انجام مورد وکالت توسط موکل و انتفاء وکالت
تاریخ رسیدگی : 20/8/75
شماره دادنامه :15/8/75-1717
مرجع رسیدگی : شعبه بیستم دادگاه عمومی تهران
رای دادگاه
در خصوص دعوی خواهان ها آقای (س) و خانم (هـ) و (م) هر دو (الف) وارث مرحوم (ق) با وکالت آقای (ر) وکیل رسمی دادگستری به طرفیت خواندگان (خ) و (ج) و(ش) و(پ) به خواسته فسخ دادنامه غیابی شماره 504-13/7/64 صادره از شعبه 55 دادگاه حقوقی 2 سابق تهران به علت طرح دعوی حدود یک سال بعد از فوت خوانده و صدور دستور موقت بر خودداری از اجای حکم مذکور و دعوی تقابل دایر به الزام خواندگان به تنظیم سند رسمی تجاری نسبت به عین مستاجر به استناد سند رسمی اجاره به شماره 117047-17/4/54 و اجازه نامه وکیل خواندگان مورخ 22/4/69 ماحصل ادعای وکیل خواهان ها و جامع اوراق پرونده این است که وکیل خواهان ها در توضیح دعوی اظهار داشته است که محل را با تنظیم یک برگی اجازه نامه عادی مورخ 22/4/69 آقای (ح) پدر وکیل تام الاختیار خواندگان مورد اجاره سند شماره 117047-17/4/54 را پس از فوت پدر خواهان ها به آقای (س) (احد از خواهان ها ) به عنوان محل تریکو بافی داده است و از نظر وکیل خواندگان بلا مانع بودن تایید گردیده و قید شده است که آقای (س) می تواند شغل تریکو بافی را در محل مورد بحث دایر کند و هر موقع تقاضا نماید برای تنظیم سند درست به محضر خواهد آمد و موافقت می کند در جریان دادرسی ابتداء در تاریخ 16/4/75 به موجب اجازه نامه شماره 81/10/19 – 21/3/74 که به شماره 905 – 3/4/75 ثبت دفتر دادگاه شده است قرار توقیف عملیات اجرائی صادر گردید که به اصحاب دعوی نیز ابلاغ شد و جهت اقرار و موارد وکالت پدر خواندگان در مورد ملک مورد بحث استعلام که طی دو فقره پاسخ است از دفتر خانه اسناد رسمی 89 تهران به شماره 129 ,14/6/75 و دفتر خانه اسناد رسمی 178 کفیل دفتر خانه 366 تهران به شماره 1758 ,9/7/75 مشخص گردیده که آقای (ح) به موجب رونوشت وکالتنامه شماره 105935 – 17/5/1350 به مدت 5 سال و رونوشت وکالتنامه شماره 20830-2/10/64 تا تاریخ 23/10/73 وکالت نامبرده در تمام مورد به قوت خود باقی بوده است و خواندگان در دفاعیات خود اظهار داشته اند که وکالت پدرمان نه به سبب عزل ایشان و نه به سبب استعفا بلکه به سبب کهولت سنی و بالاخص از این لحاظ که اینجانبان پس از مراجعت تهران راسا" و شخصا" امور ملکی خود را متکفل و متقبل شده ایم و در انجام این گونه امور بنفسه دخالت و اقدام می کنیم و با این اقدام وکالت پدرمان عملا" سالبه به انتفاء موضوع بوده و طبق ماده 683 قانون مدنی منفسخ شده است و همچنین دفاعیات دیگر خواندگان که از نظر دادگاه با توجه به استعلامات فوق الذکر ایراد و یا دفاع موثری در دعوی خواهان ها نمی باشد و با توجه به مطالب عنوان شده به موجب فتوکپی مصدق شده گواهی فوت خوانده دعوت پرونده کلاسه 55-63/426 به تاریخ 16/10/62 و دادخواست تقدیمی مورخ 22/2/63 دعوی به طرفیت متوفی طرح گردیده که قابل استماع نبوده و دادگاه بدون توجه به این موضوع اقدام به صدور رای نموده است بنا به مراتب فوق دادگاه با استناد به ماده 956 قانون مدنی حکم به فسخ دادنامه غیابی 504 – 13/7/64 ( صادره از شعبه 55 دادگاه حقوقی 2 سابق ) را صادر و اعلام می دارد و در قسمت دیگر خواسته دعوی به استناد ماده 7و 11 قانون مالک مستاجر مصوب 1356 با توجه به اجازه نامه مورخ 22/4/64 دادگاه حکم به الزام خواندگان به حضور در دفتر اسناد رسمی و تنظیم قرارداد اجاره برای مدت یک سال برای شغل تریکو بافی به نام خواهان ردیف اول آقای (س) با شرایط مندرج در اجاره نامه شماره 117047- 17/4/54 و اجازه نامه مورخ 22/4/69 صادر و اعلام می دارد و با توجه برای صادره کلیه اقدامات انجام شده در این خصوص از جمله اجرائیه کلاسه مرکز – 74/9896 ج باطل اعلام می گردد . رای صادره حضوری و قابل تجدید نظر خواهی ظرف 20 روز پس از ابلاغ رای دادگاه های تجدید نظر استان مرکز می باشد .
رای دادگاه
اعتراضات تجدید نظر خواهان به نام ها آقایان (خ) و (ج) و (ش) و (پ) به طرفیت آقای (س) تجدید نظر خوانده که آقای (ر) وکیل دادگستری با تقدیم وکالتنامه به وکالت از تجدید نظر خواه جهت پاسخ گویی لایحه ای تنظیم و ضمیمه پرونده نموده است به دادنامه تجدید نظر خواسته به شماره 1717-15/8/75 صادره از شعبه 20 دادگاه عمومی تهران وارد است زیرا سابقا" تجدید نظر خواه به اتفاق وراث دیگر مرحوم (ک) طی پرونده کلاسه 902 – 73 در تاریخ 13/11/73 علیه تجدید نظر خواهان به خواسته ابطال و توقیف عملیات اجرائی اجرائیه شماره 73/55/202 ج که بر اساس دادنامه غیابی 504-13/7/1364 در شعبه 55 دادگاه حقوقی 2 سابق اصدار یافته بود اقامه دعوی نموده و شعبه 20 دادگاه عمومی تهران دادگاه صادر کننده دادنامه تجدید نظر خواسته پس از رسیدگی طی را ی شماره 791-30/7/74 به رد دعوی آنان اظهار نظر نموده است و مصون از تعرض به نظر می رسد ( پرونده آن پیوست پرونده های حاضر می باشد ) و طرح دعوی مجدد به همین خواسته و به اضافه دعوی دیگر به عنوان دعوی تقابل به خواسته الزام به تنظیم سند رسمی اجاره که توسط تجدید نظر خوانده ( با ورثه دیگر مرحوم پدرش ) در تاریخ 27/10/74 به طرفیت تجدید نظر خواهان اقامه نموده و طی دادنامه تجدید نظر خواسته از سوی همان دادگاه رسیدگی گردیده فاقد مجوز وجاهت قانونی به نظر می رسد و اگر دلیل منطقی و قانونی بر ابطال اجرائیه و پاسخ دادنامه غیابی شماره 504 مرکز دارد جایگاه آن طرح دعوی مجدد نبوده است بنابراین دعوی تجدید نظر خوانده تحت عنوان فسخ دادنامه غیابی (504-13/7/64)و دادخواست توقیف عملیات اجرائی اجرائیه ناشی ازآن مشمول قاعده اعتبار قضیه محکوم بها است و دادگاه به استناد ماده 198 و نیز 203 قانون آیین دادرسی مدنی و به تجویز مواد 22 و 25 قانون تشکیل دادگاه های عمومی انقلاب و با نقض دادنامه مرقوم (راجع به بخش اول دادنامه معترض عنه ) قرار عدم استماع دعوی تجدید نظر خوانده و نتیجتا" لغو دستور توقیف عملیاتی اجرائی صادره
مرجع :
کتاب وکالت و عقد ضمان و احکام راجع به آن
تالیف یدالله بازگیر , انتشارات فردوسی , چاپ گیتی , 79
نوع : آراء و نظریات
شماره انتشار : 1717
تاریخ تصویب : 1375/08/15
تاریخ ابلاغ :
دستگاه اجرایی :
موضوع :
منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)
موضوع ماده 683 وقتی مصداق دارد که موکل حق عزل خود را به موجب عقد لازم دیگری ساقط نکرده باشد نظریه به اینکه نماینده یک شرکت با تابعیت خارجی به فرض که حق اقامه دعوی به او تفویض شده باشد نمی تواند مستثنی از مقررات جاریه مملکتی تلقی گردد