محکومیت وکیل به حبس و شلاق و غیره خارج ازشئون وکالت است هرچند به جزای نقدی تبدیل شده باشدولذاتنزل درجه وکیل ازدرجه یک به درجه دو ایرادی ندارد
حکم شماره 23172/11/1374 کلاسه 30/838
رای دادگاه عالی انتظامی قضات
با توجه به جریان پرونده امر و ملاحظه رای صادره از دادگاه انتظامی کانون وکلای دادگستری مبنی بر تنزل آقای الف وکیل دادگستری از پایه 1 به پایه 2 به استناد بند1 ماده 80 آیین نامه لایحه قانونی استقلال وکلای دادگستری چون رای مزبور به لحاظ محکومیت وکیل مذکور به حبس و شلاق و غیره در شعبه 000دادگاه کیفری 2کرج بوده و گرچه بعدا" به جزای نقدی تخفیف یافته ودادگاه انتظامی کانون وکلای دادگستری آن را منافی با شان وکالت تشخیص داده با توجه به اعمال منتسبه به آقای الف و اعمال و رفتار او بشرح تفصیلی مندرج در گزارش رای محکومیت او برخلاف قانون نبوده و ایراد نامبرده به رای صادره وارد نیست 0
* سابقه *
در تاریخ 000 آقای الف وکیل دادگستری با ارسال لایحه ای به دادگاه عالی انتظامی قضات از رای صادره از شعبه دادگاه انتظامی کانون وکلاء دادگستری مرکز ( محکومیت به تنزل ازپایه 1به 2)علیه خودتجدیدنظرخواسته است 0
پرونده امر از کانون وکلاء دادگستری خواسته شد خلاصه آن منعکس می گردد:
درتاریخ 000 آقای دادیار انتظامی دادسرای کانون وکلاءبه آقای دادستان انتظامی وکلاء به این شرح گزارش می دهد: در پرونده حاضر شخصی به نام ب نامه ای در چهار صفحه به عنوان جناب آقای افتخار رئیس کانون ارسال داشته ( به تاریخ 000 ) و به ضمیمه آن فتوکپی حکم مصادره از شعبه 000 دادگاه کیفری 2 کرج مربوط به محکومیت آقای الف وکیل دادگستری ارسال داشته است 0
شاکی که شکواییه خود را بدون نشانی ارسال داشته و ظاهرا" نامش مستعار بوده و هیچگونه آدرسی از او جهت اداء توضیح احتمالی در دست نیست علی ای حال پس از ثبت نامه مذکورقائم مقام محترم سرپرستی کانون از دادگاه انتظامی تقاضای اعمال ماده 18 را می نماید که به همین نحو عمل و شعبه 2 وکیل مزبور را موقتا" معلق نموده وکیل به رای صادره اعتراض و چون بر طبق ماده 18تجدید نظراز رای صادره می بایست در دادگاه عالی انتظامی قضات مطرح و رسیدگی شود، لذا آقای الف با اعلام انصراف از این حق درخواست رسیدگی نسبت به وضعیت خود را از دادسرا نموده اند که به اینجانب ارجاع و با ارسال فتوکپی شکوائیه موکل مشتکی عنه رسیدگی آغاز می شود0آنچه که در رابطه با شاکی و شکوائیه می توان مطرح نمود بهاین شرح است : اولا" لازم است که شکوائیه شکات واجد و متضمن نام و نشانی واقعی باشد که در دعوت بعمل آید ومضافا" درصورت انتساب اتهام به وکیل ، وکیل می تواند پس از ثبوت و احراز مردود بودن آن در جهت اعاده حیثیت خوداقدامات قانونی بنماید ثانیا" این شاکی مجهول الهویه مطالبی را گفته است که بدلیل عدم ارائه دلیل و یا مدرکی و با عنایت به اصل برائت موضوع را قابل رسیدی نمی داند0
ثالثا" صرفا" در رابطه با فتوکپی حکمی که ارسال داشته مطالب زیر قابل توضیح است :
شکات دو تن از آقایان قضات دادگستری کرج بوده اند که علیه آقای الف وکیل دادگستری شکواییه ای را تقدیم دادسرای کرج در رابطه با نشر اکاذیب و شروع به کلاهبرداری مطرح نموده اندبا این توضیح که آقای ک به آقای ج اعلام داشته که آقای الف در نزد وی اظهارداشته است که در رابطه با پرونده ای که نزد شما دارد قصد پرداخت دومیلیون تومان به شما دارد و بعدا" اضافه نموده است که یک فرش هم می خواهد بدهد و آقای ج براساس این اظهارات ( اظهارات آقای ک ) اقدام به طرح شکایت نموده است ( دردادسرای کرج ) بعدازتحقیق از آقایان ک و ج و شهود ( آقای و) که اظهارات آقای رابط را تائید نموده است مشارالیه مطالب دیگری راجع به درخواست سیصد هزارتومان از موکلش ( آقای ه) توسط آقای الف را عنوان می نماید و شاهد دیگری ( آقای و) همکار دفتری (آقای ز) وکیل دادگستری اظهارات ایشان را تایید می نماید و شاهد دیگری آقای ح و همچنین از آقایان ه و ط وی تحقیق که جزئیات آن در گزارش آقای کارآموز درج گردیده است که سرانجام منجر به جلب آقای الف می شود و استعلاماتی از طرف سایر مراجع در پرونده متشکله فوق وجوددارد0
آنچه را که از محتوای گزارش آقایان کارآموز که دراجراء درخواست این دادسراازپرونده های متشکله در دادسرای کرج و دادسرای عمومی تهران ملاحظه نموده اند بر می آید آناست که شکات مطالب را بشرح شکوائیه ای مدعی گردیده و آقای الف نیز متقابلا" ضمن تکذیب موضوع مدعی گردیده آقای ک از ایشان درخواست نامشروع داشته و چون به درخواست مشارالیه توجهی نکرده و به قول خودش رشوه نداده است دچاراین همه مشکل گردیده است و اظهارات طرفین در جلسه دادگاه که ثبت گردیده و فتوکپی آندر این پرونده ضبط است ، جالب توجه است زیرا هر یک مصرا" نقطه نظرات خود رابیان داشته و هریک به شهادت شهود و سایر ادله وقرائن وامارات موجود متشبث شده اند0مع الوصف دادگاه مربوط اقدام به اصدار رای غیر قطعی نموده و آقای الف را محکوم به تحمل یک سال حبس تعزیری و30 ضربه شلاق و 6 سال محرومیت از اشتغال به وکالت می نماید که با تجدید نظرخواهی آقای الف و با توجه به گذشت و اعلام رضایت شکات از آقای الف دادگاه صادر کننده حکم اولیه درمقام تجدیدنظرخواهی در مقام اعمال تخفیف بر آمده و نتیجتا" آقای الف را محکوم به پرداخت مبلغ پنجاه هزارتومان بعنوان جزای نقدی می نماید0علیهذا از آنجایی که وکیل موصوف در اجرای رای شعبه 2 دادگاه انتظامی ازتاریخ 000تا کنون معلق بوده و ازطرفی حکم دادگاه کیفری هم صرفا" تبدیل به جزای نقدی گردیده واز سایر مجازاتهای قبلی وی صرفنظر گردیده است و با توجه به خصوصیاتی که در پرونده های متشکله دارد لذا عقیده به انطباق موضوع با قسمت اخیر بند1ماده 80( اعمال مجازات بند 4ماده 76) را دارم 0 آقای دادستان انتظامی وکلاء دستور تنظیم کیفرخواست داده و نوشته اند ( نسبت به تعلیق طبق ماده 18 داداه محترم اتخاذ تصمیم خواهد فرمود) پس ازصدور ادعانامه در تاریخ 000شعبه 2 دادگاه انتظامی کانون تشکیل گردیده و با ایراد نواقصی پرونده را به دادسرای کانون اعاده نموده است 0پس از رفع نواقص مورد نظر دادگاه پرونده به دادگاه انتظامی کانون ارسال گردیده و در تاریخ 000جلسه دادگاه انتظامی تشکیل گردیده است 0
در تاریخ 000آقای الف خطاب به دادگاه انتظامی کانون لایحه ای ارسال داشته است که عینا" نقل می شود:
ضمن ادب و احترام و سلام در قبال کیفرخواست صادره ازدادسرای انتظامی وکلاء چون قبلا" بطور مفصل و مشروح عرایض مشتمل بردفاع خود را به عرض رسانده ام بدون آنکه تصدیع دهم مختصرا" به عرض می رسانم که اولا" چنانچه در لوایح و نوشته هایم مطالب یا جملات خلاف شان و حرفه وکالتی ام به چشم می خورد استدعا می شود حمل بر بی نزاکتی نفرمایید زیراقصد و نیت سوئی در کارنبوده است و بهرحال پوزشم را بپذیرید0ثانیا" درخصوص نامه مستعار شخصی موهوم (ب ) و مطالب خلاف واقع منعکس در آن و فتوکپی دادنامه ضمیمه آن با غمض عین از ماهیت امر و غیره به عرض می رساند بالخره خود همان دادگاه که آنچنان دادنامه ای را صادر کرده بود خو از کار خود پشیمان وآن را تقریبا" صفر و به پنجاه هزار تومان جزای نقدی تبدلیل کرد و ملاحظه میفرماییدکه اصل قضیه چقدر بی اساس و غیرواقعی بوده است 0ثالثا" از آنجا که خداوند منان همیشه حامی و پشتیبان مظلومان است این حکم پنجاه هزارتومان هم از اجراء مشمول عفو مقام معظم رهبری قرار گرفت و باعث بایگانی شدن پرونده گردید0رابعا" چون اینجانب در پرونده شاکی ندارم و به ا000 قسم مرتکب گناهی نشدم تامستوجب عقوبت کیفرباشم و حدود 7ماه است به علت تعلیق از هستی ساقط شده ام از محضر یکایک آقایان استدعا والتماس می کنم ک ه اینجانب را با سعه صدر و بزرگواری آنچنان مورد لطف ومرحمت و رافت انسانی واسلامی قرار دهند و تخفیفی قائل شوند که به حیثیت شغلی و کاری ام بیش از این لطمه وارد نشود و از خاوند منان توفیق آقایان رااستدعا دارم 0
دادگاه انتظامی کانون چنین ردای داده است :
درخصوص تخلف انتظامی منتسب به آقای الف وکیل دادگستری تهران مقیم کرج بشرح کیفرخواست مورخ 000 مشعر براینکه آقای الف به اتهام نشر اکاذیب تحت تعقیب کیفری دادسرای عمومی کرج واقع و بشرح دادنامه شماره 000شعبه 000دادگاه کیفری 000کرج محکوم به حبس و شلاق و غیره گردیده که این دادنامه بشرح دادنامه شماره 000 شعبه 000محاکم عمومی کیفری 000 تایید شده و طبق دادنامه شماره 000 شعبه 000 کیفری 000درمقام تخفیف به پنجاه هزارتومان جزای نقدی محکوم شده است سپس دادسرای انتظامی بشرح کیفرخواست مورخ 000 بر طبق قسمت اخیربند 1ماده 80آئین نامه استقلال کانون تقاضای رسیذگی به تخلف انتسابی نموده است 0
دادگاه با ملاحظه مندرجات دادنامه هاومحکومیت وی دردادگاه کیفری اعمال و رفتار منتسب به وی را منافی شیون وکالت تشخیص می دهد لهذا به استناد ماده مذکور آقای الف وکیل دادگستری را به تنزل درجه از پایه 1 به 2 محکوم می نماید و به این ترتیب تعلیق موقت وی از این تاریخ منتفی می شود0
پس از ابلاغ رای مزبور به آقای الف نامبرده لایحه ای دراعتراض به دادگاه عالی انتظامی قضات ارسال داشته است 0خلاصه لایحه نامبرده این است :
در سال 000 برای دفاع از حق موکلی طبق مقررات درشعبه 000 دادگاه حقوقی 000 کرج به تصدی آقای ک حاضر شدم 0 پس از یک ماه که از جلسه رسیدگی گذشت برای اطلاع مراجعه نمودم معلوم شد هنوز رای صادر نشده به اتفاق آقای ل تلفنی خودم خدمت آقای ک رسیدم و از علت تاخیر ار اتخاذ تصمیم جویاشدم 0آقای ک بدون هیچ ترس و وواهمه با صراحت فرمود این پرونده را هم می شود این وری داد و هم آن وری فرق شما با آقای ((ز)) ( وکیل طرف موکل ) این است که او دست پر به دادگاه می آید وتو دست خالی 0 حال چه حالی به من دست داد خداحافظی کردم و به موکلم گفتم من قادر به دفاع از حق ایشان نیستم بهتر است شخصا" دنبال کارخود بگیرید0 موکلم به آقای ک مراجعه و معصومانه و ساده لوحی خاص خود می گویدقربان انشاءالله چنانچه من به حق خود برسم خودم خدمت می کنم 0آقای ک ازاینکه من چگونگی را به موکلم گفته ام ناراحت می شود و با کمک همکاران خود در صدد اذیت اینجانب بر آمده پرونده ای بر علیه اینجانب می سازند0ابتدابه اتهام اخاذی و بدون هیچ دلیل وجهتی اینجانب را به دادسرا جلب می نماید0اینجانب هم علیه صادرکننده جلب آقای م بازپرس شعبه 000 به دادسرای انتظامی قضات شکایت کردم که به توبیخ کتبی محکوم شد0در این اثناء آقای بازپرس شعبه 000کرج در حین اخذ پانصد هزار تومان رشوه در اتاق کارش مورد تعقیب و دستگیری قرارمی گیرد که آقایان این موضوع را از جانب اینجانب می دانند و با اینجانب بد می شوند که باپرونده سازی اینجانب را به اتهام نوظهوری ( شروع به اخاذی ) دردادسرا تعقیب که پس از دفاع با صدور قرار دویست هزار تومان کفالت آزاد می گردم و بالاخره موضوع با صلح و سازش و محکومیت اینجانب به پنجاه هزار تومان جزای نقدی خاتمه یافت 0در 7سال گذشته شخص بی وجدانی با نام مستعار ب با ارسال حکم بدوی دادگاه کیفر2 و نوشتن مطالبی به کانون باعث شد که باردیگر مسئله نو شود که به دادسرای انتظامی کانون ارجاع شدکه بعدا" منجر به محکومیت اینجانب در دادگاه النتظامی وکلاء گردید0حال عرض من این است که اگر اینجانب جرمی که به من نسبت داده شده به فرض محال مرتکب شده باشم آیا غیرازاین است که برای اولین باربوده آقایان معتقدید اعمال و رفتار اینجانب با آقای ک منافی شئون شغلم بوده و بیخود نوشته ام ایشان به صراحت از اینجانب رشوه خواسته آخربه جای رشوه چه کلمه ای می توان نوشت 0 گناهم این است که خداکمکم کدر از یک توطئه جان سالم بدر بردم تو افسوس که به موجب حکم مورد اعتراض در پرونده ای بدون شاکی تنزل درجه یافتم که مستحق آن نبوده و نیستم و استدعای اینجانب این است که با رسیدگی و عنایتی که شایسته شان و رافت اسلامی جنابعالی است حکم بربرائت اینجانب صادر فرمایید0
کانون وکلاء دادگستری مرکز در جواب اعتراض آقای الف لایحه ای فرستاده که خلاصه آن این است :
نظر به اینکه تخلف انتظامی منتسب به نامبرده مستند به رای صادره از مراجع قضائی بوده لذا بنا به اصل نودم : حفظ واعتبار آراء مراجع قضائی و انیکه هیچگونه دفلاع موثری که موجب بی اعتباری رای صادره باشد بعمل نیامده بود لذا با رعایت بی طرفی و بی نظری کامل و انجام تحقیقات کافی و اخذ توضیحات خصوصی و غیره منجر بهصدور حکم معترض عنه گردیده که خالی ازهرگونه ایراد واشکال قانونی است و اظهارات معترض تکرارمطالبی است که قبلا" اعلام نموده 000مشروح لوایح طرفین در جلسه رسیدگی قرائت گردید مودر بررسی قرارمی گیرد0
دادگاه عالی انتظامی بتصدی جناب آقای مروی رئیس و آقایان سیدحسین میرزائی و امیرهوشنگ گنجوی مستشاران تشکیل است وبشرح زیر اتخاذ تصمیم می نماید:
مرجع :
نشریه داخلی کانون وکلای دادگستری مرکز،سال پنجم ،شماره 17 خردادماه 1375
41
نوع : آراء و نظریات
شماره انتشار : 172
تاریخ تصویب : 1374/11/23
تاریخ ابلاغ :
دستگاه اجرایی :
موضوع :
منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)
اشتغال وکیل دادگستری درشهری که سابقا درآن شهرسمت قضائی داشته تخلف محسوب است اعتراض به صدوراجرائیه ازطرف سازمان تامین اجتماعی درصلاحیت دادگاه میباشد