با توجه به گواهیهای پزشکی دادگاه تشخیص داده است که محجور دارای جنون ادواری بوده است
تاریخ رسیدگی : 2/7/73 – دادنامه : 151/30 – مرجع رسیدگی شعبه 30 دیوان عالی کشور
دادستان عمومی شهرستان شهریار طی نامه شماره 71/41 – 7/11/71 به دادگاه حقوقی شهریار قائم مقام دادگاه مدنی خاص با ارسال پرونده کلاسه 71/41 و با توجه به گواهی پزشکی قانونی تقاضای صدور حکم حجر آقای «الف» را نموده و کمیسیون پزشکی قانونی مرکب از پنج نفر گواهی نمودهاند که آقای «الف» مبتلا به مجنون ادواری مزمن است و شروع آن با توجه به مدارک موجود از سال 1336 بوده و قادر به اداره امور خود نمیباشد . دادگاه پس از رسیدگی اقدام به صدور رأی مینماید و با توجه به نظریه کمیسیون پزشکی قانونی دادگاه حکم حجر آقای «الف» را از تاریخ اول تابستان سال 1371 صادر مینماید . در اثر تجدیدنظرخواهی خانم «ب» از رأی صادره به دیوان عالی کشور ارسال میگردد و به شعبه سیام دیوان عالی کشور ارجاع میشود . شعبه سیام دیوان عالی کشور با توجه به اینکه آقای «الف» از سالهای بعد از 1346 ناراحتی داشته و در سالهای 1355 به بعد بستری بوده و دادگاه میباید از بیمارستانهایی که در آن بستری استعلام میکرده که آقای «الف» قبل از سال 1371 بیماری وی در حد جنون بوده و قادر به اداره امور نبوده است و یا اصولاً قبل از سال 1371 جنون نداشته است دادنامه صادره را نقض نموده . پرونده پس از نقض به شعبه 13 دادگاه مدنی خاص شهرستان کرج ارسال گردید . دادگاه در تاریخ 10/9/73 پرونده را در وقت فوقالعاده با حضور خانم «ب» رسیدگی نمود . خانم «ب» تظهار داشت که شوهرم در بیمارستانهای ازگل و سرخه حصار و اوین و درکه و در بیمارستان یوسفآباد تهران نیز بوده است و در سال 1336 در بیمارستان نواب صفوی بستری بوده و از طریق درمانگاه شهید اسماعیلی در میدان انقلاب نیز سابقه دارد . دادگاه دستور داده است از بیمارستانهای اعلام شده استعلام شود که با مراجعه به سوابق آقای «الف» از چه تاریخ تا چه تاریخی بستری بوده و ناراحتی وی در حد جنون بوده است یا خیر . بیمارستانهای مذکور هریک در مورد بستری شدن آقای «الف» و اینکه دارای ناراحتی روانی بوده است پاسخ دادهاند و بیمارستان شهید دکتر لواسانی به طور مشروح و مفصل شرحی به دادگاه نوشته و تاریخهائی که آقای «الف» از تاریخ 24/6/46 به طور متناوب لغایت 19/8/54در آن بیمارستان بستری بوده و به دادگاه نوشته است و نظریه پزشک معالج را نیز که احتمال اسکیزوفرنی بوده است و به دادگاه تقدیم داشته است و گواهیهای دیگر بیمارستانها نیز تشخیص اسکیزوفرنی بوده است دادگاه اقدام به صدور رأی مینماید و به شرح دادنامه با ملاحظه مدارک پزشکی دادگاه آقای «الف» را از تاریخ 24/4/64 الی 24/4/46 و از تاریخ 27/8/50 لغایت 16/9/50 و از تاریخ 22/7/54 لغایت 18/8/54 و از تاریخ 8/12/69 تا 20/12/69 به صورت ادواری مجنون بوده و با توجه به نظریه 14/10/71 کمیسیون پزشکی قانونی جنون وی به صورت ادواری ادامه داشته و محجور است پس از ابلاغ دادنامه خانم «ب» از رأی صادره تقاضای تجدیدنظر مینماید و مینویسد که «الف» مرتباً مریض بوده و تحت درمان و در خانه نگهداری و به وسیله دارو معالجه میشده . پس از انجام تبادل لایحه پرونده به دیوان عالی کشور ارسال میگردد و به این شعبه ارجاع میشود .
هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای … عضو ممیز و اوراق پرونده مشاوره نموده چنین رأی میدهند :
بسمهتعالی : تجدیدنظر خواه اعتراضی که با موردی از موارد قانونی انطباق نماید به عمل نیاورده و با توجه به مندرجات پرونده و ادله ابزاری اشکالی نیز از این حیث بر دادنامه تجدیدنظر خواسته وارد نیست لذا آن را ابرام مینماید .
مرجع:
کتاب موازین حقوقی در امور حسبی (1) ، به اهتمام یدالله بازگیر ، چاپ اول 1380 ، ناشر دانش نگار
نوع : آراء و نظریات
شماره انتشار : 151
تاریخ تصویب : 1373/07/02
تاریخ ابلاغ :
دستگاه اجرایی :
موضوع :
منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)
اصلاحیه آئین نامه قانون احداث پروژه های عمرانی بخش راه وترابری از طریق مشارکت بانکها وسایر منابع پولی و مالی کشور مصوب 1366 تعیین تاریخ شروع حجر به هنگام انجام معامله