تسبیب با فراهم کردن سبب تلف محقق ومستوجب ضمان می شود
هیات عمومی شعب کیفری دیوان عالی کشور(اصراری )
با توجه به اینکه متهم درحفر گودال محل سقوط و فوت مداخله نداشته و طبق ماده 318 قانون مجازات اسلامی تسبیب با فراهم کردن سبب تلف محقق و مستوجب ضمان می شود و مقررات تبصره 3ماده 295قانون مجازات اسلامی نیز منحصرا" در خصوص ماهیت قتل و ضرب و جرح غیر عمدی قابل استناد می باشداعتراض موثر نیست و بنابراین دادنامه شماره 14183/5/1375 صارده از شعبه دوم دادگاه نظامی یک خوزستان مبنی بر برائت از اتهام تسبیب در قت لبه استناد بند((ج ))ماده 24 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب به اکثریت آراءابرام می شود
هیات عمومی دیوان عالی کشور (شعبه کیفری )
152
* سابقه *
رای اصراری کیفری 137610 (جلسه اول )
شماره رای : 810/7/1376
شماره پرونده : 137612
شماره جلسه : 137616
علت طرح : اختلاف نظر بین شعبه سی ویکم دیوان عالی کشور با دادگاههای نظامی یک خوزستان
تسبیب در قتل
موضوع : ماده 318 قانون مجازات اسلامی
تبصره 3 ماده 295 قانون مجازات اسلامی
در ساعت 11 روز سه شنبه مورخ 1/7/1376 جلسه هیات عمومی شعب کیفری دیوان عالی کشور بریاست حضرت آیت الله محمدمحمدی گیلانی رئیس دیوان عالی کشور و با حضور جنابان آقایان قضات دیوان عالی کشور و نماینده جناب آقای دادستان کل کشور تشکیل وبااعلام ریاست دیوان عالی کشور رسمیت یافت 0
رئیس : دادنامه شماره 1718/1/76 شعبه سی ویکم دیوان عالی کشور به تصدی جناب آقای حسن عامری مستشار و جناب آقای رضا فرج الهی عضو معاون مطرح است 0 جناب آقای عامری دادنامه شعبه را قرائت فرمائید0
براساس کیفرخواست شماره 202228/5/73دادسرای نظامی خوزستان سرهنگ سیدعباس 000 فرزند عبدالطیف جمعی پایگاه پنجم شکاری به اتهام تسبیب در قتل دختربچه ای بنام الناز000 مورد تعقیب واقع گردیده با این شرح حوزه انتظامی رامشیر به دادگاه محل اعلام داشته در مورخه 12/12/69 دختربچه ای بنام الناز بر اثر سقوط در یک گودال آب در نزدیکی منزلشان واقع در پایگاه پنجم شکاری فوت نموده و توسط بستگانش به درمانگاه پایگاه منتقل که مامورین بلافاصله به محل عزیمت ، مشاهده گردیده دختربچه مذکور با سقوط در یک گودال آب به عمق 2 متر که واقع در50 متری منزلشان بوده فوت و آثار پنجه های متوفی که سعی داشته خود را از گودال بیرون بکشد در کنار گودال مشهود بوده 0 ص 8 پرونده 0
آقای کریم 000 افسر نیروی هوائی پدر طفل از معاونت پشتیبانی ومسئول امنیت زمینی پایگاه در رابطه با قتل فرزندش شکایت دارد0 ص 6پرونده 0
بازرس اداره کل پس از بازدید از محل علت حادثه را وجودگودال غیر ضروری در نزدیکی منطقه مسکونی و بی توجهی گردان تاسیسات و مهندسی نسبت به پر کردن گودال مذکور با توجه به هشدارهای بازرس ایمنی زمینی و بند4 صورتلجسه کمیسیون ایمنی اعلام داشته است
ص10الی 13
از سرگرد میرعمادزاده به عنوان مشتکی عنه و معاونت پشتیبانی پایگاه تحقیق شده اظهار داشته در سطح پایگاه گودالهای زیادی وجود دارد که توسط شرکتهای ساختمانی حفر گردیده و با توجه به امکانات موجود به مرور در مورد پرکردن آنها اقدام خواهد شد و گودالی که فرزند شاکی در آن غرق شده درامتدادتعدادی ازگودالهاست که در زمان ایجاد سیستم فاضلاب به وجود آمده و در خصوص پرکردن گودال موردی به من اعلام نگردیده 0
مشتکی عنه ردیف دوم افسر ایمنی پایگاه سرگرد صفائی گفته است ((به منظور پر نمودن چاله های مورد نظر و سایر مکانهائی که سبب جمع شدن آب و احتمال سقوط اطفال در آن می گردد مکرر به مسئولین مربوطه به حکم وظیفه هشدار لازم داده شده و مکاتبات زیادی صورت گرفته که متاسفانه انجام نگردیده تا اینکه منجر به سقوط و فوت فرزند همکار عزیزمان گردید))ص 9
بدوا" دادگاه کیفری دو رامهرمز به پرونده رسیدگی نموده و با توجه به اینکه متهمین پرونده (عمادزاده صفائی سرهنگ سیدعباس 000) نظامی می باشند قرار عدم صلاحیت خود را به صلاحیت دادسرای نظامی خوزستان صادر و پرونده را به مرجع مزبور ارسال نموده آقای بازپرس شعبه اول با تحقیقاتی که انجام داده سرهنگ سیدعباس فرمانده گردان تاسیسات و مهندسی را که مسئول تسطیح گودالهای پایگاه مزبور بوده مقصر دانسته و به دلائل زیرنامبرده را مسبب قتل اعلام داشته است :
1 در محوطه پایگاه و بالاخص منازل سازمانی گودالهائی حفرشده که در آنها بر اثر بارندگی آب جمع می شود و فاقد هر گونه حفاظ می باشد0
2 بازرسی وایمنی پایگاه مکررا" گزارش نموده که این گودالها در سطح منازل سازمانی وجود دارد و حتی در گزارش قید شده :احتمال اینکه کودکی در آنها بیفتد و فوت کند می رود0
3 در جلسه ای که فرمانده پایگاه به نامبرده که مسئول مهندسی بوده دستور می دهد که گودالها را پرکند که ایشان این کاررانکرده است 0
4 نامبرده بانحاء مختلف از جمله عدم وجود امکانات از پر کردن طفره می رود و سهل انگاری می کند تا اینکه پس از وقوع حادثه در مدت زمان کوتاهی محل را پر می کند ص 110 لذا در مورد وی قرار مجرمیت و در خصوص اتخام دو نفر دیگر به لحاظ عدم کفایت دلیل قرار منع پیگرد صادر می شود0
سرانجام پرونده به شعبه اول دادگاه نظامی یک خوزستان ارسال دادگاه مزبو در تاریخ 17/11/73 به پرونده رسیدگی و بشرح دادنامه شماره 17572/11/73 چنین رای داده است :
با عنایت به محتویات پرونده واظهارات متهم واولیاءدم و نظر به اینکه چاله ها توسط گردان تاسیاست پایگاه حفر نشده و گزارش صفحه 36 پرونده هم حاکی از بی تقصیری افراد است و از طرفی متهم در کلیه مراحل مختلف تحقیق منکر گردیده و پر نکردن چاله مورد نظر که مشخص نیست چه کسی آن را حفر کرده از مصادیق تسبیب نمی باشد و عمل مزبور منطبق بر تعریف تسبیب در ماده 318 قانون مجازات اسلامی نیست لذا از جهت تسبیب در قتل مرحوم الناز000رای بر برائت متهم صادر می گردد لیکن عمل نامبرده علیرغم اخطارهای مکرر به وی وامضاء صورتجلسه مورخه 19/2/69 لغو دستور تلقی می شود که طبق ماده 23 قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح به چهار ماه حبس تعلیق الاجرا محکوم می گردد0
پرونده در اثر تجدیدنظر خواهی اولیاءدم به دیوان عالی کشور ارسال و به شعبه 31 ارجاع شعبه مزبور به شرح دادنامه شماره 1627/1/75:
با توجه به نظریه بازرس اداره کار که اعلام داشته علت اصلی حادثه وجود گودال غیر ضروری در نزدیکی منطقه مسکونی و بی توجهی گردان تاسیسات و مهندسی نسبت به پرکردن گودال مذکور با توجه به هشدارهای بازرس ایمنی زمینی وبند4 صورتجلسه کمیسیون ایمنی می باشد و با عنایت به اینکه کمیسیون ایمنی با حضور فرماندهان پایگاه در تاریخ 19/2/69 تشکیل شده در بند4 صورتجلسه آمده (گردان تاسیات ومهندسی پس از رفع نشستی نسبت به پر نمودن چاله اقدام نموده و ضمنا" چاله های گذشته را نیز پر می نماید) ص 75 پرونده و نیز بازرسی وایمنی نهاجا در بندب اعلام داشته : ایمنی زمینی آن پایگاه در مورخه 1/9/69 کلیه اشکالات موجود از جمله وضعیت گودالها را به طور صریح با ذکر جمله ((قبل از وقوع هرگونه واقعه ناگوار از قبیل ایراد ضرب و جراحت به اطفال و احیانا" خفه شدن کودکی در این گودالها نسبت به پرکردن آنها اقدام گردد)) را به معاونت پشتیبانی (تاسیسات ) اعلام کرده ص 35 پ و این تذکرات قبل از خفه شدن طفل مزبور در مورخه 12/12/69 می باشد و ازطرفی تخلف متهم فوق الذکر از قوانین و مقررات نظامی که عبارت از عدم تسطیح چاله ها بوده بنظر دادگاه احراز ونامبرده را به همین علت محکوم نموده و با التفات به تبصره 3 ماده 295 قانون مجازات اسلامی که مقررداشته : هرگاه در اثر بی احتیاطی یا بی مبالاتی یا عدم مهارت و یاعدم رعایت مقررات مربوطه به امری ، قتل یا ضرب یا جرح واقع شود به نحوی که اگر آن مقررات رعایت می شد حادثه ای اتفاق نمی افتاد قتل با ضرب یا جرح در حکم شبه عمد خواهد بود)) بنا به مراتب فوق چون در اثر عدم رعایت مقررات و سهل انگاری متهم حادثه قتل الناز000به وقوع پیوسته تسبیب در قتل که مورد نظر دادسرای نظامی بوده موجه است و برائت متهم از تقل واقع شده موجه ومدلل نمی باشد و اعتراض وارد است لذا حکم مزبور نقض و رسیدگی به شعبه دیگری از دادگاه نظامی یک محول گردیده 0
این بار شعبه دوم دادگاه نظامی یک خوزستان به پرونده رسیدگی و به موجب دادنامه شماره 14183/5/75:
با استدلالی که کرده متهم را از اتهامات انتسابی (لغو دستورو تسبیب در قتل ) تبرئه نموده :
رای صادره مورد اعتراض اولیاءدم واقع مجددا" پرونده به دیوان عالی کشور ارسال حسب سابقه به شعبه 31 ارجاع گردیده 0 هیات شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای عامری عضو ممیز واوراق پرونده و نظریه کتبی آقای اشراق دادیار دیوان عالی کشور اجمالا" مبنی بر : با توجه به اینکه موضوع پرونده خارج از شمول ماده 1 قانون دادرسی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی مصوب سالهای 64و68 می باشد به عدم صلاحیت دادگاههای نظامی و صلاحیت محاکم عمومی اظهارنظر می گردد در مورد دادنامه شماره 14183/5/75 مشاوره نموده چنین رای می دهد:
با توجه به اینکه دادگاه مرجوع الیه ثانوی نظر دیوان عالی کشور را نپذیرفته و رای اصراری صادر کرده پرونده در اجرای بندج قانون تجدیدنظرآراء دادگاهها مصوب 17/5/1372 بایستی در هیات عمومی اصراری شعب کیفری دیوان عالی کشور طرح گردد لذا مقرر است پرونده به دفتر هیات عمومی دیوان عالی کشور ارسال می شود0
]شعبه سی ویکم دیوان عالی کشور[
رئیس : جناب آقای سپهوند
در ماهیت رای شعبه را قبول ندارم وبرائت دادگاه صحیح است در مورد قابل طرح نبودن بنحوی که ملاحظه فرمودید دادگاه اول از باب تسبیب و قتل ناشی از تسبیب متهم را تبرئه کرده اما از لحاظ لغو دستور محکوم کرده به چهارماه حبس تعلیقی ، شعبه محترم دیوان عالی کشور علت نقض حکم دادگاه را عدم رعایت نظامات دولتی ذکر کرده و این عدم رعایت نظامات دولتی یعنی همان لغو دستور، چیز دیگری در پرونده مطرح نشده چون نظامات مراعات نشده بنحوی که ملاحظه کردید عین تبصره 3 ماده 295 را در گزارش آورده اند وباستناد این تبصره حکم دادگاه نقض شده چون تخلف از نظامات شده ، این تخلف از نظامات چیست ؟ لغو دستور است 0
دادگاه دوم متهم را از باب لغو دستور تبرئه کرده ، فعلا" ما مواجه هستیم بایک حکم برائت قطعی در موردعدم رعایت نظامات دولتی در عین حال مبنای نقض حکم دادگاه عدم پذیرش همان عدم رعایت نظامات است 0
در مورد عدم رعایت نظامات متهم تبرئه شده ، شعبه محترم از چه بابی می خواهند بفرمایندکه این متهم باید باصطلاع از باب تسبیب محکم بشود و برائت درست نیست تنها ایرادشان عدم رعایت نظامات است ، متهم برائت حاصل کرد کسی هم به این برائت اعتراض نکرده ودر حال حاضر قطعی است ، بنابراین ازاین باب بنده غیرقابل طرح می دانم
رئیس : جناب آقای محمدی
یکی دیگر از جهاتی که این پرونده غیرقابل طرح است عبارت از این است که این اتهام اتهامی است که از وظایف خاص نظامی نیست چون به اتهام وظایف خاص نظامی دادگاههای نظامی باید رسیدگی بکنند0 این اتهام از باب تسبیب است و یک امر جزائی است که دادگاههای دادگستری باید رسیدگی نمایند بنابراین از این بابت هم قابل طرح نیست و قانون اعاده صلاحیت مراجع دادگستری مصوب 11/2/1358 در این مورد مقرر داشته است :
ماده واحده : از تاریخ تصویب این قانون دادگاهای نظامی منحصرا" به جرائم مربوط به وظایف خاص نظامی رسیدگی خواهند کرد و رسیدگی به سایر جرائمی که در صلاحیت دادگاههای مذکور قرارگرفته به مراجع قضائی دادگستری محول می گردد0
رئیس : جناب آقای پیشنمازی
صرفنظر از اینکه رسیدگی به چنین اتهامی در صلاحیت دادگاه نظامی نیست چون آنچه را که در صلاحیت دادگاه نظامی است مربوط به امور نظامی است نه هرجرمی و هر اتهامی 0 در هر حال دادگاه صلاحیت ذاتی دارد و این برای تقسیم کار است که تقسیم کرده اند0
ما باید ببینیم کسی که گودالی را حفر کرده است آیا کسی دیگر مسئول است که حفاظ وسایل ایمنی را برای آن گودال فراهم کند یا کسی موظف نیست بر این کار، فرق می کند، اگر کسی دیگر موظف نیست آن کسی که گودال کنده او مسئول است و اگر ایجاد مانع نکرده است خود این کندن گودال یک امر وجودی و موجب ضمان است یقینا"، واگر رسم بر این است که یکی می کند و می رود و دیگری موظف است ایمنی و حفاظ را در اطراف گودال فراهم نماید(حالا هرکسی که مسئول این امر هست ) بطور مسلم امر عدمی نمی تواند موثر در امر وجودی باشد، این آقای متهم ایجاد مانع نکرد، چیزی در اطراف گودال نگذاشت که این امر عدمی است 0 آنچه که سبب اولی است همان حفر گودال است 0
حال بعنوان مثال برای روشن شدن موضوع عرض می کنم ، اگر کسی دارد کسی را در دریا می انداز و شنا هم بلد نیست و غرق می شود یا اگر کسی را دارد در آتش می اندازد، آتشی که سوزاننده است دیگری در کنارش ایستاده دارد می بیند وظیفه شرعی او هست که حفظ نفس نماید ولی هیچ تکان نمی خورد مانع نمی شود که اگر جلویش را بگیردحادثه واقع نمی شود خوب اینجا این کسی که ایستاده نگاه می کند ومانع نشده است آیا ضامن است یا نه ؟ آیا این قصاص می شود یا آن کسی که انداخته ؟ بالاتر از این در موردممسک کسی می خواهد کسی را بکشد دیگری او را می گیرد که این امر وجودی است ولی معذالک ممسک را محکوم به قصاص نمی کنند، محکوم به پرداخت دیه نمی کنند0
خلاصه امر عدمی هیج وقت نمی تواند موثر در امر وجودی باشد0بله ایشان وظیفه داشت و مسئولیت داشت ایجاد مانع کند، تخلف کرده برای تخلفش تعزیر وتنبیه می شود اما بگوئیم فوت مستندبه این شخص است چون حفاظ قرار ندارد معنایش این است که قرارندادن وامر عدمی موثر در امر وجودی باشد که مرگ آن شخص باشد واین خلاف عقل ومنطق است و درست نیست پس حق با دادگاههاست که متهم را ازمجازات قتل تبرئه کردند0
خلاصه گرچه وجود شرط یا فقدان مانع زمینه ساز تحقق معلول است ولی هم رتبه با سبب نیستند و معلول مستند به سبب است و مثالهای ذکر شده مطلب را کاملا" روشن می کند0
رئیس : جناب آقای آموزگار
خلاصه مطالب بنده همان است که جناب آقای پیشنمازی فرمودند منتهی با تعبیر دیگری و بیان نکته دیگری ، اینجا ما دنبال سببیت می گردیم اگر انتساب سببیت قتل عرفا" به کسی صحت داشته باشدفقها گفته اند این مسئول است کمااینکه روایات و فتاوی کلا" مشتمل بر این مساله است یک وقت است که مسبب ومباشر با هم تداخل می کند یکی مباشر است یکی مسبب است آنجا باید دید که کدام اقوی است سبب اقوی است یا مباشر و لذا این مساله ای که مادرآن بحث می کنیم مساله حفر گودال ، این دیگر از جاهائی است که فقهاوروایات متعرض شده و به آن تصریح کرده اند0 مثلا" در باب اسباب حضرت امام رحمت الله علیه این طور فرمود: والمرادبهاهاهنا کل فعل یحصل التلف عنده بعله غیره بحیث لولاه لما حصل التلف کحفرالبثر ونصب السکین والقاء الحجر وایجادالمعاثرونحوها(تحریرالوسیله ، چاپ نجف جلد2) این را عنوان کرده اند بعد رفته اند روی اجتماع سبب ومباشر و متعرض مثالهائی شده اند0 خلاصه در اینجا نظر حقیر این است که مباشر در حفر آن کسی است که گودال را در طریق مسلمین حفر کرده است که این هم در روایات آمده و هم فتاوی بر این است و این از مصادیق واضح ضمان است آن کسی که در طریق مسلمین ، در معابر مسلمین حفری می کند او ضامن آثار آن است واستناد شعبه محترم دیوان به تبصره 3 ماده 295 قانون مجازات اسلامی به عقیده بنده درست نیست 0 زیرا این ماده این طور می گوید: هرگاه در اثر بی احتیاطی یا بی مبالاتی 000به نحوی 000 باحفظ حالت تسبیب و سببیت و در مقام بیان این جهت نیست که تسبیب هست یا نه می گوید هرگاه بی مبالاتی صادق شدباحفظ تسبیب ، یعنی اگر تسبیب نبوداین از خارج معلوم است دیگراین ماده درمقام بیان بیش از این نیست یعنی می گوید هرجا بی مبالاتی شد معلوم است که ضامن است واگر بی مبالاتی از شخص دیگری باشد و مسبب نباشد این آقا ضامن نیست این از خارج معلوم است باحفظ تسبیب اگربی مبالاتی از شخص دیگری باشد و مسبب نباشد این آقا ضامن نیست این از خارج معلوم است با حفظ نسبیب اگر بی مبالاتی کرد ضامن است 0 بنابراین بعیده من رای دادگاهها صحیح بوده است 0
رئیس : جناب آقای فرج اللهی
در مورد اینکه جناب آقای پیشنمازی وجناب آقای آموزگار در دو مورد تعدد اسباب و حافرتشکیک کردند و به همین مناسبت تسبیب را منتفی دانستند لازم می دانم ابتدا توضیح مختصری بدهم وبعدوارد مساله شوم 0
همانطوری که در گزارش مندرج است پایگاه پنجم یک پایگاه جدیدالتاسیس است 0 یک شرکت مهندسی به موجب قراردادمقاطعه تاسیسات فاضلاب پایگاه را ایجاد کرده ، برای انجام این امر گودالهائی حفر نموده ، بعد از اتمام کار وتحویل طرح به پایگاه تاسیسات و اسباب و آلات کار خود را جمع کرده و از پادگان خارج شده است 0 حفاظت فیزیکی و پر کردن گودالهای فاضلاب به عهده حفاظت فیزیکی پایگاه بوده است 0
به استحضار می رسانم که در پایگاه یک بازرسی وایمنی زمینی وجود دارد و یک بازرسی ایمنی هوائی که دومی از موضوع بحث ما خارج است 0 وظیفه بازرسی ایمنی زمینی حفاظت فیزیکی از محوطه پادگان از جمله پرکردن گودالهاست و رفع موانع ناامنی و عدم حفاظت است 0 بر فرض اگر در عرصه پادگان منازل سازمانی مستقراست 0 موقعی که بازرسی ایمنی تشخیص داد که محلی ناامن است چه از نظر حفاظت فیزیکی یا پادگانی یا حفاظت جان افرادی که در آنجا زندگی می کنند، وظیفه تاسیسات مهندسی است که عامل ناامنی رامرتفع سازد
در این پرونده دقیقا" به همین نحو عمل شده ، شرکت گودالها را حفر کرده ، لوله های فاضلاب را نصب کرده واز پادگان رفته است 0 همانگونه که ملاحظه فرمودید مسئولین پادگان تشکیل جلسه داده اند ومقرر شده که تاسیسات مهندسی گودالها را پر کند، متاسفانه واحد تاسیسات مذکور تعلل کرده ، حفاظ هم نگذاشته ، آب باران درگودالها جمع شده و این بچه سقوط کرده ومرده است 0
دادستان نظامی خوزستان قتل را به اصطلاح به تسبیب دانسته و علیه فرمانده تاسیسات مهندسی به عنوان تسبیب در قتل کیفرخواست صادر کرده و در مورد فرمانده بازرسی ایمنی قرارمنع پیگردصادرشده
دادگاه نظامی یک خوزستان بعد از رسیدگی تسبیب درقتل موردماده 318 قانون مجازات اسلامی را منتفی دانسته و بین مرگ کودک و پر نکردن گودال رابطه سببیتی احراز نکرده 0
همانطور یکه آقای آموزگار فرمودند ماده 318 راجع به حفر گودال است ، حافر هم سرهنگ سیدعباس فرمانده تاسیسات مهندسی نبوده ،شرکت فاضلاب بوده است و خارج از کیفرخواست به این مساله توجه کرده که به فرمانده مهندسی دستور داده شده که چاله را پرکند و دستور را اجراء نکرده است 0 بنابراین طبق ماده 23 قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح وی را به چهارماه حبس تعلیقی محکوم کرده است 0
دقت مساله اینجاست اگر این آقای سیدعباس رعایت مقررات نظامی و مقررات ایمنی در مورد پرکردن گودالها را نکرده ، همین عنصر عدم رعایت مقررات ایمنی را ماده 295 در تبصره 3 به عنوان یک تاسیس جدید، که قبلا" سابقه تقنین نداشته به عنوان عنصر معنوی قتل در حکم شبه عمددانسته است ، اگر کسی بر اثر بی احتیاطی ، بی مبالاتی ،عدم مهارت یا عدم رعایت نظامات دولتی موجب قتل دیگری شود هرچند فعل یا عمل مستقیم فیزیکی بر روی بدن مقتول انجام داده باشد مسئول است
اینکه حاج آقای پیشنمازی فرمودند امر عدمی موجب جرم نمی شود، ریاست محترم دیوان امارات لازم را فرمودند و جائی برای پاسخگوئی بنده نیست ولیکن تبصره 3 ماده 295 در همین چهار مورد یک امرعدمی را(عدم رعایت مقررات ونظامات ) که منجر به مرگ یا جرح یا صدمه دیگری شود موجب ضمان و در حکم شبه عمد دانسته و می گوید :((هرگاه بر اثر بی احتیاطی ، بی مبالاتی یا عدم مهارت و عدم رعایت مقررات مربوط به امری قتل یا ضرب یا جرح واقع شود به نحوی که اگر آن مقررات رعایت می شد حادثه ای اتفاق نمی افتاد قتل یا ضرب یا جرح در حکم شبه عمد است وموجب ضمان دیه است بنابراین در حکم شعبه عمد است 0))
در این مورد دادگاه اول قتل را وارد ندانسته با توجه به اینکه اذعان به عدم رعایت مقررات دولتی کرده 0 شعبه دیوان با توجه به اذعان دادگاه به عدم رعایت مقرارت که موثر در عمال بوده رای را نقض کرده است 0 دادگاه دوم بدون اینکه وارد جزئیات شود و راجع به رعایت با عدم رعایت نظامات مطلبی بیان کند متهم را از اتهام قتل و لغو دستور تبرئه کرده است 0
اینکه آقای سپهوند فرمودند قابل طرح نیست همین جا بایدگفت موضوع بحث ، قتل است و لغو دستور در حاشیه مطرح شده است 0 دادگاه اول عدم رعایت مقررات را احراز کرده ونتوانسته رابطه سببیبت را بین عدم رعایت مقررات و قتل احراز کند به ماده 23 قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح استناد کرده است 0
بنابراین رای دو دادگاه به لحاظ اینکه متهم مقررات و نظامات را که پر کردن چاله ها بوده رعایت نکرده و بر اثر آن کودک مورد بحث در یکی از آنها سقوط کرده و مرده است ومتهم مقصر بوده وهر دو دادگاه او را تبرئه کرده اندو این شعبه رای دادگاههاراقبول نکرده واستدلال دادگاه دوم نیز مورد قبول واقع نشده ومعتقد به تقصیر سرهنگ سیدعباس و پرداخت دیه از ناحیه وی شده است 0
رئیس : جناب آقای حسین سلیمی
در مورد حفر چاه دو موضوع قابل بحث است که باید به آن توجه شود0 یکی راجع به شخص حفر کنند (حفار) که چاه را حفر کرده ودیگر پر کردن چاه چنانچه قراردادی در بین نبود همان حفارمسئولیت پر کردن چاه را هم داشت اما طبق قراردادی که بین طرفین تنظیم شده در این مورد پر کردن چاه به عهده گردان مهندسی ارتش گذارده شده و بنابراین در این مورد نقل و یارفع ذمه به ذمه شده وحفاری که به مناسبتی چاهها را حفر کرده و رفته مسئول می باشند واماباتوجه به اینکه گردان مهندسی ارتش موافقت کرده اند که حفاریها را پرکنند دیگر نمی توان حفار را مسوول قرار داد و به نظر اینجانب مورد منطبق با تبصره 3 بندج ماده 295 قانون مجازات اسلامی است که مقرر می دارد: هرگاه بر بی احتیاطی یا بی مبالاتی یاعدم مهارت وعدم رعایت مقررات مربوط به امری قتل یا ضرب یا جرح واقع شود به نحوی که اگر آن مقررات رعایت می شد حادثه ای اتفاق نمی افتاد قتل ویاضرب ویاجرح در حکم شبه عمد خواهد بود لذا مسوول گردان مهندسی ارتش که موظف ومکلف بوده چاههای موجود را پرکند این عمل را انجام نداده ومسامحه وسهل انگاری وی محرز بوده ورای شعبه محترم دیوان عالی کشور که بر این اساس بوده صحیح می باشد0
رئیس : جناب آقای مفید
اختلافی که بین شعبه محترم دیوان عالی کشور و دادگاههاوجود دارد و بعد از ایکه رای به قابلیت طرح پرونده دادیم بایددرباره آن بحث کنیم این است که شعبه دیوان موردرا از باب تسبیب دانسته و دادگاهها آن را از مصادیق تسبیب ندانسته اند، یعنی می گویند مورد منطبق با مفاد ماده 318 قانون مجازات اسلامی وفتوای حضرت امام نیست چون ماده 318 می گوید: ((تسبیب در جنایت آن است که انسان سبب تلف شدن یا جنایت علیه دیگری را فراهم کند و خود مستقیما" مرتکب جنایت نشود بطوری که اگر نبود جنایت حصال نمی شد مانند آنکه چاهی بکند و کسی در آن بیفتد و آسیب ببیند)) یعنی سببیت و انتساب باید صدق کند به طوریکه اگر عمل او نبود جنایت حاصل نمی شد، حالا آن سبب امر وجودی باشد مثل حفر چاه یا مثل بازگذاردن درب طویله باشد که حضرت آقا مثل زدند برای امر عدمی ولی ظاهرا" اینهم امر عدمی نیست زیراشخص برای اینکه گوسنفدانش زراعت مردم را نخورد باید درب طویله را ببندد ولی یک وقت گوسفندش را داخل طویله نمی کند و در محصول مردم رها کند، یک وقت هم داخل طویله می برد ولی درب طویله را نمی بنددد و گوسفندانش واردمحصول وزراعت دیگران می شوند0 اینها با هم فرق ندارند و انتساب و سببیت در هر دو مورد صادق است و هر دو امر وجودی است و خلاصه اینکه سببیت و علیت به نحوی که اگر این کار را نمی کرد آن جنایت حاصل نمی شد همانگونه که د رماده مذکور و فتوای حضرت امام (قدس سره ) که خوانده شد آمده است باید احراز شود0
اما در ورد بحث اولا" کننده گودال و محلی که طفل درآن سقوط کرده است معلوم نیست و این آقای فرمانده متهم ، کننده چاه نیست مثل موردی که در ماده 318 مثل زده است 0 حتی در گزراش آمده است که گفته اند حفر این گودال مربوط به گردان ما نبوده و چنانچه گودالی را دیگری حفر کند یا در اثر سیل مثلا" به وجود بیایدوبه کسی گفته شود تو باید آن گودال را پر کنی واو پر نکرد و کسی در آن افتاد در چنین موردی تسبیب نیست 0
حضرت امام قدس سره مساله 3 بحث اسباب در جلد دوم کتاب تحریر الوسیله ص 564 می فرمایند: لوجاءالسیل بحجر فلاضمان علی احد و ان تمکن من ازالته ولو رفع الحجر و وضعه فی محل آخرنحوالمحل الاول او اضرمنه فلا اشکال ف یضمان واما لودفعه عن وسط الطریق الی جانبه لمصلحه الماره فالظاهر عدم الضمان یعنی ملاک ضمان انتساب عمل به شخص است والا اگر سیلی بیاید گودالی ایجاد نماید( یادیگری گودالی را حفر کرده است ) اگر کسی در آن سقوط کند وبمیرد دیگران ولو متمکن بوده اند که گودال را پر کنند ولی نکرده اند ضمانی برای آنها نیست 0
در مورد بحث آقای فرمانده طبق صورتجلسه تنظیم وسیله فرماندهان مامور به تسطیح گودال شده است و از نظرمقررات نظامی باید اطاعت می کرد ولی تخلف کرده است فقط بایدطبق قانون نظامی کیفرو مجازات شود، مثل اینکه یک نظامی مامور شود سنگری را حفظ کند ولی سنگر را رهاکند برود و عده ای کشته شوند کیفر این شخص همان است که در قانون نظام ومیدان جنگ تعیین شده است ولی اومحکوم به قصاص یا پرداخت دیه قتل کسانی که در اثر تخلف اوکشته شده اند نمی شود0 بنابراین رای دادگاهها صحیح است و تسبیب به صورتی که شعبه محترم دیوان عالی کشور استفاده کرده اند در مورد صادق نیست 0
رئیس : به علت انقضای وقت بحث در موضوع به جلسه آتی موکول می شود تا به لحاظ اهمیت موضوع بحث بیشتری به عمل آید،ختم جلسه را اعلام می کنم 0
جلسه دوم
در ساعت 9 روز سه شنبه مورخ 8/7/1376 جلسه هیات عمومی شعب کیفری دیوان عالی کشور بریاست حضرت آیت الله محمدمحمدی گیلانی رئیس دیوان عالی کشور و با حضور جنابان آقایان قضات دیوان عالی کشور و نماینده جناب آقای دادستان کل کشور تشکیل وباتلاوت آیاتی از کلام الله مجید رسمیت یافت 0
رئیس : دادنامه شماره 1718/1/76 شعبه سی ویکم دیوان عالی کشور مطرح است 0 در جلسه قبل ( جلسه 16 مورخ 1/7/1376) در اطراف موضوع بحث شد0
آن که استدلال می کند به اینکه این جناب سرهنگ مسئولیت دارد و در قاعده تسبیب می رود، خوب شماملاحظه فرموده اید که درباب ضمانات ، عمده مساله اتلاف مال غیر، مساله تسبیب است 0 اتلاف خیلی که منشاء تلف بخواهد بشود بین این فعل و آن تلف هیچ واسطه ای نیست 0 تسبیب یعنی آن فعلی که منشاء تلف است منسوب به فعلی است که من ایجاد کردم 0 من این پوست خربزه را انداخته ام در خیابان ، این پوست افتاد آنجا و عابر داشت عبور می کرد پا روی این پوست گذاشت و لغزید و قلم پایش شکست ، انداختن پوست خربزه توسط من بلاواسطه منشاء شکستگی استخوان نشده ، بلکه با انداختن پوست یک فعل دیگری بر آن مترتب شده و آن لغزیدن عابر و افتادن و لغزیدن وی با کیفیت کذائی و شکستن پای اوست 0
در باب تسبیب هم ملاحظه می فرمائید که در جای خود تقسیم می کنند سبب می شود که فعل مثبت باشد و می شود فعل منفی باشد0خلافا"((سید نالاستاذ)) قدس سره که ایشان اصلا" منکر شده و فرموده که سبب منفی اثر ندارد در صورتی که عدم در اصل برای ایشان آن قدر اثر دارد مانند عدم التمکین و عدم الپول این قدر برای آقا اثر دارد برای من و غیره عدم منافع اثر دارد در همین کتابهای حقوقی ، حقوق مدنی و یا جای دیگر آن آقااین مدبرین و حقوقیین تصریح می کنند که سبب قاعدتا" فعل مثبت است وفعل منفی را سبب نمی دانند و حتی یادتان باشد مثال سوزن بان را می زنند در قطار که این سوزن را تغییر نداده و این منشاء شده که از آن طرف قطار داشت می آمد با قطار دیگری که می آمد از دو طرف به هم رسیدند و به همدیگر خوردند آیا این سوزنبان در اثر عدم تغییر، مسئول نیست ؟
یا، مثالی که میرزا رضای رشتی زدم ،ایشان چون می خواهند تصریح کنند، چون فعل منفی باشد در باب سبب ، مثال حضیره را می زنند، گوسفندان را آورده در طویله ، درب طویله را باز گذاشته ، درهمین کتابهای حقوقی ما مثال سگی که بدون پوزه بنداست ، حتی این مثال را هم می زنند که فرض کن که نگهبان درب را نبسته و سگ در آنجا بوده و عابر که داشته می رفته ، بیرون آمده در اثر نبستن درب ، این سگ ، پای عابری را بگیرد مثال می زنند برای تسبیب ، پس مساله مااین است این را آقایان عنایت کنند زودتر ما فیصله بدهیم 0
رئیس : جناب آقای شبیری
مساله ای که یک مقدار شبهه ایجاد کرده وجناب آقای پیشنمازی این مساله را فرمودند که امر عدمی نمی توان علت برای امر وجودی باشد مساله ای است فلسفی و نباید آن را درمباحث فقهی واردبکنیم 0 باید توجه بکنیم که اگر یک امر عرفا" مستند به شخصی شود موجب ضمان هم می شود، جاهائی که موجب غرور است موجب ضمان هم می شود0 مثالهائی که ریاست محترم زده اند از این قبیل است کسی که امری را عهده دار می شود و دیگران بر اساس عهده دار شدن او کارهائی را انجام بدهند که با انجام ندادن مورد تعهد، موجب زیان دیگران است 0 مثلا" اگر شخصی بخواهد از جائی بلند بپرد من بگویم اگربپری من با وسیله ای تو را از خطر محفوظ می دارم ولی با پریدن او من از وسیله استفاده نکنم و پریدن او به این کیفیت موجب مرگ یا جرح او شود من ضامنم چون موجب غرور او شده ام 0
در این پرونده که شخصی چاله کنده و رفته کنار(حالا یا به دستور دیگری یا خودش ) و بقیه کارمحول شده به دیگری و آن دیگری عهده دار شده و مسئولیت را پذیرفته و از وقتی که مسئولیت راپذیرفته شخصی که چاله را کنده حتی اگر بیاید در آنجا و بخواهد چاله را هم پرکند ممکن است مانع او شوند که اینجا چه کار داری ؟ اینجا مربوط به تو نیست ، اینجا نباید دخالت بکنی بعد از اینکه مسئولیت به دیگری محول شده وآن دیگری مسئولیت رابه گردن گرفته ضمان منتقل به این شخص شده و عرفا" اینطور جاها این شخص را ضامن می دانند و فعل را مستند به این می دانند0 در تمام مواردی که ریاست محترم فرمودند همین طور است ، مثلا" گوسفندانی را که به شخصی سپردند این شخص عهده دار شد نگهداری کند و از وقتی که عهده دارشدضمان کارهائی را که آن حیوان فاقد شعور انجام می دهد به عهده این شخص است 0 اینجا هم همین طور است از وقتی عهده دار شد تمام این مسئولیتها و پرکردن چاله بهعده او آمده مثل اینکه کندن چاله به ذمه این شخص می آید و این شخص چون پر نکرده و بچه آمده دراین چاله افتاده عرفا" این را مستند به او می دانند علاوه بر اینکه تبصره 3ماده 295 ق0م 0ا که می گوید : هرگاه بر اثر بی احتیاطی یا بی مبالاتی یا عدم مهارت وعدم رعایت مقررات مربوط به امری قتل یا ضرب یا جرح واقع شود به نحوی که اگر مقررات رعایت می شد حادثه ای اتفاق نمی افتاد قتل و یا ضرب و جرح در حکم شبه عمد خواهد بود0 اینجااین مقررات را بایستی رعایت می کرد و این شخص عهده دار بود و رعایت مقررات را نکرده در این صورت قتل شبه عمد به این شخص مستندمی شود لذا رای شعبه دیوان را تایید می کنم 0
رئیس : جناب آقای عامری
جان مطلب را جناب آقای شبیری فرمودند0 اجتهاداتی که قضات محترم فرمودند اجتهاد در مقابل نص و درمقابل صریح قانون است اگر قانون نداشتیم و یا قانون صراحت نداشت نوبت می رسید به استنباط و استخراج از مواد اما در اینجا نص قانونی داریم که ماده آن خوانده شد( ماده 23 قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران )0
متهم مسلما" از مقررات تخلف کرده ومرتکب لغو دستور گردیده ، بعضی از قضات محترم در مساله صلاحیت و رسیدگی به این پرونده تزلزل و شک داشتند که موضوع مطروحه آیا در صلاحیت دادگاههای نظامی است ؟ جواب آن است که مسلما" درصلاحیت دادگاههای نظامی است چون عنوان لغو دستور اصولا" از مسائل نظامی است ، در موارددیگر مساله لغو دستور نداریم 0 عنوان لغو دستور یک نوع تخطی وتخطی است که راجع به نظامی ها مطرح می شود0
در این پرونده متهم که یک فرد نظامی است لغو دستور کرده و در اثر لغو دستور که عبارت از عدم رعایت مقررات محوله به او است این حادثه رخ داده چون در این خصوص جلسه ای تشکیل داده اند و فرماندهی به او دستور داده که باید چاله ها را پرکنی و اصولا" تکلیف واحد تاسیسات همین بوده ، حالا چه کسی چاله کنده بااو کاری نداریم وظیفه متهم بوده که این کار را بکند که نکرده یعنی تخلف از وظیفه محوله نموده ، کیفرخواست هم بر این اساس صادر شده و دادگاه اولی هم بر همین اساس او را محکوم نموده 0
در مساله صلاحیت دادگاههای نظامی مواردی ، منجمله مصوبه مجمع تشخیص مصلحت نظام است 0 در ماده اول این چنین آمده :(هرگاه در حین تحقیقات و رسیدگی به جرائم خاص نظامی و انتظامی جرائم دیگری کشف شود سازمان قضائی نیروهای مسلح مجاز به رسیدگی می باشد)) در این پرونده متهم مرتکب لغو دستور شده و در اثر لغو دستور قتل اتفاق افتاده پس دادگاه نظامی طبق مصوب مجمع تشخیص مصلحت نظام صالح به رسیدگی است 0 صریح ترین از این ، دستور مقام معظم رهبری است که از آقا راجع به صلاحیت سازمان قضائی نیروهای مسلح سئوال شده در پاسخ فرموده اند که سازمان قضائی نیروهای مسلح مجاز است به جرائم در حین خدمت نیروهای مسلح رسیدگی نماید0 این متهم هم در حین خدمت مرتکب جرم شده و طبق دستور مقام معظم رهبری دادگاه نظامی صالح به رسیدگی بوده مضافا" به اینکه پرونده اول به دادگاه کیفری ارسال شده دادگاه مزبور خود را صالح به رسیدگی ندانسته و پرونده را به دادگاه نظامی ارسال نموده که موردرسیدگی واقع شده
مساله دیگری که بعضی از آقایان مطرح کردند راجع به این مطلب است که آیا بچه در آب خفه شده (و به علت خفگی فوت کرده ) بله گواهی پزشکی موجود است که بچه در آب خفه شده و علت مرگ را پزشک خفگی در آب ذکر کرده ، در صفحه 22 پرونده پزشک بیمارستان پایگاه پنجم شالیکاری گواهی کرده که بچه در اثر خفگی در آب فوت کرده و چنین ادعائی نشده که کسی او را هل داده باشد0
موضوع دیگری که باید بحث شود آن است که علل عقلیه وعلل شرعیه با هم فرق دارند0 اسباب و مسببات شرعیه و عقلیه با هم متفاوند (ممکن است در موردی سبب عقلی نباشد ولی سبب شرعی باشدوبالعکس ) برای توضیح مطلب عرض می شود در ماده 2 قانون مجازات اسلامی گفته شده ((هر فعل یا ترک فعلی که در قانون برای آن مجازات تعیین شده باشد جرم محسوب می شود)) پس ترک فعل حسب قانون جرم محسوب می شود0ترک انفاق مجازات دارد اگر کسی نفقه افراد واجب النفقه مثل زوجه را نداد ضامن است علاوه طبق ماده 105 قانون تعزیرات مجازات کیفری هم دارد0
مرحوم صاحب جواهر(ره ) در کتاب دیات در مساله زن شیرده و نیز مرحوم آقای خوئی (ره ) در تکمله المنهاج جدل دوم در موجبات ضمان و مرحوم آیت الله گلپایگانی در مجمع المسائل جلد سوم دیات مطرح کرده اند که اگر بچه ای به زنی سپرده شود تا به او شیر بدهدولی زن به بچه شیرندهد و در اثر ترک شیردادن بچه ازبین برود،زن ضامن است ودر موضوع پرونده متهم ترک فعل کرده (گودال راپرنکرده )ودراثر ترک فعل و عدم رعایت مقررات این حادثه ایجاد شده و دختربچه از دنیا رفته بنابراین مرگ طفل مستند به متهم است و ضامن پرداخت دیه می باشد لذا نظر شعبه 31 دیوان عالی کشور مورد تاییدمن است 0
رئیس : جناب آقای رازی زاده
مساله اساسی در اینگونه امور که مربوط به باب سببینها است (قاعده تسبیب ) با در نظر داشتن نصوص و روایات از جمله روایت معتبر نوفلی از سکونی که در آن امام صادق (علیه الاسلام ) فرموده من حفر بثرا"اواوتدوتدا"الی آخر حدیث و یا روایاتی که مشتمل است بر من اضربطریق المسلمین فعطب رجل فهو ضامن وامثال اینگونه نصوص که منشاء اصطیاد قاعده کلی تسبیب می باشد و مشهور فقها و بزرگان از علما به آن استناد جسته و فتوی می دهند باید به یک نکته اساسی توجه شود و آن این است که تشخیص سبب و تطبیق بر قاعده تسبیب در عرف خاص یک معنائی می دهد که در عرف عام آن معنی به دست نمی آید0 مثلا" ملاحظه فرمائیدحریم امنیتی پایگاههای نظامی را یا پایگاههای اتمی ، امروزه در عرف بین الملل برای اینها احکامی دارندکه عقلا" آن را پذیرفته اند در تشخیص سببیتها اینگونه امور را نبایدازنظر دور نگه داشت 0
و اینکه مرحوم سید استاد حضرت امام خمینی قدس سره تصریح داشتند زمان در اجتهاد دخالت دارد یکی از موارد آن تطبیق قاعده کلی تسبیب است 0 در زمان ما در عرفهای خاص باید هماهنگ بادیدگاه کارشناسی همان عرف خاص باشد اگرچه از دیدگاه عرف عام چه بسا مقبول نمی افتد البته منظورم این نیست که از عرف عام منصرف باشد که اگرچنانچه کسی چاله ای در طریق مردم و در مسیر عبور و مرور آنان بکند یا مانعی ایجادکند و کسی آسیب ببیند او ضامن نباشد بلکه او ضامن است اما منظورم این است که درتطبیق کلیات برفردها خصوصیتهای مورد خاص را نبایداز دیدگاه عرف عام یعنی پانصد سال پیش حساب کنیم و منحصر به آن بدانیم 0 در مانحن فیه بگوئیم این آقا چاله ای کنده و او مباشر بوده و اقدام به پر کردن نکرده پس او ضامن است یعنی که حسب قرارداد یا عرف شرکتهای پیمانکاری یا عرف حریم پایگاههای نظامی مامور پر کردن چاله بوده به او ربطی نداشته باشد0
الان در عرف امروز کار آقای سرهنگ (متهم پرونده ) را که مامور پر کردن چاله های اطراف بوده تنها یک تخلف از دستور یا قانون نمی دانند بلکه او را مسبب حادثه مرگ یک انسان نیز می دانند در حالی که او فقط باید دستور می داد که چاله ها را پر کنندنه اینکه پشت لودر یا کمپرسی بنشیند و مباشرتا" اقدام به پر کردن کند0 این دیدگاه عرفی در تطبیق قاعده تسبیب معنائی است که منظور شرع را تامین می نماید0 امروزه در دنیا سببیتهابدین گونه تطبیق می کند که یک نفرمامورکندن است یایک شرکت پیمانکاری یاگروهان پشتیبانی و شرکت دیگر و یا گروهان یا هنگ پشتیبانی دیگر مامور پر کردن 0 در گزارش آمده که به او تذکر هم داده اند معذلک تاخیرانداخته در حالی که اگر فرمان می داد تنها با ریختن چند کمپرسی خاک یانخاله ساختمان جلوی این حادثه و حرارت مشابه آن گرفته می شد به گونه ای که حتی نیاز به سرکشی و بررسی هم نبود0
تازه این بحثها با صرف نظر از بحث قراردادها که تخلف قرار دادها در مواردی خودش ضمان آور است 0 ما فعلا" نیاز نداریم برویم سراغ این مطلب که چاله را یک نفر کنده بر اثر کندن بتنهائی مطلبی پیش نیامده و حادثه ای رخ نداده است بلکه آب باران درآن جمع شده و این یک امر طبیعی است پس یک حادثه است 0 یا اینکه پدر و مادر در حفظ بچه کوتاهی کرده اند که باعث وقوع حادثه شده اند پس بازهم یک حادثه تلقی شود در حالیکه دادگاهها روی این عرف خاصی که عرض شد تصمیم صحیحی گرفته اند و متهم را ضامن دیه دانسته اند0 و به عبارت دیگر می توان گفت حدوثا" سببیت قتل کودک خردسال با فعل کسی که چاله را کنده بود آغاز شده اما بقاء سببیت منتسب به فعل متصدی پر کردن است 0 در عرف امروز کسی که متصدی پرکردن چاله ها در حریم پایگاه نظامی بوده او را مسبب این حادثه می دانندنمی روند سراغ کسی که باید چاله را می کند بعد از کندن هم باید می رفت سراغ کار خودش در نهایت به نظرم دادگاهها درست رای داده اند0
رئیس : جناب آقای ابراهیمی
به دنبال کشف سبب یا اسباب غرق شدن دختربچه سه ساله ای هستیم که پشت منزلشان در داخل حفره ای غرق شده است این محل با منزل مسکونی او خانواده اش پنجاه متر فاصله دارد0 پدر ومادر طفل در باغچه منزل مشغول کار بوده اند، بچه هم در کنار آنان بوده یک دفعه از او غفلت می کنند، بچه گم می شود پس از جستجو جسد او رادر داخل گودال به عمق 5/2 متر و قطر یک و نیم متر پیدا می کنند0 حادثه در پایگاه پنجم شکاری در پشت خانه های سازمانی به وقوع پیوسته است 0
بنای پاپگاه قبل ازانقلاب در پیمان شرکتهای داخلی و خارجی بوده ، در دوران پیروزی انقلاب اسلامی و برخورد فعالیت پیمانکاران با مبارزات مردم مسلمان ما، کار تعطیل وساختمان پایگاه نیمه تمام مانده و تعداد زیادی حفره بواسطه عملیات ساختمانی درمحوطه پایگاه ایجاد و به همان صورت باقی مانده است 0 فرموده اند اگر محوطه پایگاه با همان وضعیت به نیروی هوائی تحویل شده باشد مسئولیت ایجاد کننده حفره به تحویل گیرنده محوطه انتقال پیدا می کند، فرمانده پایگاه هوائی در این مورد چنین توضیح داده است
((000 باپیروزی انقلاب عده ای ازکشاورزان ،اطراف همین ساختمانها را گرفته بودند ما آمدیم به زور آنها را بیرون کردیم ، محوطه به ما تحویل نشده و محوطه سازی را ما تحویل نگرفته ایم 000))
اگر محوطه سازی به پایگاه هوائی تحویل داده شده بود فرمایش استاد عزیزم که فرمودند مسئولیت متوجه تحویل گیرنده می شود می توانست صحیح باشد0 ما از پیمانهای منعقده بی خبریم ، از تعهدات کارفرما وتکالیف پیمانکار اطلاعی نداریم ، آیا حفره گوال محل حادثه به عهده پیمانکار و پر کردن آن به عهده افسر مورد بحث بوده باز نمی دانیم 0
از یک طرف معلوم می شود که محوطه به کارفرما تحویل نشده ،دختر بچه سه ساله ای در اثر غفلت پدر مادرش که علی الاصول از وجود گودال خطرناک در پشت منزل اطلاع داشته اند درچاله پر آب با ابعادی که عرض شد سقوط کرده و غرق شده ، وجود این محل به واحد مهندسی گزارش نشده در حالی که ساکنین اطراف محل حادثه می بایست وجود آن را به واحد مزبور گزارش نمایند0 واحد مهندسی اعلام کرده حفراتی را که ما نشان می دادند ما آنها را به مرور پر می کردیم 0
فرمانده پایگاه در نامه ای که به دادگاه رسیدگی کننده پس از نقض ، تقدیم داشته ، تصریح کرده که محوطه به آنها تحویل نشده و امکانات پایگاه هم در حدی نیست که تمام محوطه را بتوان تسطح کند
بنا به مراتب بنده فکر نمی کنم که بتوان مسئولیت را متوجه کسی بدانیم که محوطه پایگاه به او تحویل نشده است 0 با عنایت به این مطلب که بنا به توصیه کتبی مامور ایمنی پایگاه وظیفه ای که هر پدر ومادر نسبت به اولاد صغیر خودداردنگهداری فرزندان خردسال به عهده والدین آنان بوده بالاخص محوطه پایگاه نیروی هوائی که محل پرواز و فرود هواپیماها وتدارک آنهاست و مراقبت مضاعف را ایجاب می کند0 با این اوضاع و احوال نمی توانیم مسئولیت را به طور کامل متوجه یک نفر کرده و او را محکوم نمائیم 0
رئیس : جناب آقای سپهوند
همانطوری که جناب آقای شبیری فرمودندبحثهای فلسفی رانباید وارد مباحث قانونی بکنیم 0 مطابق اصل 167 قانون اساسی جمهوری اسلامی مستند قاضی باید قانون باشد مگر اینکه قانونی وجود نداشته باشد0 مساله سبب و شرط و علت از مسائلی است که مفصل مورد بحث فقهای بزرگ اسلامی قرار گرفته ، حقوقدانان عرفی هم راجع به این مسائل مفصلا" بحث کرده اند و از بین حقوقدانان عرفی ، حقوقدانان آلمانی خیلی بیشتر از سایرین و اطلاع از این نظریات از لحاظ کلی مفید است اما حکم قاضی باید مستند آن قانون باشد اگر موضوع دارای مستند قانونی باشد یکی از قواعد مسلم حقوق جزا تفسیر مضیق قوانین جزائی است 0 وقتی که قرار می شود معنی تسبیب را روشن کنیم و به یک ماده قانونی استناد می کنیم 0
آنچه که جناب آقای رازی زاده فرمودند در مورد رجوع به عرف وقتی است که مقتضای مقررات قانونی معلوم نباشد0 دو مساله را مطرح فرمودند یکی هم مساله تسبیب بود که خودحضرت عالی هم فرمودید که باید سعی کنیم روشن بشود0 اساس مساله مربوط می شود به روشن شدن مفهوم تسبیب 0
موضوع دوم مربوط می شود به مقرراتی که استناد کرده اند، یکی تبصره 3ماده 295 قانون مجازات اسلامی است 0 در ماده 295 که بندهای مختلفی دارد در بند الف و ب قواعد عمومی مربوط به قتل شبه عمد و خطائی و ضرب و جرح از نوع شبه عمد وخطائی را مشخص می کند، این قواعد عمومی است و مشخص است که در چه موردی قتل ، ضرب و جرح شبه عمد است یا خطائی 0
با تصویب قانون تعزیرات و قانون حدود و قصاص ودیات در اوایل کار مفهوم قتل و ضرب و جرح هائی که به وسیله تصادف وسیله نقلیه یا بطرق دیگر واقع می شد راجع به ماهیت مشخص نبود که خطائی است یا شبه عمد است ، قانون هم در این مورد ساکت بود0 به هر حال آثاری بر این انواع قتل مترتب است از باب ضمان عاقله ، پرداخت دیه گاهی به بیت المال ،گاهی قاتل ، گاهی عاقله از لحاظ مدت پرداخت به هر حال آثار داشت 0 مراجع تردید داشتند در این که این نوع قتل و ضرب و جرحها چه ماهیتی دارند چون مستند قانونی وجود نداشت 0از محضر حضرت امام (ره ) استفتا شد فرمودند چون تفریط به نفس است در حکم شبه عمد است 0 از آن تاریخ به بعد چنانچه رویه قضائی راملاحظه بفرمائید یک تفسیر کاملا" متمایزو مشخص پیدا شده یعنی تا دیروز که دادگاهها می گفتند قتل غیر عمدی خطائی است و عاقله باید دیه بپردازد مهلت پرداخت 3 سال است قتل را شبه عمد اعلام کردند0
تا تصویب قانون مجازات اسلامی مبنای مراجع قضائی همان فتوای حضرت امام (ره ) بود0 بعد از تصویب قانون مجازات اسلامی تبصره 3 ماده 295 ماهیت قتل و ضرب و جرح هائی که مشمول ضابطه عمومی نیستند یعنی نمی شود گفت بر طبق ضابطه ای که در بند الف ودر بند ب مشخص شده ،خطائی یا شبه عمد است هر گاه قتل یا ضرب یا جرح در اثر بی احتیاطی یا بی مبالاتی ، عدم مهارت ، عدم رعایت مقررات واقع بشودکه اگر آن مقررات رعایت می شود( رابطه علیت ) حادثه اتفاق نمی افتاد در حکم شبه عمد است 0
بنابراین نباید از تبصره این طور استنباط کنیم که بی احتیاطی بی مبالاتی ، عدم مهارت ، عدم رعایت مقررات مجردا" می تواند مبنای مسئولیت باشد 0 اشخاص آزاد هستند مشروعا" منطبق با قانون هرنوع فعالیتی داشته باشند از این باب ممنوعیتی وجود ندارد اما گاهی قانوگزار در کنار این فعالیتهای مشروع ومجازتکالیفی هم براشخاص تحمیل می کند آنجا که می گوید بی احتیاطی ، بی مبالاتی ، عدم رعایت نظامات یعنی در کنارآن امور این مسائل حادث بشود نه اینکه گفته شود که چون قانون مقررداشته که بی احتیاطی ، بی مبالاتی باید دید عدم رعایت نظامات در رابطه با کدام امر؟ یا مثلا" در ماده 714ق 0 تعزیرات مصوب 1375 جدیدترین قانون گفته که در اثر بی احتیاطی ، بی مبالاتی ، عدم مهارت ، عدم رعایت نظامات قتل واقع شود راننده به چنین مجازاتی محکوم می شود0 پس امر رانندگی را قانونگزار مطرح می کند اگر در موقع رانندگی تقصیر حادث شود نه بطور کلی بنابراین شامل مواردی که عرفا" متهم راننده محسوب نمی شود، نیست و نمی شود گفت که چون قانون مقرر داشته بی احتیاطی ، عدم رعایت نظامات ، راننده دارای تقصیر ومسئولیت است و بنابراین معلوم می شودرانندگی مجاز است و قانونا" منعی ندارد0 ولی کسی که رانندگی برای اومجاز است قانون انجام تکالیفی را بر او تحمیل می کند و همان مقررات آئین نامه و مقررات راهنمائی و رانندگی است 0 اولین مقررات این است که هر کس عهده دار رانندگی هر وسیله نقلیه بشود باید پروانه رانندگی آن وسیله را داشته باشد والی آخر0
پس بدون اینکه کسی عملی را انجام داده باشد متصدی و عهده دار انجام امر مثبتی باشد استناد به بی احتیاطی ، بی مبالاتی ،عدم رعایت نظامات موجه نیست با قانون کاملا" مخالفت دارد بهیچ وجه منطبق با قانون نیست حتما" باید شخصی امری را انجام داده باشد اگر آن امر قانونی است بعد به آن ترتیب یا بی احتیاطی است یا بی مبالات است یا نظامات رامراعات نکرده مسئول شناخته می شود0
از باب قسمت دوم یعنی تسبیب ماده 318 را داریم 0 بالاخره فرض بفرمائید نظر شعبه را تایید کردیم دادگاه بایست حکم صادر بکند مستند دادگاه مسلما" ماده 318 است و مستند ماهم برای تایید رای شعبه محترم دیوان عالی کشور همان ماده 318 باید باشد0 اینجامعنا می کند تسبیب را، می گوید: تسبیب آن است که انسان موجبات جنایت یا تلف شدن فردرا فراهم کند و خودش مستمقیا" مرتکب جرم نشودبه نحوی که اگر نمی شد حادثه اتفاق نمی افتاد0 یعنی ما در اینجا می بینیم که در واقع سبب تثایرش با علت در مورد معلول تفاوت دارد0 اما این در ماده 318 قانونگزار تاثیری به سبب می دهد که مثل علت است که اگر نبود و اگر مراعات می شد آن حادثه اتفاق نمی افتاد در حالی که معلول را فقط اگر علت نباشد معدوم می دانیم و اگر موجود باشد موجود0
به هر حال در تسبیب ماده 318 هم مشخص است که وقتی تسبیب مبنای مسئولیت است که کسی یک کار مثبتی انجام دهد عرض کردم از لحاظ فلسفی و سایر موارد من هیج عرضی ندارم 0 از نظر ماده 318 کسی یا سبب جنایت یا تلف شدن کسی را فراهم می کند پس باید یک فعل مثبت انجام بدهد یک امری انحجام بدهد که در آن سبب تلف شدن یا جنایت بر شخص باشد0 بطوری که ملاحظه فرمودید جناب آقای ابراهیمی هم مفصل تشریح فرمودنداصولا" معلوم نیست چاله را چه کسی کنده است 000 و بعد دخل آب بیفتد پزشک قانونی خیلی راحت تشخیص می دهد که این خارج از آب خفه شده یا به علت افتادن در آب ، پزشک قانونی متعرض این مساله نشده بود و گفته خفگی درآب 0 پس آنچه مسلم است خفگی در آب است حالا خودش افتاده یا کس دیگری انداخته و آن مسائلی که مطرح کرده اند در ماهیت قضیه تاثیری ندارد0 با توجه به مطالبی که خدمتتان عرض کردم بنده از لحاظ قانونی هیج مسئولیتی متوجه متهم نمی دانم ورای دادگاهها صحیح است 0
رئیس : جناب آقای عروجی
مطالبی را که جناب آقای ابراهیمی مطرح فرمودندانصافا" قابل تامل است 0 اولا" سن و سال بچه خفه شده در آب ( بنابر تشخیص پزشکی قانونی ) حکایت از این دارد که والدین در نگهداری بچه قصور یا تقصیر داشته اند و اگر بنا شود که مستند ما در انتساب قتل (آن هم به صورت قتل شبه عمدی ) به متهم پرونده تبصره 3 ماده 295 باشد والدین هم باید زیر پوشش این تبصره بروند0 یعنی اگر بناباشد که ما هر عملی را براساس عدم رعایت مقررات ، بی احتیاطی ، بی مبالاتی و000 به کسی که یک چنین کوتاهی داشته نسبت بدهیم اولین کوتاهی راوالدین داشته اند0
آیا بچه 3 ساله در خارج از خانه آن هم در یک فضای به تمام معنی نظامی و حساس که به صورت پایگاه شکاری نیروی هوائی است در 50 متری و در کنار گودال آب چه کار می کند؟ اگر بنا باشدماسببها را از رهگذر تبصره 3 ماده 295 تعقیب کنیم باید پدر ومادر را هم اینجا مسئول بدانیم و پدر و مادر هم باید جوابگو باشند و در حقیقت پدر ومادر هم جزء این افرادی هستند که کوتاه آمده اند ودر اثر قصور و یاتقصیر آنها بچه خفه شده است 0 پس این مسائل راهم نباید نادیده بگیریم 0
دوم ان مطالبی که ایشان مطرح نکرده اند ولی واقعا" بنظر بنده جای بحث دارد اینکه آیا افرادی که به صورت گروه پیاده کننده سیستم فاضلاب این گودالها را کنده اند آنها مسئولیت پرکردن این گودالها را داشته اند یا نه این هم برای ما روشن نیست چون درعرف و جامعه خودمان به کرات دیده ایم مثلا" شهرداری جائی را می کند خودش آن را پر می کند0 یعنی پر کردن هم بر عهده کسی است که خودش این چاله ها را حفر می کند0
مطلب دیگر اینکه آیا صرف اینکه بیایند و جلسه ای تشکیل بدهند و مساله پر کردن چاله های کنده شده توسط گروه تاسیاست فاضلاب و غیره را به عهده یک فرد دیگر بگذارند آیا این هم مشمول این تبصره خواهد شد؟ آیا تبصره این را می خواهد بگوید یک جلسه ای مسئولین مربوطه تشکیل بدهند و پر کردن یک سری چاله ها را بر عهده یک گروه یا یک فردی بگدارند آیا این تبصره می تواند شامل یک چنین مقررات داخلی مربوط به خود این افراد باشد یا اصولا" این تبصره آن نکته بسیار دقیقی را که جناب سپهوند مطرح کرده اند و به حق باید روی آن تکیه کرد اینکه اصولا" تبصره 3 ماده 295 مربوط به کسانی است که دست اندرکار انجام یک اموری هستند یعنی مثلا" یک فردی واقعا" دارد رانندگی می کند می گوید اگر در رانندگی بی احتیاطی کرد و یا تخلف از نظامات و مقررات کرد و منتهی به فلان حادثه شد این شبه عمد است حال قتل است یا غیر قتل است می گوید شبه عمد است 0 اما کسی که هیچگونه عملی را مرتکب نشده یعنی عملی نبوده تا تخلفی داشته باشد چگونه شعبه محترم دیوان عالی کشور تبصره 3 ذیل 0 این ماده را در رابطه باکسی مستند خود قرار داد که هیچگونه نقشی در پیدا شدن حفرات ، پر شدن آنها نداشته وندارد صرفا" بنا بر یک بخشنامه یا یک توافق داخلی پرد کردن حفره ها بر عهده این آقا گذاشته شده است 0 آیا کسی می تواند بگوید عرفا" این آقا که طبق این توافقنامه داخلی عمل نکرده مسبب این قتل تلقی می شود وعرفا" این آقا که طبق این توافقنامه داخلی عمل نکرده مسبب این قتل تلقی می شود و عرفا" باید عهده دار آن باشد0
لذا بنظر بنده این تبصره هرگز شامل مانحن فیه نمی شود واگربنا شود ما از رهگذار سببیت عرفی این قضیه را درست کنیم باید به سراغ مستند قانونی دیگری برویم که درمانحن فیه به نظر بنده نیست 0 در نتیجه بنده رای محاکم را از نظر مسئول شناخته نشدن متهم پرونده تایید می کنم 0
رئیس : جناب آقای تدین
همانطور یکه در ادارات رسته ها و قسمتهای مختلفی وجوددارد، در ارتش هم طبقات و رسته های مختلفی وجود دارد0 یک رسته به نام اردناس است که کارش مربوط به اسلحه ومهمات و این قبیل چیزها است 0 یکرسته ترابری ، رسته ای بهداری و یک رسته هم دژبان است 0 یک رسته هم واحد مهندسی یا تاسیسات مهندسی است 0 کار این واحد مهندسی فقط انجام کارهای تاسیساتی و تعمیراتی ودیوارکشی وتسطیح برق ،تاسیسات واینگونه چیزهاست 0
این جناب سرهنگ ، فرمانده گردان تاسیسات ومهندسی پایگاه بوده یعنی شغل ووظیفه سازمانی او این بوده که کارهای تاسیساتی و مکانیکی وبرق و بنائی وساختمان سازی ، پل و تعمیرات و تجهیزات پایگاه را به وسیله پرسنل تحت امر خود انجام دهد این یک مساله
دوم اینکه ما حالا کاری نداریم این چاله ای که حفر شده قبل از انقلاب کنده شده یا بعد از انقلاب ، فرقی نمی کند هر زمان که چاله کنده شده این چاله در پایگاه وجود داشته و در زمان ایجاد محل پایگاه نبوده و مقاطعه کار چاله را کنده و رفته وبعد از پیروزی انقلاب اینجا پایگاه نیروی هوائی شده و مقررات پایگاه نظامی بر آن حاکم شده و واحدهای مختلف از جمله واحد مهندسی و تاسیسات در آن مستقر شده واشخاص متفرقه نمی توانسته اند در آن وارد شوند وبه فرض هم که مقاطعه کار اولیه حفر کننده چاله می خواسته بیادچاله ها را پر کند او را به پایگاه راه نمی دانندو بایستی اجاره می گرفت 0
به هر حال وقتی ساختمان پایگاه تحویل یک نفر به نام فرمانده پایگاه گردیده و فرمانده پایگاه یک نفر را به عنوان فرمانده مهندسی و تاسیسات معین کرده اداره بازرسی پایگاه بعد از بازرسی و معاینه قسمتهای مختلف پایگاه کتبا" به فرمانده پایگاه گزارش داده در پایگاه چاله وجود دارد و فرماندهان قسمتهای مختلف مطرح شده و فرمانده پایگاه به همین آقای فرمانده واحد مهندسی موضوع گزراش اداره بازرسی را ابلاغ نموده و گوشزد کرده وجود چاله ها در پایگاه خطر دارد و به فرمانده واحد مهندسی و تاسیسات دستورداده که چاله های داخل پایگاه را سریعا" پر کند و فرمانده واحد مهندسی هم متعهد شده تا یک ماه چاله ها را پر کند ولی به تعهد خود عمل نکرده تا اینکه در یکی از چاله ها آب جمع شده و پسربچه ای در آن افتاده وغرق شده و بلافاصله بعد از خفه شدن بچه واحد مهندسی پایگاه بولدوزر و گریدرو ماشینهای مکانیکی آورده وتمام چاله های موجود در پایگاه را پر کرده است 0 اگر وظیفه اش نبوده چرا بعدا" رفته چاله ها را پر کرده است ؟به علاوه متاسفانه در پرونده های قتل غیرعمدی چه خطائی و چه شبه عمدی نکته ای که مطرح می شود این است که همه جا ضابطه تسبیب و تعدی و تفریط است در حالی که سوای این ضوابط ما ضوابط دیگری هم داریم 0
ما در شرکت نفت تاسیساتی داریم و اگر در آن تاسیسات قتل غیر عمدی واقع شود، می آیند یقه متصدی مربوطه را می گیرند0 مقررات قانون کار داریم ، مقررات مربوط به راهنمائی و رانندگی داریم و همینطور مقررات نظامی داریم 0 اگر بنا باشد که در پایگاههای نظامی ما فقط روی جهت تعدی و تفریط و تسبیب توجه کنیم خوب آن ضوابط و مقررات دیگر چه می شود0
همانطوری که جناب آقای رازی زاده فرمودند یا خود حضرتعالی اشاره فرمودید موضوع یک امر عرفی است وخیلی از این مسائل جنبه عرفی دارد و مالکها و ضوابط قتلهای تسبیبی و خطائی در اینجا مصداق نداردو این موارد منصرف از موارد قتلهای تسبیبی است برای اینکه قانون و ضابطه خاص خود را دارد و به نظر می رسدرای شعبه 31 دیوان عالی کشور صحیح است 0
رئس : جناب آقای مفید
همانطور که در هفته گذشته عرض کردم مساله تسبیب دراینجا برای ما روشن نیست و صرفنظراز طرح این بحث که امرعدمی هم می شود مثل امر وجودی سبب باشد یا خیر؟ اجمالا" آنچه مسلم است در تسبیب انتساب لازم است یعنی به هر دلیل ولو سبب عرفی است یاسبب مستقیم است که اگر آن نبود، این نبود، باید باشد0 در این پرونده نهایت چیزی که شعبه محترم دیوان عالی کشور آن را به عنوان سبب تلقی کرده است صورت جلسه ای است که با این آقا تنظیم شده است که او باید برود گودال را پر کند و او پر نکرده است 0 قطع نظرازاینکه او به نداشتن وسیله متعذر شده است که به این جهت رسیدگی نشده است شاید عذرش موجه بوده است و اینکه جلسه برای تصمیم گیری وسیله چند نفر رسمی بوده است و الزام آور بوه است یا نه معلوم نیست 0 مضافا" اینکه برای انجام این عمل ، عمدی تعیین شده یا نه تا تخلف او احراز شود روشن نیست که این مسائل اگر رسیدگی می شد ممکن بود جواب قانع کننده ای داشته باشد0
مساله دیگری که از همه بالاتر است اینکه در جلسه هفته قبل و در این جلسه در توضیح گزارش بیان فرمودندکه موضوع یک مساله نظامی است و پرونده در دادگاه نظامی رسیدگی شده است و در شعبه دیوان عالی کشور که به تجدیدنظرخواهی پرونده های نظامی رسیدگی می شود موردرسیدگی مجدد قرار گرفته است و استناد شعبه به ذیل تبصره 3 ماده 295 قانون مجازات اسلامی که می گوید:((هرگاه بر اثر عدم رعایت مقررات مربوط به امری قتل یا ضرب یا جرح واقع شود بنحوی که اگر آن مقررات رعایت می شد حادثه ای اتفاق نمی افتادقتل و یا ضرب و یا جرح درحکم شبه عمد خواهد بود صحیح نبوده زیرا صرف نظر از اینکه بجهات فوق الاشعار انتساب در مورد محرزنیست فرازهای مذکور درتبصره کلیاتی است و شامل مواردی است که قانون خاص حاکم نباشد و در مورد بحث که وظیفه یک دستور نظامی بوده است وفرض این است که او در امر نظامی لغو دستور کرده است و دادگاه بااستناد به ماده 23قانون مربوطه وی را به چهار ماه زندان محکوم نموده است و شعبه دیوان هم قبول دارندکه جرم تخلف از دستور نظامی است لذا باوجود قانون خاص استناد به قانون عام موجه به نظر نمی رسد و بر فرض ثبوت تقصیر باید به مجازات تخلف از دستور محکوم شود وبنظر حقیر رای دادگاهها صحیحا" صادر شده ، مورد تایید است 0
رئیس :
حاصل جمع بحث این دو جلسه این است که این حفره به وسیله فلان شرکت ایجاد شده آنهائی که وارث اینجا بوده اند طوری که آقای مفید هم فرمودند بالاخره به این جناب آقای رسرهنگ دستورداده شده و صورت جلسه کرده اند و تعهد نموده که این حفره راپرکند پس مسامحه این جناب آقای سیدعباس در حقیقت دو کار با آورده یکی اینکه لغو دستور کرده آن مجازات را باید ببیندمنتها حالا تبرئه شده یا چه شده ، یکی دیگر اینکه جناب آقای سپهوند که یک کتاب حقوق متحرک و حافظه قوی دارد ولی ما با ایشان نه در اینحا بیرون ازاینجا بحث می کنیم که بیان ایشان مرا قانع نکرد و خلاصه ایشان می خواست بفرماید که فعل منفی نه و حال آنکه همین مثالی که راجع به تعهد داریم در متن کتب حقوقی دو مثال می زنند برای فعل منفی یکی اینکه اگر لغو تعهد کرد تعهد کرده بود که این مبلغ پولی که بدهی دارد به جناب آقای سلیمی اول آبان ماه بدهد که اگر ندهد معامله ای که آقای زید کرده خسارت می بیند و این تا اول آبان ماه پول را نداد و آن هم آمده معامله ای دیگر کرده بود و فرض کنید دو میلیون تومان خسارت ، می گویند این آقا سبب است یا ترک تعهد سببیت برای ضرر آن شخص کذائی فراهم آورده اگر واقعا" این جناب سرهنگ متعهد بوده که چاله را پر کند این دو جریمه متوجه او می شود یکی اینکه لغو تعهد کرده حالا آن را تبرئه کرده اند نمی دانیم ، یکی دیگراینکه منشاء این بی احتیاطی و لغو دستور این است که بچه افتاددرآب 0
رئیس : به حدکافی بحث شده کفایت مذاکرات را اعلام می کنم 0جناب آقای ادیب رضوی نظریه جناب آقای دادستان محترم کل کشور راقرائت فرمایند0
در این پرونده اعلام شده دختربچه ای به نام الناز000 بر اثر سقوط در گودال آب نزدیک منزلشان واقع در پایگاه پنجم شکاری فوت نموده وسرهنگ سیدعباس 000 مسوول گردان مهندسی پایگاه مزبور به اتهام تسبیب در قتل تحت تعقیب قرار گرفته است هرچند مندرجات پرونده حاکی است که افسر نامبرده در پر نمودن گودال با وجود تذکرات مکرر مسوولین پایگاه اهمال و مسامحه نموده تا جائی که عدم توجه به این امر موجب بروز حادثه مرگ الناز000 شده است لکن آنچه که مسلم است متهم در حفر گودال مورد بحث هیچگونه دخالتی نداشته و این گودال وگودالهای دیگری که در امتداد آن قرار دارد در زمان ایجاد فاضلاب به وجود آمده و چون علت وقوع حادثه حفر گودال بوده ومتهم در ایجاد این گوالها نه مباشر بوده و نه مسبب بنابراین عمل متهم در پر نکردن گوالهای مزبور صرفا" ترک فعل است و چون ترک فعل متهم نمی تواند علت وقوع حادثه مرگ طفل متوفی باشد و به عبارت دیگر بین ترک فعل متهم و حادثه مزبور رابطه علیتی وجودندارد لذا انتساب بزه قتل متهم احراز نمی شود وآراء دادگاهها مبنی بر برائت متهم موجه بوده معتقدبه تاییدآن می باشم
رئیس : آقایان لطفا" در اوراق رای آراء خود رامرقوم فرمایند0
رئیس : عده حاضرین محترم در جلسه 35 نفرند،18 نفررای دادگاهها را تائید کرده اند، اقلیت 17 نفر رای شعبه سی ویکم دیوان عالی کشور را صحیح دانسته اند0
مرجع : کتاب مذاکرات وآراء هیات عمومی دیوان عالی کشور
سال 1376 ، دفترمطالعات وتحقیقات دیوان عالی کشور، چاپ اول
تهران 1378 ، چاپ روزنامه رسمی کشور
صفحه 299 تا 328
152
نوع : آراء و نظریات
شماره انتشار : 10
تاریخ تصویب : 1376/07/08
تاریخ ابلاغ :
دستگاه اجرایی :
موضوع :
منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)
احراز قتل عمد بلحاظ وسیله ضرب و حساسیت موضع حد لواط با چهار بار اقرار ثابت ومستوجب اعدام است