خیانت درامانت (موضوع چک )
خیانت درامانت (موضوع چک )
3/8/1374
بسمه تعالی
جناب آقای ف . معاون محترم دادستان کل کشور
احتراما" ع .ش . طی لایحه ای که به شماره 311817/8/1374 ثبت دفتر دادسرای دیوانعالی کشرو گردیده بر اساس ماده 31 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب نسبت به رای شماره 395/2524/6/1374 شعبه 24 دیوانعالی کشور که درجهت تاییدحکم شماره 73/22362/6/1373 شعبه 22 دادگاه حقوقی یک تهران صادر شده اعتراض نموده ، جنابعالی ضمن صدور دستور مطالبه پرونده محاکماتی اظهارنظر نسبت به قضیه مطروحه را به جناب آقای ف . همکار ارجمند ارجاع مشارالیه با تهیه گزارش جریان رسیدگی پرونده امر حسب تصمیم مورخ 11/9/1374 احکام بدوی و تجدیدنظر را مستدل وموجه تشخیص داده و به رد اعتراض معترض اعلام نظر نموده و جناب آقای س . همکار گرامی حسب تصمیم مورخ 3/10/1374 با نظریه مذکور موافقت کرده نهایتا" اظهارنظر نسبت به قضیه موضوع بحث به اینجانب محول گردیده بلحاظ اهمیت موضوع بدوا" لازم می دانم از جریان رسیدگی پرونده های کیفری که طرفین دعوی علیه یکدیگر طرح کرده اند که دردعوی حقوقی مطروحه مورد استناد قرار گرفته و نیز از جریان رسیدگی پرونده حقوقی مذکور که منتهی به رای مورد اعتراض گردیده گزارشی تهیه گردد.
الف پرونده های کیفری آقای ع .ش.بشرح شکوائیه مورخ 29/1/1368 و اوراق تحقیق به مراجع انتظامی و قضائی اعلا نموده در تاریخ 25/1/1368 در تهران یازده فقره چک سفید امضاء شعبه بانک صادرات توحید مشهد را به آقای ج.راننده خود که معرف وی آقایان ع .وخ .ب.بوده تحویل داده تا بوسیله تی پاکس به مشهدارسال داردلکن نامبرده چکهای شماره 790591790590 را از داخل پاکت برداشته وباقیدتاریخ در چک شماره 790591 مبلغ یک میلیون ریال و در چک شماره 790590 مبلغ چهارصد میلیون ریال نوشته و به آقای ع.واگذارنمده نامبرده نیز چک یک میلیون ریالی را وصول و چک چهارصد میلیون ریالی را برگشت زده تقاضای تعقیب نامبردگان را از جهت خیانت در امانت نموده است .
رسیدگی به شعبه 6 بازپرسی دادسرای عمومی تهران ارجاع آقای بازپرس دستورات مفید وموثری در جهت رسیدگی ودستگیری متهمان صادر نموده آقایان ع .ر. و م .ن.و م .ا. کارمندان شرکت ... بشرح اوراق تحقیق مورخ 9/3/1368 اظهار داشتند در تاریخ 28/1/1368 آقای ک.چک یکصدهزارتومانی را وصول و چک چهارصد میلیون ریالی را که صدورآن موجب تعجب گردیده برگشت زده و از تی پاکس محموله ارسالی آقای ش.رادریافت ولی دو برگ از یازده فقره چک سفید امضاء جداشده بود.
پس از دستگیری آقای ع .ک.حسب صورتجلسه مورخ 24/3/1368 چک شماره 790590 چهارصد میلیون ریالی را تحویل مامورین انتظامی داده و مبلغ یک میلیون ریال وجه موضوع چک شماره 790591رانیزتسلی کرده واظهار نموده چکهای مذکور را آقای ج.به او داده تا پس از وصول برایش قالی بخرد چک یکصد هزار تومانی در تاریخ 28/1/1368 وصول شده ولی چک چهارصد میلیون ریالی به لحاظ نداشتن ، موجودی برگشت خورده و حاضرم وجه وصول شده و چک چهل میلیون تومانی را تسلیم نمایم و چون موضوع برایم روشن شده از شکایت مطروحه که در شعبه دوم داسدرای عمومی مشهد وکیلم آقای ک.در مورد چک چهل میلیون تومانی مطرح کرده بود، صرفنظر کرده به علت اینکه ذینفع نیستم و طلبی ندارم از آن شکایت صرفنظر نموده وتقاضای مختومه شدن آن پرونده را دارم .
آقای ج.در تاریخ 10/10/1368 دستگیر و بشرح اوراق تحقیق اظهار می دارد آقای ا. که ساکن انگلیس است و با من آشنا است مقداری ارز برای فروش داشت شرکت ... هم نیاز به ارز داشت وآقای ا. آمادگی خود را جهت فروش ارز به شرکت مذکور اعلام کرده لکن گفته پول آن را به نماینده اش در دوبی تسلیم مایند، تلفن نماینده آقای ا. را به آقایان ح .و ا. مسئولین شرکت دادم.نمی دانم به چه کیفیت پول ارز را به نماینده آقای ا. دردوبی دادند و سه روز بعد شرکت مرا خواست و گفتند به ارز احتیاج نداریم و چون پول ارز را پرداخت کرده ایم توارز را به فروش ، شب به مغازه آقایان ب.آمدم جریان را به آنها گفتم آنها گفتند آقای ش.خریدار ارز است ، وسیله آقایان ب. با آقای ش.آشنا شدم و ایشان گفته آقای ا. با آقای ح.که در انگلستان است تماس بگیرد و من به آقای ا. گفتم چون شرکت ... ارز نمی خواهد با آقای ح.تماس بگیرد آقای ا. گفت آقای ح.رامی شناسد ساعت 1. شب 8/1/68 با اتفاق آقای ش.به هتل استقلال رفته آقای ح.را ملاقات کردیم آقای ح.گفت من در انگلیس با آقای ا. صحبت کردن همان موقع تلفنی با او تماس گرفت با زبان انگلیسی با او صحبت کرد بعد گوشی را به من داد آقای ا. گفت شما پول یا چک بهای ارز را گرفتید تا من ارز را به آنها بدهم ، گفتم خیر. بلافاصله آقای ح. قا آقای ش.گفت چک را بدهید آقای ش.یک چک بانکی قابل وصول درتمام بانکهای صادرات تهران به من داد. من فقط میلیون را دیدم بعد گفتم بله چک را گرفتم ، بلافاصله آقای ح.گوشی را از من گرفت ، بعد وقتی چک را نگاه کردم دیدم چهل میلیون ریال است اعتراض کردم آقای ش.آن چک را پس گرفت و چک چهل میلیون ریالی بانک ملی .... را در وجه من بابت خرید ارز داد چک را به شرکت ... دادم قبول نکردند و بعد آقای ش.یک فقره چک چهل میلیون تومانی و یک فقره چک یکصدهزارتومانی بابت تاخیر تادیه به عهده بانک صادرات شعبه ... داد که آن چک را به شرکت ... دادم قبول نکرد و بعد چکها را به آقای ک.که بوسیله آقای ج.منسوب همسرم معرفی شده بود دادم تا وجه آن را وصول کند و آقای ک.نیز چک یکصد هزار تومانی را وصول و چک چهل میلیون تومانی را برگشت زده و گفته وکیل می گیرتم وصول می کنم.
از آقای ج.سئوال می شود از کجا دانستید که شرکت ...چهل میلیون تومان به حساب آقای ا. در دوبی واریز نموده نامبرده پاسخ می دهد اینها گفتند واریز کردیم ، ولی من نمی دانم ، آقای ا. به من گفته نماینده من کارش را کرده ارزا به کجا بدهم.از نامبرده سئوال شداز کجا مطمئن شدید آقای ا. به حساب آقای ش.ارز واریز کرده .
نامبرده پاسخ می دهد. چون آقای ش .و ح.چک را دادند من مطمئن شدم .
و نیز از وی سئوال می شود. در این زمینه چه سودی متوجه شماشد نامبرده جواب می دهد سودی عاید من نشد فقط بنا بود این صدهزار تومان مال من باشد .
ضمنا" آقای ک.و آقای ج.به اتهام خیانت در امانت به لحاظ عجز از ایداع وثیقه مدتی در بازداشت به سربردند.
آقای ع .ا. و ا.ح.مدیران شرکت ... به شرح اوراق بازجوئی مورخ 17/10/68 و20/3/1370 معامله 322 هزار دلار آمریکائی را ازقرار دلاری 124 تومان با آقای ا. با واسطه گری آقای ج.تایید واظهار نمودند وسیله کارگزار شرکت در دوبی بهای ارز با اخذ تضمین کافی به نماینده آقای ا. در دوبی پرداخت شده و چون نیاز به ارز منتفی شده بود ومعامله خرید شکر به هم خورده به آقای ج.پیشنهادگردید با دریافت سه ریال از خریدار و سه ریال از فروشنده نسبت به فروش دلارها اقدام کند نامبرده در اوایل فروردین مراجعه کرده و چک بانکملی به مبلغ چهل تومان آورده گفته ارز را فروختم ، ولی چون چک به نام وی بود، قبول نکرد، و دو روز بعد چک دیگری آورده و گفته مال تاجر معتبر است اما چون شرکت اصولا" چک را قبول نداشته از قبول آن چک هم خودداری نموده است .
آقای خ .و ع .ب.اظهار داشتند آقای ج.نزدیک مغازه آنها سریدار شرکت بوده با او آشنا شده و چون وانت هم داشت برای آنها مرغ می آورده و پس از چندی وانتش را فروخت و بیکار شد وازآنهاخواسته کاری برای او پیداکنند چون آقای ش.را می شناختند و احتیاج به راننده داشت او را به آقای ش.معرفی و آقای ش.نیز آقای ش .... را نیز به عنوان راننده استخدام کرد اما حدود25 فروردین ماه سال 1368 آقای ش.به آنها مراجعه کرد و گفته آقای ج .ش.دو برگ چک را که می بایستی وسیله تی پاکس به مشهد بفرستد برداشته و متواری شده است .
متهمان وکلائی راانتخاب و معرفی کرده اند. آقای بازپرس شعبه 6 دادگاه عمومی تهران حسب تصمیم مورخ 2/11/1369 اعلام نموده چون وکلای متهمان از همکلاسان و آشنایان وی هستند به منظور جلوگیری از هرگونه ایجاد شبهه پرونده به شبعه دیگر ارجاع گردد در نتیجه رسیدگی به اتهاممتهمان به شعبه 7 بازپرسی دادسرای عمومی تهران ارجاع می شود.
آقای بازپرس شعبه 7 دادسرای عمومی تهران حسب تصمیم مورخ 16/4/70 به لحاظ فقد دلیل اثباتی قرار منع پیگرد آقای ج .ش .رااز اتهام خیانت در امانت و ع .ک.را از اتهام شرکت در بزه مذکور صادر می نماید. در تاریخ 17/4/1370 مورد موافقت آقای دادیارقرار گرفته ، شاکی خصوصی نسبت به قرار مذکور اعتراض نموده شعبه 18 دادگاه کیفری به موجب رای شماره 141014/7/70 قرار معترض عنه را تایید کرده وکیل شاکی خصوصی نسبت به رای اخیرالذکر درخواست تجدیدنظرمی نماید.
اما آقای ج .ش.شکوائیه ای به عنوان دادستان تهران تسلیم و اعلام می نماید چون بر اثر شکایت کیفری آقای ع .ش.علیه وی مدت سه سال نتوانسته وجه چک چهل میلیون تومانی خود را وصول کند تقاضای تعقیب نامبرده را به اتهام کلاهبرداری نموده است .
آقای بازپرس شعبه 7 دادسرای عمومی از آقای ع .ش.به اتهام کلاهبرداری تحقیق نامبرده ضمن انکار بزه انتسابی مطالب قبلی خود را تکرار کرده و آقای بازپرس حسب تصمیم مورخ 8/8/1370 به لحاظ اینکه آقای ش.با طرح شکایت خود که منتهی به صدور قرارمنع تعقیب گردیده و توسل به وسایل متقلبانه و غیرعادلانه دارا شده قرار مجرمیت وی را صادر که با موافقت آقای دادیار حسب کیفرخواست شماره 111518/8/70 برا ینامبرده به استناد ماده 1 قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء و اختلاس و کلاهبرداری از دادگاه کیفری یک تهران تقاضای مجازات می شود رسیدگی به اتهام آقای ش.ونیر رسیدگی به درخواست تجدیدنظر وی از رای شماره 141014/7/70 شعبه 18دادگاه کیفری دو تهران که با یکدیگر ارتباط داشته به شعبه 139 دادگاه کیفری یک تهران ارجاع می شود. شعبه مذکور پس از تشکیل جلسه و استماع اظهارات طرفین ووکلای آنان واستماع اظهارات آقای ح .ح.و اظهارات آقای ج .ش.رای شماره 5119/2/71 رای تجدیدنظرخواسته را تایید و بشرح رای شماره 30300/2/71 مدافعات متهم و وکیل وی را موجه ندانسته و به استناد ماده مرقوم آقای ع .ش.را به تحمل پنج سال حبس تعزیری و پرداخت رد عین مال (چهارصد میلیون ریال )دروجه ج.ش.و پرداخت همان مبلغ به عنوان جزای نقدی در حق دولت محکوم می نماید محکوم علیه و وکیل وی نسبت به رای صادره درخواست تجدید نظر کرده شعبه 20دیوانعالی کشورحسب دادنامه شماره 670/1120/9/1371 رای تجدیدنظر خواسته را نقض و رسیدگی مجدد را به شعبه دیگر ارجاع می نماید شعبه 133 دادگاه کیفری یک تهران حسب رای شماره 12469/7/1373 عمل متهم را کلاهبرداری ندانسته حکم برائت وی را (ع .ش ) از اتهام انتسابی صادر می نماید وکیل آقای ج .ش.نسبت به رای صادره درخواست تجدیدنظر نموده شعبه 20 دیوانعالی کشور حسب دادنامه شماره 411/420/5/1373 حکم تجدیدنظر خواسته را تایید می کند.
ب پرونده حقوقی : آقای ج .ش.و ع .ک.به طرفیت آقای ع .ش.بخواسته چهارصد میلیون ریال به انضمام خسارت قانونی و جبران کاهش ارزش پول و صدور قرار تامین خواسته به شعبه 23 دادگاه حقوقی یک تهران اقامه دعوی کرده ضمن استناد به محتویات پرونده کلاسه 70/986 شعبه 139 دادگاه کیفری یک و پرونده کلاسه 71/650 شعبه 133 دادگاه کیفری یک تهران در متن دادخواست توضیح می دهد خوانده به موجب یک فقره چک مبلغ خواسته را به آنها مدیون بوده بارد ادعای بی اساس وی مبنی بر امانی بودن چک مذکور و صدور قرارمنع پیگردبه بشرح پرونده های یاد شده صدور حکم بشرح خواسته را تقاضاکرده اند دادگاه با تعیین وقت و مطالبه پرونده های استنادی و دعوت طرفین و صدور قرار تامین خواسته خوانده طی لایحه ای اعلام داشته چون محل اقامت وی مشهد بوده و محل انجام تعهد نیز مشهد می باشد و آقای ع.ک.حسب پرونده کیفری کلاسه 5/71/68/38 در شعبه سوم دادیاری متعهد علیه وی شکایت کیفری مطرح که منتهی به صدورقرارمنع پیگردگردیده لذا دادگاه حقوقی یک مشهد صالح به رسیدگی می باشد و با تکذیب از دعوی در مورد چک مورد بحث مطالبی که در پرونده کیفری عنوان کرده بودتکرار نموده و ملاحظه اصل چک را که فتوکپی تصدیق نشده آن ضمیمه پرونده گردیده تقاضا کرده است آقای ع .ک.احد از خواهانها اظهار نموده چک متعلق به آقای ج .ش .است ونامبرده ذیحق است واومامور وصول وجه چک بوده است.دادگاه بشرح رای شماره 30362/8/1373 پس از ذکر جریان قضیه اشتغال ذمه آقای ع .ش.را در قبال آقای ج .ش.محرز تشخثص ونامبرده را به تادیه مبلغ چهارصد میلیون ریال بابت اصل خواسته و مبالغی نیز بابت هزینه دادرسی و حق الوکاله وکیل محکوم نموده و دعوی آقای ع .ک.را به لحاظ اینکه ذینفع نبوده ردمی نماید آقای ع .ش.از رای صادره درخواست تجدیدنظرکرده شعبه 24 دیوانعالی کشور حسب دادنامه شماره 395/2524/6/1374 حکم تجدیدنظر خواسته را ابرام نموده است .
نظریه
اولا" آقای ع .ش.(معترض )بشرح محتویات پرونده های کلاسه 70/986 شعبه 139 و کلاسه 71/650شعبه 133 دادگاه کیفری یک تهران استنادی خواهانهای بدوی و لایحه دفاعیه ای که برای اولین جلسه دادرسی تسلیم نموده و در جلسات دادرسی اعلام دشاته چک شماره 790590 سفید امضاء بوده مبلغ و مطلب مندرج در متن آن جعل گردیده است ، وبرای اثبات این موضوع استکتاب و ارجاع امر به کارشناس را تقاضاکرده ، رسیدگی به ایراد معنونه موثر در دعوی مطروحه واتخاذتصمیم نهائی بوده با توجه به اینکه دادسرای عمومی و محاکم کیفری تهران در این خصوص اقدامی نکرده اند، شعبه 23دادگاه حقوقی یک تهران مکلف بوده ضمن توجه به قواعد مواد378و380 قانون آئین دادرسی مدنی نسبت به صحت و اصالت رقم و مطالب مندرج در چک مدرکیه رسیدگی نموده و سپس اقدام به انشاء حکم نماید. النهاییه به این وظیفه قانونی خود عمل نکرده است .
ثانیا" حسب مندرجات اوراق بازجوئی مورخ 24/3/68و28/3/1368 و 10/10/1368 مضبوط در پرونده های کیفری استنادی آقای ج .ش .، چک شماره 790590 را که در وجه حامل بوده ، به آقای ع 0ک.واگذار کرد و آقای ع .ک.نیز جهت وصول وجه چک به بانک محال علیه مراجعه و گواهی عدم پرداخت به نام خود اخذ نموده و بر اساس ماده 10 قانون صدور چک مصوب 1355 (قانون حاکم ماده 11 فعلی ) چک مذکور به آقای ع.ک.انتقال یافته ، و به همین اعتبار نیز به شرح پرونده کلاسه 5/71/68/38 علیه آقای ع 0ش 0به اتهام صدور چک بلامحل در دادسرای عمومی مشهد به طرح شکایت کیفری اقدام ولی متعاقبا" حسب صورت مجلس مورخ 24/3/1368 اصل چک شماره ...0 را با اراده خود بدون جبر و اکراه تحویل مامورین انتظامی داده و در برگ بازجوئی مورخ 24/3/1368 اظهار نموده ... پیرو شکایت مطروحه که در شعبه دوم دادسرای عمومی مشهد وکیلم آقای ک.درمورد چک چهل میلیون تومانی مطرح کرده بود صرفنظر کرد، به علت اینکه ذینفع نیستم و طلبی ندارم از آن شکایت صرفنظر نموده و تقاضای مختوومه شدن آن پرونده را دارم ...0 و مرجع قضائی مذکور به لحاظ گذشت شاکی موصوف حسب تصمیم شماره 738/4/1368 قرار منع پیگرد آقای ع 0ش.را صادر کرده است ، بنابراین اظهارات سالهای بعد وی در ذیل دادخواست تقدیمی و جلسه دادرسی مورخ 22/6/1373 مبنی بر اینکه وجه چک متعلق به ج 0ش.بوده قابل پذیرش نبوده و نمی تواند رابطه حقوقی جدید بین ع 0ش.و ج0ش.بر اساس چکی که فاقد اعتبار مالی اعلام شده و تسلیم مراجع ذیصلاح گردید به وجود آورد0
ثالثا" صرفنظر از اینکه تصویر چک شماره ... استنادی طبق ماده 74 قانون آئین دادرسی مدنی تصدیق نشده و تمبرقانونی به آن الصاق و ابطال نگردیده ، خوانده (معترض ) بشرح لایحه ای که برای اولین جلسه دادرسی تسلیم کرده ضمن ایراد نسبت به مبلغ و متن چک به شرحی که گفته شده در فرجه قانونی ملاحظه اصل آن را تقاضا کرده ، خواهانها مکلف بودند که با رعایت قواعد مواد311و312و313و314 قانون آئین دادرسی مدنی نسبت به ابراز اصل چک اقدام نمایند ودر غیر اینصورت قواعد ماده 311 قانون مذکور حاکم بر قضیه بوده است و تعذر بودن خواهانها در ابراز اصل چک و به لحاظ اینکه آن رابه کیفیتی که عنوان شده تسلیم مامورین انتظامی نموده موجه نبوده و چون اصل سند موجود نمی باشد در نتیجه مطالبه وجه آن نیزمنتفی است.رابعا" قرار منع پیگرد آقای ج 0ش.از اتهام خیانت درامانت چک شماره 790590 و آقای ع 0ک.به اتهام شرکت در بزه مذکور بشرح تصمیم مورخ 16/4/1370 شعبه 7 بازپرسی دادسرای عمومی تهران که بشرح رای شماره 141014/7/70 شعبه 180 دادگاه کیفری دوتهران ورای شماره 5119/2/71 شعبه 136 دادگاه کیفری یک تهران تایید گردیده ، صرفنظر از اینکه با دلائل متقن و قرائن موجود درپرونده های کیفری یاد شده مغایر است و قطع نظر از ایرادات معنونه بر چک مورد بحث که اقتضای رسیدگی قانونی و قضائی را داشته ، دلیل شرعی و قانونی اشتغال ذمه خوانده معترض در قبال خواهان معادل مبلغ مشروحه در حکم معترض عنه نبوده و نمی توانسته دلیل اثبات ادعا قرار گیرد0
خامسا" صرفنظر از ایردادات معنونه به رقم و متن چک که در محاکم کیفری و شعبه 23 دادگاه حقوقی یک تهران مورد رسیدگی قرار نگرفت اصولا" آقای ج 0ش.به استناد چک مذکور حق طرح دعوی ومطالبه وجه مندرج در چک را نداشته است زیرا:
1 آقای ج 0ش.بشرح اوراق بازجوئی مندرج 10/10/1368 مضبوط در پرونده کیفری استنادی اظهار نموده چک مذکور بابت بهای ارز بوده که از آقای ع 0ش.دریافت کرده.آقای ع 0ش.منکر معامله ارزگردیده هر چند گواهی مطلعین به شرح اوراق تحقثیق مضبوط در پرونده کیفری موید اظهارات آقای ع 0ش.می باشد با این وصوف نامبرده از مراجع قضائی درخواست نموده در خصوص معامله ارزتحقیق وازبانکهای داخل یو خارجی استعلام شود که ارزی به میزان مورد ادعا بحساب وی واریز شده یا خیر؟ با توجه به اظهارات ج 0ش.در موردارتباط مبلغ مندرج در چک با ارزش ارز مورد معامله دادگاه مکل بوده جهت احراز وقوع معامله ارز و تسلیم آن به ع 0ش 0(معترض ) در قالب عقد بیع مستندا" به ماده 8 قانون اصلاح پاره ای از قوانین دادگستری وماده 28 قانون تشکیل دادگاههای عمومی تحقیقات لازم وکافی معمول دارد النهایه به این وظیفه قانونی خود نیز عمل نکرده است 0
2 آقای ج 0ش.بشرح اوراق تحقیق مورخ 10/10/1368 اقرار کرده ارز مورد معامله متعلق به آقای ا0 بوده ، بهای ارز مورد معامله مندرج در چک استنادی نیز حق آقای ا0 می باشد ولی حق مذکوراز طرق قانونی به وی انتقال نیافته و نامبرده دلیلی درجهت اثبات ماذون بودن در مطالبه حق و یا نمایندگی از طرف صاحب حق اقامه نکرده است 0
3 به فرض اینکه ارز موضوع بحث (حسب اظهارج 0ش 0) متعلق به شرکت ... بوده (هرچند این فرض با توجه به توضیحات آقای ع 0ا وا0ح.مدیران شرکت ... مطلقا" منتفی است ) در نتیجه چک مورد بحث مربوط به بهای ارز متعلق به شرکت مذکور است ونامبرده دلیلی در جهت اثبات ماذون بودن مطالبه و یا نمایندگی ازطرف شکرت مرقوم برای طرح دعوی و وصول وجه چک اقامه ننموده است 0
4 آقای ج 0ش.بشرح اوراق بازجوئی مورخ 10/10/1368 اظهار کرده در معامله ارز واسطه ای بیش نبوده و صریحا" اقرار نموده ... فقط بنا بود این صد هزار تومان (منظور وجه چک شماره 790591) مال من باشد... لذا استفاده از مواد1259و1275و1277و1278 قانون مدنی ادعای وی به تعلق وجه چک شماره 790590 مدرکیه به خود و طرح دعوی در این خصوص مطلقا" قابل قبول و پذیرش نمی باشد0
بنا به جهات مشروحه رای شماره 2236283/6/73 شعبه 23 دادگاه حقوقی یک تهران که حسب دادنامه شماره 395/2524/6/74 در شعبه 24 دیوانعالی کشور تایید گردیده و متضمن محکومیت آقای ع 0ش 0به تادیه مبلغ چهارصد میلوین ریال وجه چک شماره 790590 و هزینه دادرسی و حق الوکاله وکیل در حق آقای ج 0ش.است مغایر ومخالف بین با قواعد شرعی ومقررات قانونی و قضائی بوده و اعتراض معترض (آقای ع 0ش ) نتیجتا" وارد مستندا" به ماده 31 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب به طرح قضیه در شبعه دیوانعالی کشور به منظور نقض حکم معترض عنه اعتقاد دارم چنانچه با نظریه مرقوم موافقت فرمائید پرونده را اعاده تا بر اساس نظریه شرحی به عنوا جناب دادستان محترم کل کشور به امضاء جنابعالی تهیه گردد0
دادیار دیوان عالی کشور
ریاست محترم دادسرای دیوانعالی کشور
احتراما" در پرونده ارجاعی مورد رسیدگی آقای ع 0ش.به موجب لایحه اعتراضیه شماره 311817/8/74 ثبت شده در دفتر دادسرای دیوان عالی کشور به استناد ماده 31قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب از مقام معظم دادستان کل کشور درخواست رسیدگی نسبت به دادنامه شماره 22362/6/73 دادگاه حقوقی شعبه 23 تهران و دادنامه شماره 395/2524/6/76 شعبه 24 دیوانعالی کشور مبنی بر تایید و ابرام دادگاه شعبه 23 حقوقی یک تهران تقدیم اعتراض کرده پرونده جهت رسیدگی و اظهارنظر به اینجانب ارجاع گردیده چون پرونده محاکماتی بدوا" مکطالبه شده اینک آنها را مورد رسیدگی قرار می دهد: به موجب پرونده کلاسه 73/23/495 دادگاه شعبه 23 حقوقی یک تهران میان ج0ش.فرزند ح.و ع 0ک.فرزند ا0 دادخواستی به طرفیت خوانده ع 0ش.فرزند ا0 به خاسته مطالبه مبلغ چهارصد میلوین ریال به انضام جمیع خسارات قانونی و جبران کاهش ارزش پول و صدور قرار تامین خواسته به این دادگاه تقدیم داشته دادگاه مرجوع الیه پس از جری تشریفات قانونی طرفین دعوی را با تعیین وقت دادرسی برای مورخ 7/2/73 دعوت به محاکمه کرده در وقت مقرر دادگاه با حضور طرفین دعوی تشکیل و پس از استماع مدافعات آنان و اینکه از طرف احد از خواهانها درخواست تجدید جلسه شده وقت دادرسی را تجدیدکرده در وقت مقرر دادگاه تشکیل شده در تاریخ 22/6/73 (بدوا" نیز قرار تامین خواسته از اموال بلامعارض خوانده صادرگردیده ) با حضور طرفین دعوی و پس از استماع مدافعات آنان و رسیدگی و اعلام ختم دادرسی به موجب دادنامه شماره 30362/8/73 رای داده دادگاه با توجه به محتویات پرونده مطروحه و پرونده های استنادی خصوصا" احکام صادره از شعب 139و133 کیفری یک تهران و شعبه بیستم دیوان عالی کشور اشتغال ذمه خوانده بر اساس یک فقره چک شماره 790590 24/1/68 بانک صادرات ایران عهده حسابجاری شماره ... و گواهی عدم پرداخت وجه چک مذکور به میزان خواسته در حق خواهان را محرز دانسته و با عنایت به اینکه عدم پرداخت دین از توجه به محتویات پرونده ومستندات آن ومدافعات خوانده محرز و مسلم است دادگاه با پذیرش دعوی خواهان و غیرموجه دانستن مدافعات خوانده مستندا" به مواد 357و375 قانون آئین دادرسی مدنی حکم به محکومیت خوانده و پرداخت مبلغ چهارصد میلوین ریال از بابت اصل خواسته ومبلغ بیست و هفت میلیون و نهصد وهشتاد و پنج هزار و ششصد و پنجاه ریال از بابت هزینه دادرسی وبهای اوراق و خسارت حق الوکاله وکیل دراین مرحله از دادرسی در حق خواهان صادر و اعلام می دارد دعوی خواهان بر جبران کاهش ارزش پول در محدوده مواداستنادی تاخیر تادیه و بهره پول تلقی می شود که مطالبه آن به نظر دادگاه به موجب بند 5 اصل چهل و سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران قابل قبول نیست و لذا حکم به بطلان دعوی خواهان بر جبران کاهش ارزش وجه خواسته صادر و اعلام می نماید رای را حضوری و قابل تجدیدنظر اعلام داشته است محکوم علیه از دادنامه شماره 73/22362/6/73 تجدیدنظرخواهی کرده پرونده جهت رسیدگی به شعبه 24 دیوانعالی کشور ارجاع گردیده هیئت محترم شعبه مذکور پس از رسیدگی به موجب دادنامه شماره 395/24 25/6/74 چنین رای داده اند که : با توجه به سوابق امر و استدلالات مندرج در رای تجدیدنظرخواسته اعتراض تجدیدنظرخواه موجه و موثر نبوده زیرا با توجه به رسیدگیهای مفصل مراجع کیفری و دادنامه شماره 141014/7/70 دادگاه شعبه 180 کیفری تهران و دادنامه شماره 11670/9/71 شعبه بیستم دیوانعالی کشورودادنامه شماره 12469/7/72 دادگاه شعبه 133 کیفری یک تهران در خصوص اتهامات منتسبه به دارنده چک از قبیل خیانت در امانت و امانی بودن و سفید امضاء بودن چک مدرکیه و قرار قطعی و نهائی بر منع تعقیب مشارالیه ونظربه اینکه به موجب قانون تجارت دارنده چک حق مراجعه به صادر کننده رادارد و چون دادنامه تجدیدنظرخواسته بر وفق قانون صادر گردیده وخالی از اشکال می باشد آن را ابرام می نماید0 محکوم علیه از دادنامه فوق الذکر درخواست رسیدگی به استنادماده 31قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب کرده است اینک با توجه به خلاصه ای از مندرجات پرونده های محاکماتی و با توجه به پرونده های کیفری استادی که بر اساس و مبنای آن احکام حقوقی صادر گردیده به شرح ذیل اظهارنظر می نماید:
نظریه
با بررسی و مداقه در پرونده های کیفری که در طی رسیدگی ثابت گردیده دو فقره چک مورد بحث از ناحیه آقای ع 0ش.صادر گردیده و سفید امضاء وامانی بودن آن نیز محرز گردیده و دادنامه شماره 362 22/6/73 دادگاه شعبه 23 حقوقی یک تهران بر اساس مستندات مدرکیه خواهان و دادنامه شعبه بیستم دیوانعالی کشور مستدلا" و موجها" صادر و دادنامه تجدینظرخواسته وبر طبق موازین قانونی اصداریافته ابرام گردیده علیهذا عقیده دارم با توجه به مراتب مذکور موردی برای اعمال ماده 31 قانون تجدینظر و تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب مشهود نیست ضمن رد اعتراض دادخواست متقاضی پرونده های محاکماتی اعاده و پرونده این دادسرای کل بایگانی شودمراتب رااز لحاظ مبارک دادستان معظم کل کشور می گذراند0
دادیار دیوان عالی کشور
جناب آقای معاونت محترم دادسرای دیوان کشور
با احترام عطف به ارجاع مورخ 18/9/74 در مورد شکایت ع 0ش.از صدور حکم شعبه 23 حقوقی یک و شعبه 24 دیوانعالی کشور که مورد به همکار محترم جناب آقای ف.ارجاع گردیده و به موجب اظهارنظر مورخ 11/9/74 معظم له موردی جهت اعمال مقررات راجع به ماده 17 قانون تجدیدنظر از آراء موجود و فراهم نیست و پرونده جهت اظهار نظر به اینجانب ارجاع گردیده است 0
لذا بنا به مراتب و بررسی ومداقه در کلیه مندرجات و محتویات پرونده و آراء سابق الصدور و احراز بزهکاری و مدیونیت متقاضی (محکوم علیه ) و کیفیت اعمال و اقدامات انجام شده از جانب وی و ثبوت بدهکاری وی اینجانب نیز صحت آراء صادره اخیرالذکر راتایید و به هیچ مورردی جهت اعمال مقررات ماده 17 قانون مذکور ملاحظه نمی شود و موجود و فراهم نیست.لذا عقیده به رد درخواست معنونه و بایگانی اوراق و پرونده متشکله واعاده پرونده های اصلی دارد0
دادیار دادسرای دیوان عالی کشور
بسمه تعالی
با اعمال ماده 31 موافقت می شود0
مرتضی مقتدائی دادستان کل کشور
رای شعبه ... دیوان عالی کشور
تجدیدنظرخواهی آقای ع 0ش.بر دادنمه شماره 23362/6/73 شعبه 23 دادگاه حقوقی یک تهران در اجرای ماده 31 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب موید با نظر موافق مورخ 30/2/75 جناب آقای دادستان محترم کل کشور به اعمال فوق الاشعار مالا" وارد به نظر می رسد0زیرا نظر به اینکه چک شماره 2790590/1/68 بانک صادرات مشهد به مبلغ چهارصد میلیون ریال در وجه حامل صادر شده و با توجه به محتویات پرونده به هر تقدیر ابتداء به دست آقای ج 0ش 0رسیده فاقد ظهرنویسی و یا واگذاری و یا وکالت برای وصول بوده به همان صورت در وجه حامل به دست آقای ک.رسیده و نامبرده راسا" واصالتا" برای وصول آن به بانک محال علیه مراجعه نموده و با عدم توفیق برای دریافت وجه آن هیچگونه اقدامی در جهت استرداد چک مذکوربه آقای ش 0ننموده و با این ترتیب چک مذکور عملا" در ید آقای ج 0ش.نبوده تا استحقاق مطالبه وجه آن را داشته باشد و روابط مالی و تجاری فی مابین آقایان ش.و ج 0ش.با فرض صحت و همانگونه که تجدیدنظرخوانده در لوایح و توضیحات بشرح پرونده های پیوست عنوان نموده مجوزی برای ارتباط آنها با چک مذکور و مطالبه آن ایجاد نمی نماید فلذا با پذیرش اعتراضات تجدیدنظرخواه و مستندا" به بندماده 23قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب دادنامه تجدیدنظرخواسته نقض ورسیدگی به دادگاه عمومی تهران محول می شود0
مرجع :
کتاب نظریات قضائی دادستانی کل کشوردراجرای مواد 18 و 31 قانون
تشکیل دادگاههای عمومی وانقلاب آراء جزائی 1375
جلداول تهیه وتدوین : محمدهاشم صمدی اهری انتشارات گنج دانش
139
نوع : آراء و نظریات
شماره انتشار : 80
تاریخ تصویب : 1374/08/03
تاریخ ابلاغ :
دستگاه اجرایی :
موضوع :
منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)
ایراد صدمه بدنی غیرعمدی تشدید مجازات در دادگاه تجدیدنظر خلاف قانون است