قرار عدم صلاحیت ذاتی صادره از دادگاه با ماده واحده قانون حفظ اعتبار اسناد سجلی و تبصره ذیل آن مطابقت ندارد و مواجه نمی باشد
کلاسه پرونده : 3 5/ 8328
شماره دادنامه : 641/3
تاریخ رسیدگی : 24/10/73
موضوع رسیدگی : تشخیص صلاحیت (قرار عدم صلاحیت ذاتی )
مرجع رسیدگی : شعبه سوم دیوان عالی کشور
هیئت شعبه : آقایان 000
خلاصه جریان پرونده : در تاریخ 23/1/73 آقای (الف ) ولایتا بر فرزندش (ب ) دادخواستی به طرفیت اداره ثبت احوال شهرستان 000 (حوزه 4 ثبت احوال ) به دادگاه حقوقی دو000 تسلیم و در توضیح دعوی به خلاصه اعلام داشته ]است [ به علت اشتغال به کار حدود یک ماه پس از ولادت فرزندم به نام (ب ) به شناسنامه شماره 44949 صادره از 000 موفق به اخذ شناسنامه برایش شده ام (حالیه ) فرزندم شناسنامه ای دارد که با سن واقعیش مطابقت نمی کند و از نظر تحصیلی رفتن او به مدرسه یکسال به تاخیر می افتد تقاضادارم با صدور حکم شناسنامه جدید با حدود یک ماه افزایش سن به نامش صادر گردد و شناسنامه ازحیث تاریخ ولادت از 15/7/67و 15/6/1367 صحیح شود0
رسیدگی به موضوع به شعبه 48 دادگاه حقوقی دو 000 ارجاع و پرونده به کلاسه 73/41 ثبت و طرفین جهت رسیدگی دعوت شده اند0 خواهان در جلسه 6/4/73 دادگاه اظهار داشته هنگام تنظیم سند سجلی فرزندم اشتباه از ناحیه اینجانب صورت گرفته تقاضا دارم با جلب نظر کارشناس حکم مبنی بر اصلاح شناسنامه فرزندم از حیث درج تاریخ تولد صحیح (15/6/67) صادر فرمائید0 دادگاه پس از یک سلسله رسیدگی و تحقیق از گواهان و ملاحظه لایحه دفاعیه خوانده ختم رسیدگی را اعلام و به شرح دادنامه شماره 480 4/7/73 علیرغم دفاع خوانده مبنی بر شمول موضوع با ماده واحده قانونی حفظ اعتبار اسناد سجلی به استناد گواهی گواهان و نظریه خبره به اسناد ماده 8 قانون ثبت احوال و ماده 665 قانون مدنی اداره ثبت احوال را به ابطال سند سجلی شماره 44949 و صدور شناسنامه جدید با حفظ مشخصات و تغییر زمان تولد به 15/6/67 تسلیم آن به خواهان ملزم و محکوم نموده است 0
با ابلاغ رونوشت دادنامه اداره ثبت احوال 000 تجدید نظرخواهی نموده و دادخواست تجدیدنظر به دادگاه صادرکننده حکم تسلیم کرده که جهت رسیدگی تجدید نظر به دفتر دادگاههای حقوقی یک 000ارسال گردیده که به شعبه سوم دادگاه حقوقی یک 000 ارجاع و پرونده به کلاسه 23/486 ثبت گردیده و دادگاه اخیرالذکر به شرح دادنامه شماره 4559/9/73 مستندا به ماده واحده قانون حفظ اعتباراسناد سجلی و جلوگیری از تزلزل آنها رسیدگی به موضوع را در صلاحیت کمیسیون موضوع ماده واحده قانون مذکور تشخیص ]داده [ و با صدور قرار عدم صلاحیت به اعتبار شایستگی کمیسیون مذکور مقرر داشته ]است [ پرونده در اجرای ماده 16 قانون اصلاح پاره ای از قوانین دادگستری به دیوان عالی کشور ارسال و به کلاسه 5/8328 ثبت و به این شعبه ارجاع شده است 0
هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید و پس از قرائت گزارش آقای 000 عضو ممیز و اوراق پرونده مشاوره نموده چنین رای می دهند:
( به شرح مندرجات دادخواست ابتدایی و اظهارات خواهان در اولین جلسه دادرسی که اظهار داشته (سن واقعی فرزندم (تاریخ تولد واقعی ) 15/6/67 است هنگام تنظیم سند تنظیم سند سجلی اشتباه از ناحیه اینجانب صورت گرفته و با توجه به محتویات پرونده و جلب نظر کارشناس تقاضای صدور حکم براصلاح شناسنامه و درج تاریخ تولد 15/6/67 را در سند سجلیش دارم ) مقطوعااحراز احراز می شود که خواهان متعلق شناسنامه شماره 44949 5/8/67 صادره از حوزه 4 ثابت احوال شهرستان 000 را به فرزندش قبول دارد و تایید می نماید النهایه مدعی است هنگام صدور شناسنامه مزبور در اظهار تاریخ ولادت فرزندش را از حیث تاریخ تولد از 15/7/1367 به 15/6/1367 خواستار شده است و قطع نظر از اینکه حکم دادگاه بدوی با کیفیت طرح دعوی و خواسته خواهان که در اولین جلسه دادرسی اختصاری توضیح شده است مطابقت ندارد اساسا به موجب ماده واحده قانون حفظ اعتباراسناد سجلی و جلوگیری از تزلزل آنها مصوب 2/11/67 مجلس شورای اسلامی از تاریخ تصویب قانون مزبور تغییر تاریخ تولد اشخاص ممنوع است و وفق تبصره ذیل ماده واحده استثنائا قانونگذار به صاحب شناسنامه (شخص صاحب شناسنامه نه ولی قهری و قیم او) تنها یکبار در طول عمرش به او اجازه داده در صورتی که اختلاف سن واقعی صاحب شناسنامه با سن مندرج در اسناد سجلی به تشخیص کمیسیون مذکور در تبصره ذیل ماده واحده بیش از 5 سال باشد به استناد این تشخیص بتواند (از طریق طرح دعوی در دادگاه ) سن خود را اصلاح نماید0
با این ترتیب اولا استثناء مذکور در تبصره ذیل ماده واحده اختیاری است که قانونگذار به شخص صاحب شناسنامه داده ثانیادر جایی قابلیت اعمال دارد که اختلاف سن واقعی با سن مندرج در در شناسنامه به تشخیص کمیسیون بیش از 5 سال باشد والا در جایی که ولی قهری دارنده شناسنامه تصحیح شناسنامه فرزندش را از حیث تاریخ تولد آنهم به مدت یک ماه از 15/7/1367 به 15/6/1367 تقاضا کرده است این چنین دعوایی علاوه بر اینکه قابلیت استماع ندارد با منع قانونی مصرح در صدر ماده واحده قانون فوق الذکر نیز مواجه ]است [ و دادگاه در این مورد راسا بایستی اتخاذ تصمیم قانونی نماید و موضوع ارتباطی به کمیسیون مذکور در تبصره ذیل ماده واحده ندارد با این ترتیب قرارعدم صلاحیت ذاتی شماره 559 2/9/73 صادره از شعبه سوم دادگاه حقوقی یک 000 با ماده واحده قانون حفظ اعتبار اسناد سجلی و تبصره ذیل آن مطابقت ندارد و صحیح نیست و در اجرای ماده 16 قانون اصلاح پاره ای از قوانین دادگستری ضمن تشخیص صلاحیت دادگاه در اتخاذ تصمیم پرونده را جهت اتخاذ تصمیم قانونی به عنوان مرجع رسیدگی تجدیدنظر به شعبه سوم دادگاه حقوقی یک 000 اعاده می نماید0)
مرجع :
کتاب آرای دیوان عالی کشور درامورحقوقی 1 صلاحیت ، داوری ، خسارات ، امورحسبی ، وقف ، معامله فضولی ، تهاتروغصب تالیف یدالله بازگیر، ازانتشارات ققنوس ، چاپ اول ، سال 1377
98
نوع : آراء و نظریات
شماره انتشار : 641
تاریخ تصویب : 1373/10/24
تاریخ ابلاغ :
دستگاه اجرایی :
موضوع :
منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)
دعاوی راجع به اموال غیرمنقول درمحل وقوع مال بایدمطرح شودهرچند راجع به امورحسبی باشد که قانونگذاردراین امور محل اقامت متوفی راصالح دانسته است خواسته ابطال صورتجلسه شرکت تعاونی می باشد که نوعا ازدعاوی غیرمالی حقوق محسوب ومحتاج اعمال نظر قضایی است