاطر بی اعتمادی به همسرش با وی درگیر شده است و آب اسید روی بدن همسرش ریخته و منجر به فوت وی گردیده است نتیجتا" با عدم قصد متهم و کشنده نبودن آب اسید قتل عمدی محسوب نمیگردد و سعی وافر دارد تا اسید را به آب اسید برخلاف اظهارات موکل خویش تبدیل نماید باین اعتبار که خاصیت کشنده بودن آب اسیر کمتر از اسید می باشد دادگاه با توجه به مجموع اوراق و محتویات پرونده بدوا" در پاسخ به دفاعیات وکیل محترم باید گفت 1) در پاسخ به دفاع اول وی لازم بذکر است اولا" متهم اعتقادی به مهدورالدم بودن همسرش نداشته است بلکه بوی مظنون و مشکوک بوده و حالت شک و تردید و بدبینی همیشه در وی وجودداشته و وسعت آنهم تا حدی بوده که به دختران خویش با حالت شک وتردید می نگریسته و نهایتا" آنان را به گرگان به پزشک زنان جهت اطمینان از سلامت آنان معرفی نموده است و شک و تردید وی به همسرش تاآنجا ادامه می یابدکه شخصا" موضوع را به تعدادی از افرادساکن روستای مومن آباد(موطن خویش ) گفته است و بنابراین تلاش وسیع و همه جانبه وکیل محترم وی بر اینکه حتما" چهارتن یا تعدادی از افرادروستا موضوع خیانت مقتوله را نسبت به متهم دیده اند وبه این ترتیب مهدور الدم بودن مقتوله ثابت است با اظهارات بی شائبه و صریح متهم در جلسه دادگاه بی نتیجه می ماند بدین ترتب که متهم در جلسه مورخ 16/8/1379 دادگاه در پی ادعای وکیل خود مبنی بر اینکه حتما" افرادی از روستای مومن آباد خیانت مقتوله را به همسرش بچشم خویش دیده است با صراحت اظهار میدارد موضوع خیانت کردن همسرم به من را من به شهود گفته ام آنها در جریان نبوده اند و چیزی نمی داند و سپس می افزاید اولا" در مورد شهود که وکیل من اعلام کرده جلسه ای در کار نبوده فقط من به آن آقایان گفته ام که زنم بمن خیانت می کند آقایان باسامی 000 هستند قبل از قتل به درگیری به آنها گفتم یکماه قبل از درگیری بوده است گفتم همسرم بمن خیانت می کند من دومین بار است که در خانه ام آدم می بینم آنها هم به من گفتند برو طلاقش بده آقای رئیس دادگاه من نمی خواستم او را بکشم اوبمن خیانت می کرد خدا شاهد است دوبار در خانه آدم دیدم ثانیا" با موضوع ماده 630 قانون مجازات اسلامی و اینکه نسبت به تبصره 2ماده 295 موخرالتوصیب می باشد و در واقع نسبت به لفظ مطلق مهدورالدم در آن ماده مخصوص می باشد و یک جهت از جهات مهدورالدم بون را که در مانحن فیه شامل آن میشود تشریح مینماید تنها علت موجه قتل عمد محصور و محدود در موارد تعیین شده در همان ماده 630 می باشد ولاغیر فلذا حالت ظن و شک و تردید در حیطه آن راه ندارد 2) در پاسخ به دفاع دوم وکیل متهم بایداظهار داشت اولا" متهم قصدقتل داشته است و بلافاصله پس از قتل و دستگیری در اولین بازجوئی خویش در مرجع انتظامی مندرج درصفحه 12 پرونده قصد خود را آشکار می سازد و در پاسخ سوالی مبنی بر اینکه قصد قتل داشته است یاخیر می گوید بله برای همین ار یک روز قبل از خادثه اسید را آماده کرده بودم در اینصورت این قسمت از اظهارات وی که کشف از قصد قتل و تهیه آلت قتل است با آن قسمت از شکایت شاکیه ومقتوله ) مندرج در صفحه 37 پرونده که در قسمت اول دادنامه فعلی درج شده است و نیز به آن قسمت از اظهارات احد از اولیاءدم بنام الهه مومن آبادی در خصوص خرید عرق از گرگان که همانا اسید بوده است مشابهت و توافق دارد نتیجتا" قصد قتل و تهیه آلت آن محرز است ثانیا" با توجه به قصد فعل و قتل نامبرده و تحقق قتل و حصول نتیجه محرمانه موضوع مشمول بند یک ماده 206 ق مجازات اسلامی وقوع قتل عمدی محض محرز است ثالثا" با فرض اینکه متهم را فاقد قصد بدانیم نامبرده قاصد در فعل بوده است با توجه به نظریه پزشکی قانونی واینکه اسید به تمامی بدون مقتوله پاشیده شده و آثار ناشی از سوختگی اسید موجب خفگی جنین 5ماهه داخل رحم مشارالیها گردیده است و علت مرگ سوختگی وسیع و عوارض ناشی از آن تعیین شده است با توجه به نحوه پاشیدن اسید به تمامی بدن مقتوله از جمله سرو صورت و سینه و شکم اندام تحتانی و غیره نوعا" کشنده بودن اسید به مقتوله محرز است فلذا موضوع از این حیث نیز علاوه بر بند یک ماده 206 مشمول بندب آن ماده هم میشود دادگاه با عنایت بمراتب فوق و با توجه به اقرار اعتراف صریح متهم دراولین جلس دادگاه مبنی بر قتل همسرش مندرج در صفحه 27 پرونده کفایت یکبار اقرار به قتل و اثبات آن و با توجه به اقرار و اعتراف تلویحی نامبرده در جلسات دادگاه و نظریه پزشک قانونی و گواهی فوت جنین 5 ماهه داخل رحم مقتوله که مبنی است بر فوت بچه 5ماهه در تاریخ 11/8/1378 بعلت خفگی در شکم مادر با اسید ممهور به دکتر مهدوی سعیدی صادره از بیمارستان سوانح وسوختگی شهیدمطهری و شکایت اولیاءدم وکیل آنان وسایرقرائن وامارات منعکس درپرونده بزهارش را محرز و مسلم دانسته عملش منطبق است با بند الف ماده 206 قانون مجازات اسالمی فلذا دادگاه مستندا" بماده مرقوم وبا رعایت مواد209 و213 و 258 و نیز ماده 488 مزبور رای بر محکومیت متهم موصوف به قصاص نفس در قبال دریافت نصف دیه آن ازاولیاءدم و پرداخت یکفقره دیه کامل مرد(با تعین نوع آن در اجرای احکام ) بابت مردن جنین 5 ماهه پسر داخل شکم مادر در حق اولیاءدم صادر و اعلام میدارد0 اولیاء دم مکلفند قبل از اجرای قصاص طبق ماده 213 از همان قانون نصف دیه قاتل (مرد) را بوی پرداخت نمایند0درخصوص شکایت آقای مرتضی مومن آبادی و خانمها الهه و لیلا مومن آبادی علیه آقای محمدوردی مومن آبادی مبنی بر افتراء دادگاه با توجه به مجموع اوراق و محتویات پرونده در خصوص شکایت مرتضی مومن آبادی با توجه باینکه متهم نسبت به وی هیچگونه افترائی وارد نکرده است بلحاظ عدم احراز وقوع بزه رای بر برایت و در خصوص سایر شکات با توجه باینکه نامبردگان بموجب لایحه شماره 1319- 10/11/1379 تقاضای ترک محاکمه را نموده اند مستندا" به تبصره یک ماده 177 قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومی وانقلاب در امور کیفری و با توجه به حق الناس بودن ان قرار ترک تعقیب (محاکمه ) صادر و اعلام میدارد در خصوص شکایت بعدی آنان علیه آقای محمد وردی مومن آبادی مبنی بر ریختن اسید به بدن آنان دادگاه باتوجه به مجموع اوراق و محتویات پرونده و با توجه باینکه براساس محتویات پرونده اثرات باقیمانده بر بدن شکات ناشی از فعل متهم نبوده بلکه شکات با دست زدن به لباس و بدن مادرشان لحظاتی پس از ارتکاب اسید پاشی مجروح شده اند بلحاظ عدم احراز وقوع بزه رای بر برائت متهم در این خصوص صادر و اعلام میدارد درخصوص سایر موضوعات مطروحه شکوائیه شکات بلحاظ عدم احراز وقوع بزه رای بر برایت متهم صادر و اعلام میدارد رای صادره حضوری و ظرف مدت 20روز پس از ابلاغ قابل اعتراض در دیوانعالی کشور می باشد0
ریئس شعبه چهارم محاکم عمومی سمنان - محسن حاجی مزدارانی
نوع : آراء و نظریات
شماره انتشار : 1322
تاریخ تصویب : 1379/11/18
تاریخ ابلاغ :
دستگاه اجرایی :
موضوع :
منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)
قیم صغار (مادر اولیاء دم ) حق تقاضای قصاص ندارد - شرب خمر و نگهداری تجهیزات ماهواره افراز عملی بدون توافق شرکاء نمی تواند منشاء اثر و دارای ارزش و اعتبار قانونی بوده باشد