ادعای مستحق للغیر درآمدن قسمتی از ثمن معامله بر فرض صحت مبین فساد عقد نیست
شماره دادنامه 30 تاریخ 23/3/74 شماره پرونده کلاسه 74/ت 9/21
مرجع رسیدگی : شعبه 9 دادگاه تجدیدنظراستان تهران
"رای دادگاه "
الف ) بدوا آقای ....علیه آقای ...دادخواستی داده ودرآن صدورحکم اولا بر (اعلام ) فسخ قراردادعادی 22/7/1370تنظیمی بین طرفین وثانیا" تخلیه و انتزاع یدخوانده را از مورد معامله یعنی یک باب خانه هفتادوپنج متری موضوع قراردادمذکورخواستارشده ودرجهت توجیه خواسته هایش اجمالاعنوان نموده است بموجب قراردادفوق الاشعار و درمقابل واگذاری خانه اش به خوانده به مبلغ هشت میلیون ریال خوانده بابت قسمتی ازثمن معامله قطعه زمینی رادرصوفی آبادکرج به وی داده حال آنکه ملک مزبورعلاوه برآنکه مصادره شده جزطرحهای شهرداری محل است ونتیجتا" مستحق للغیرمی باشدخوانده دعوی دفاع نموده که اولا" ملک مزبورمصادره و مستحق للغیر نیست وثانیاآن رااز آقای ....خریده ونهایتا" تقاضای محکومیت خواهان رابه بیحقی نموده است .
ب )شعبه 13دادگاه عمومی کرج بموجب دادنامه 1884-25/12/1373خود (بنحوخلاصه ) چنین رای داده است "پاسخ ثبت حکایت داردکه ملک موردبحث بنام خوانده دعوی نمی باشدمضافا" قید معاوضه (معامله )پشیمانی درقرارداد موصوف شرط خلاف مقتضای عقد است که مبطل عقد می باشدوچون دادگاه معامله موصوف راواحدشرایط اساسی صحت معامله نمی داندبه استناد مواد 190 و 233 قانون مدنی حکم به ابطال قراردادمی دهد.
ج )محکوم علیه (آقای ....) ازدادنامه صادره تجدیدنظرخواهی نموده و اجمالاعنوان داشته است ملک مستحق للغیرنبوده و قرارداد 22/4/1370 هم در محدوده ماده ده قانون مدنی نافذ و معتبراست ونهایتا" نقض دادنامه تجدیدنظر خواسته راتقاضاکرده است .
...) این دادگاه درمقام رسیدگی به تجدیدنظرخواهی مراتب زیررامدنظر قرارمی دهد:
1- علاوه براشکالات که دردادنامه تجدیدنظرخواسته ازحیث عدم درج نام صحیح خوانده وهمچنین قیدنکردن جزدوم خواسته خواهان یعنی تخلیه وانتزاع ید خوانده ونیزعدم ذکرعبارت کامل مستحق للغیروجود دارد اساسا" جز دوم خواسته درمتن دادنامه صادره مغفول مانده وطبعادرخصوص آن تعیین تکلیف نشده است .
2- عنوان جزاول خواسته خواهان (اعلام ) فسخ قرارداد22/4/1370بوده حال آن که مرجع بدوی متعرض اساس قراردادشده وآن راباطل اعلام کرده است صرفنظرازاینکه تقاضای (اعلام ) فسخ قراردادبه جهت مستحق للغیردرآمدن ثمن معامله عنوان صحیحی بوده است یاخیراساسا" صدور رای به ابطال قرارداد خروج ازحدوددعوی وخواسته آن است که باعنایت به مواد 2 و70 قانون آئین دادرسی مدنی خصوصاملاک تبصره یک ماده 22 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب مجاز نبوده است بعلاوه آثارحقوقی مترتب برفسخ بابطلان تفاوت دارد و درصورتی هم که دادگاه بدوی قرارداد را اساسا" باطل می دانست اقتضاداشت صرفا" ضمن اشاره وتعرض اجمالی به موضوع درخصوص خواسته اظهارنظرورای خود رابه آن محدودمی نمود.
3- صرفنظرازمراتب مذکوردربندفوق وصرفادرجهت تشحیذ ذهن قاضی صادر کننده رای بدوی دراین موردکه آیابه اصطلاح شرط انصراف وپشیمانی باطل و مبطل قراردادمتذکرمی گرددآن شرطی که موردنظرقانونگذار در بند اول ماده 233 قانون مدنی بوده شرطی است که خلاف مقتضای ذات عقدباشد. بنابراین اگر دربیعی شرط شودکه مبیع به مالکیت خریدار درنیاید شرط مزبورباطل ومبطل عقدمزبوراست والا اگرطرفین درقراردادی که متضمن یک تعهدبه بیع (قولنامه )است متعهدشوندکه درتاریخ معینی دردفترخانه حاضروباانجام معامله سندرسمی راتنظیم نمایند و یا دریک قراردادعادی که متضمن عقدبیع به نحومذکوردرقانون مدنی باشد طرفین تعهدحضوردردفترخانه درروزمعین و تنظیم سندرسمی نمایند و درصورت انصراف هریک ازآنان طرف منصرف ومابه ازای معینه وقراردادی آن رابپردازدشرط مزبوربایدمدت داشته باشدوالا هم شرط وهم عقدباطل است (ماده 401 قانون مدنی )ودرمانحن فیه چون تعرضی به این امرنشده این دادگاه بااتخاذملاک ازتبصره یک ماده 22 قانون تشکیل دادگاههای عمومی وانقلاب فارغ ازاظهارنظربوده است .
4- قطع نظرازمراتب فوق بازهم خواسته آقای ....(اعلام )فسخ معامله قابلیت پذیرش رانداشته است زیرابرخلاف آنچه که آقای ...درمتن دادخواست عنوان نموده عقد تحقق یافته عقد معاوضه نبوده است بموجب قرارداد11/4/1370مبیع عبارت بوده ازیکباب خانه هفتادوپنج متری که ثمن آن مبلغ هشت میلیون ریال معین شده ودرثانی مقررگردیده که بجای قسمتی ازثمن یعنی شش ونیم میلیون ریال ملک 2089/146که ادعای مستحق للغیربودن آن شده واگذارگردد حال آنکه اولادرعقد معاوضه علی المعمول کالا با کالا مبادله می شود نه کالا (مال )باپول وثانیا این مبادله بدون ملاحظه اینست که یکی از عوضین مبیع ودیگری ثمن باشد (ماده 464 قانون مدنی ) ... مراتب فوق وبافرض اینکه قرارداد22/5/1370مبین وقوع عقدبیع (صرفادرمحدوده ماده 338 قانون مدنی ) باشد اساسا" بی اعتباری عقد درپی مستحق للغیردرآمدن مبیع است (ماده 390 قانون مدنی ) وبه عبارت دیگرمختص مبیع است که عین معین می باشد حال آنکه درمانحن فیه ادعای مستحق للغیردرآمدن قسمتی ازثمن معامله شده (بنددوم ماده 362قانون مرقوم ) و این امربرفرض صحت مبین فسادعقدنیست به عبارت اخری ذمه مشتری که باتسلیم آن قسمت ازثمن ظاهرا" بری شده بوده در صورت مستحق للغیردرآمدن آن قسمت ازثمن معلوم می گرددکه همچنان مشغول بوده است ولذاحقی که برای بایع ایجادمی شوداعلام فسخ یابه عبارت صحیح اعلام بطلان عقدقراردادنیست بلکه درخواست تسلیم فرددیگری بجای ثمن مستحق - للغیردرآمده می باشدوبااین ترتیب اساس عقدتحقق یافته مصون ازلطمه باقی مانده است ،....
ه- باتوجه به مراتب فوق ومستندابه مواد20 و22 قانون تشکیل دادگاههای عمومی وانقلاب ونیزموادمرقوم درمتن رای تجدیدنظرخواهی آقای ...نتیجتا پذیرفته می شود.لذاضمن نقض دادنامه 1884-25/12/1373شعبه 13دادگاه عمومی کرج تقاضای آقای ....دایربه (اعلام )فسخ قرارداد22/4/1370مستند دعوی وهمچنین تخلیه آقای ...محکوم به بطلان اعلام می گرددرای صادره قطعی است .
رئیس شعبه نهم دادگاه تجدیدنظراستان تهران مستشارشعبه
کرامتی اجتهادی
مرجع :کتاب نمونه آرامحاکم دادگستری ایران صفحه 52-55
1- دادگاههای تجدیدنظراستان
گردآورنده :عبدالرحمن رسولی انتشارات سمن سال 1375
40
نوع : آراء و نظریات
شماره انتشار : 30
تاریخ تصویب : 1374/03/23
تاریخ ابلاغ :
دستگاه اجرایی :
موضوع :
منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)
مرورزمان طرح دعوی علیه متصدی حمل لازم الاتباع نیست آئین نامه راجع به ترتیب واگذاری و واریز و میزان تنخواه گردان