اتهام ایرادضرب وجرح منتهی به فوت چنانچه مقرون به دلایل کافی نباشد موجب برائت است

اتهام-ایرادضرب-وجرح-منتهی-به-فوت-چنانچه-مقرون-به-دلایل-کافی-نباشد-موجب-برائت-است

اتهام ایرادضرب وجرح منتهی به فوت چنانچه مقرون به دلایل کافی نباشد موجب برائت است


رای شماره : 6241-27/12/1342

رای اصراری هیات عمومی دیوان عالی کشور
ایرادات دادسرای استان هفتم نوعاذکرجهات وامارات جزئیه است که موردتوجه ورسیدگی دادگاه جنائی واقع ودراثرعدم کفایت دلیل منتهی به برائت فرجامخوانده شده است وچون اینگونه اعتراضات ماهوی وخدشه برنظر واستنباط دادگاه است دراین مرحله موردنظرواقع نمی شودوبامراجعه به پرونده امرچون ازحیث رعایت اصول دادرسی وسایرجهات نیزاشکال موثر موجب نقض مشهودنیست حکم ممیزعنه ابرام می شود.

* سابقه *
ایرادضرب وجرح منتهی به فوت
کافی نبودن دلائل

عبدالرضابیست ونه ساله به اتهام ایرادضرب وجرح منتهی به فوت کاکاخان دربهمن ماه 1338موردتعقیب دادسرای شهرستان شیرازواقع ،بموجب کیفرخواست شماره 960-16/5/39تسلیمی به دادگاه جنائی استان هفتم چنین توضیح شده :ازمجموع محتویات پرونده وشکایت بانوگل نساعیال کاکاخان و اظهارات مطلعین چنین استنباط می شودکه درتاریخ بهمن ماه 38متهم به اتفاق کاکاخان مقتول به منظورآوردن ذغال به محل کوهنارحوالی قریه توکل - آبادرفته ودرآنجابه عللی که کاملاروشن نگردیده بین طرفین نزاع ومشاجره درگرفته درنتیجه کاکاخان وسیله تبرمقتول می گردد،بعدامتهم به دستور کدخدای محل بهرام نام جسدراباکمک شخص دیگری بنام رحمن درکوره ذغالی سوزانیده وازبین می برندوپس ازمدت شش روزالاغ وکت مقتول وسیله عده ای درنزدیکی محل سوزانیدن جسدبدست می آیدوبه استنادگزارشهای ژاندارمری وشکاست شاکی وشیوع خبرقتل بین ساکنین قراءتوکل آبادوقریه مجاورآن و نظریه پزشک قانونی ونفوذزیادکدخدای محل (بهرام )پدرعیال متهم درمحل و ترس شدیداهالی ازمشارالیه که شاکیه مدت زیادی ازترس وی جرئت شکایت به ژاندارمری رانداشته ووجوداختلاف بین طرفین بعلت طلبی که عبدالرضااز مقتول داشته ومشاجره آنان وایرادضرب (سیلی زدن )به مقتول قبل ازعزیمت به کوه نارطبق اظهاربانوکتان عیال سهراب ومعطوفابه قسمت اخیرماده 171 قانون مجازات عمومی ناظربه ماده 170همان قانون دردادگاه جنائی اقامه دعوی کیفری می شود.
دادگاه موصوف باتعیین وکیل واخطارده روزه وملاحظه گزارش عضومحقق وتشکیل جلسه مقدماتی پنج نفری سرانجام درجلسه علنی باحضورمتهم ووکیل او رسیدگی کرده وبااستماع توضیحات متهم وبیانات نماینده دادسراو مدافعات وکیل وشنیدن آخرین دفاع واعلام پایان دادرسی ،دلائل استنادی دادسراراکافی برثبوت تقصیراوندانسته حکم برائت اورابه اتفاق آراء صادرمی نماید.
براثرشکایت فرجامی دادستان استان شعبه 8 دیوان عالی کشوربموجب دادنامه شماره 2893-2/7/40چنین رای داده است :
گرچه اعتراضات دادسرای استان نوعاماهوی وموردنظرنیست ولیکن چون دادستان کل دیوان کشوربشرح زیر:"راجع به پرونده 15/4291درموضوع فرجام فوری دادسرای استان هفتم ازحکم برائت عبدالرضانسبت به اتهام ایرادضرب منتهی به فوت کاکاخان وسوزانیدن جسداودرکوره ذغال که ازطرف دیوان جنائی استان هفتم صادرگردیده باتوجه به شکایت عیال مقتول وشهود دیگروکدخدای محل وسابقه عدوات بین متهم ومقتول ونظریه مامورین ژاندارمری وفقدان کاکاخان که بامتهم همراه بوده وسایردلائل وقرائن موجود تقاضای رسیدگی ماهوی ونقض دادنامه فرجامخواسته رامی نماید"درخواست رسیدگی فرجامی ونقض ماهوی نموده است وجهات مذکورموجه بنظرمی رسدبا نقض حکم ممیزعنه رسیدگی مجددبه شعبه دیگردادگاه جنائی استان هفتم ارجاع می شود.
دادگاه جنائی باتعیین وکیل واخطارده روزه وملاحظه گزارش عضومحقق وتشکیل جلسه مقدماتی سرانجام درجلسه علنی باحضورمتهم ووکیل اورسیدگی کرده وبه اکثریت "دلائل مورداستناددادسراراکافی برثبوت جرم ندانسته " واوراتبرئه می نماید.
اقلیت دلائل راکافی تشخیص واورابه استنادقسمت اخیرماده 171ناظر به ماده 170مجرم ومستحق مجازات دانسته است .
دادستان استان به موجب لایحه تقدیمی فرجامخواهی نموده وچنین می نویسد:"چون اصول وکیفیاتی که مستندحکم برائت قرارگرفته باقرائن و شواهدودلایل موجوددرپرونده که ذیلابه استحضارمی رساندمباینت داردلذا دادسرای استان فارس تقاضای رسیدگی ونقض حکم فرجامخواسته رامی نماید: 1-اظهارات گل نساعیال کاکاخان وبانوکتان فرزندحبیب وشعبان درصورت مجلس بازجوئی مورخه 16/2/39و21/2/39و24/2/39و21/10/38و15/4/39 2- گزارش شماره 195-2/3/39فرمانده ژاندارمری اردکان 3- صورت مجلس مورخه 30/2/39تنظیمی فرمانده مزبوروسایرگزارشهای ژاندارمری 4-اظهارات وشهادت برادرمقتول وبشیر،مرتضی خوبیار،جهانگیر،علی ناز جان محمدوفریدون وگلی وستوان دوم فرحبخش فرمانده ژاندارمری اردکان و سایرگواهان 5- صورت مجلس تنظیمی ازطرف آقای بازپرس مورخه 16/4/39 راجع بمعاینه محل واقعه وآثاروشهودمندرجه درصورت مجلس مزبور6- نظریه پزشکی قانونی درموردمعاینه استخوانهادرآزمایشی که ازخاکل ته چاه ذغالی موردبحث بعمل آورده ."
موضوع درهیئت عمومی دیوان عالی کشورطرح گردیده به اتفاق بشرح زیر رای به ابرام حکم فرجامخواسته داده اند:

مرجع :
آرشیوحقوقی کیهان
مجموعه رویه قضائی صفحه 15 تا 17
آراءهیات عمومی دیوان عالی کشور
سال 1342 چاپ 1343

14

نوع : آراء و نظریات

شماره انتشار : 6241

تاریخ تصویب : 1342/12/27

تاریخ ابلاغ :

دستگاه اجرایی :

موضوع :

منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)

    

قانون های مرتبط

بازنشستگی-یا-فوت-اعضاء-رسمی-هیات-علمی

بازنشستگی یا فوت اعضاء رسمی هیات علمی

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.