دراتهام هتک ناموس زن شوهردارکه کمتراز 18 سال سن دارد، صرف شکایت شوهرکافی برای انطباق عمل بابند ب ماده 207 قانون مجازات عمومی است ،هرچندکه ولی زن صغیرشکایت نکرده باشد
رای شماره 166-7/3/48
رای اصراری هیات عمومی دیوان عالی کشور
( بر دادنامه فرجامخواسته از حیث رعایت اصول وقواعد دادرسی و تطبیق امربا قانون و تعیین کیفراشکال موجب نقض متوجه نیست به اکثریت آراءابرام می شود.)
* سابقه *
رای اصراری شماره 166-7/3/48هیئت عمومی دیوان عالی کشور
فرجامخواه :(ب ).
فرجامخوانده :دادستان استان خوزستان .
فرجامخواسته :دادنامه شماره 183-28/6/46صادره ازشعبه اول دادگاه جنائی خوزستان .
گزارش کار:فرجامخواه به اتهام هتک ناموس زنی بنام (ش )17ساله عیال (ع )مورد تعقیب دادسرای شهرستان بهبان واقعوباتقدیم کیفرخواست به استنادبندب ماده 207قانون مجازات عمومی ناظربه شق 3همان قانون با رعایت ماده 2الحاقی به آئین دادرسی کیفری درخواست تعیین کیفرش شده است شعبه دوم دادگاه جنائی استان اهوازباانجام کلیه تشریفات قانونی درجلسه سری سه نفری به اتهام وی رسیدگی وبشرح دادنامه شماره 321-20/10/44به خلاصه چنین رای داده است (هرچندمتهم درمحضردادگاه بکلی منکرارتکاب بزه انتسابی است ومدعی است قبلانمی دانسته این زن شوهرداردودرصددازدواج با اوبوده وروی این اصل بااوعکس گرفته است لکن باتوجه به اقاریراولیه مشارالیه وبانو(ش )وباعنایت به دستگیری متهم بامجنی علیهادریک اتاق وبه اقرارصریح بانو(ش )که اظهارداشته متهم بااومقاربت کرده بزهکاری متهم رامحرزدانسته وعمل ارتکابی وی ازمصادیق بندب ماده 207قانون مجازات عمومی (مشتمل بربند3ماده مزبور)وماده 212قانون مذکوره یعنی مشمول ماده 31قانون مجازات عمومی می باشدواینکه دادسراستنادبه ماده 2 ملحقه نموده چون قدرمسلم این است که متهم بامجنی علیه مقاربت کرده و دفعات به هیچوجه روشن نیست تادادگاه نسبت به یک یک آنهاحکم صادرنماید برحسب اصول کلی که درموردشک ابیدبه نفع متهم تعبیرشودقدرمتیقین همان است که متهم بامجنی علیهامرتکب عمل مقاربت شده است علیهذاازجهت فقر وجوانی بارعایت ماده 45مکررنامبرده رابه سه سال حبس بااعمال شاقه محکوم می نماید)براثرفرجامخواهی محکوم علیه شعبه 9دیوان عالی کشوررسیدگی و چنین رای داده است :
(گرچه ازناحیه محکوم علیه فرجامخواه اعتراضی بعمل نیامده ولی اشکالی که برحکم فرجامخواسته وارداست این است که دادگاه جنائی متهم را برطبق بندب ماده 207وماده 212قانون مجازات عمومی بارعایت ماده 31 همان قانون به سه سال حبس بااعمال شاقه محکوم نموده درصورتی که شاکی خصوصی درموردهتک ناموس به عنف باکسی که کمتراز18سال تمام داشته باشدمطابق قانون پدرمجنی علیهایاولی اومی باشدکه درپرونده شکایتی ازشاکی خصوصی وجودنداردوچون شاکی خصوصی شکایتی نکرده وبعلاوه طبق ماده 66قانون آئین دادرسی کیفری به مشارالیه تکلیف صلح نشده محکومیت متهم برطبق ماده 207 قانون مجازات عمومی صحیح نبوده ودادنامه مزبورازاین جهت مخدوش است و چون باتوجه به ماده 207موجب تشدیدمجازات وی درقسمت دیگرشده است حکم در هرجهت شکسته می شودورسیدگی به شعبه دیگردادگاه جنائی استان خوزستان ارجاع می گردد)شعبه اول دادگاه جنائی استان خوزستان باانجام کلیه تشریفات قانونی رسیدگی وبشرح دادنامه شماره 183-28/6/46باهمان استدلال شعبه 2دادگاه جنائی متهم رابزهکاردانسته وطبق بندب ماده 207قانون مجازات عمومی (مشتمل بربند3ماده مزبور)وچون قدرمسلم این است که متهم بامجنی علیهامقاربت کرده ودفعات بهیچوجه روشن نیست استناددادسرابه ماده 2ملحقه موردی نداشته وچون متهم جوانی است بی بضاعت بارعایت ماده 45 مکررقانون مجازات عمومی (ب )متهم رابه اکثریت آراءبه سه سال حبس با اعمال شاقه محکوم می نمایداقلیت عمل متهم رابابند3ازماده 212قانون مجازات عمومی منطبق دانسته واورامستوجب کیفردوسال حبس تادیبی می داند رای دردادگاه قرائت به محکوم علیه ابلاغ شده وذیل رای بدون ذکراعتراضی فرجامخواسته که رسیدگی به شعبه 9ارجاع گردیده است .
درتاریخ 17/10/46گزارش فوق واوراق پرونده درشعبه نهم دیوان عالی کشورموردبررسی قرارگرفته وچون حکم صادرپس ازنقض اصراری ومحکوم علیه ازهمان علل اولیه فرجام خواسته است بموجب ماده 463قانون آئین دادرسی کیفری موضوع راقابل طرح درهیئت عمومی دیوان عالی کشوردانسته اند.
به تاریخ روزچهارشنبه هفتم خردادماه یکهزاروسیصدوچهل وهشت هیئت عمومی دیوان عالی کشوربه ریاست جناب آقای عمادالدین میرمطهری ریاست کل دیوان عالی کشوروباحضورجناب آقای عبدالحسین علی آبادی دادستان کل کشوروجنابان آقایان روساومستشاران شعب دیوان مزبورتشکیل گردیدپس از طرح وقرائت گزارش پرونده واوراق لازم وکسب نظریه جناب آقای دادستان کل مبنی بر:
"قبلالازم می دانم جریان امررابطوراختصارمتذکرشوم :
بموجب گزارش شماره 1202مورخ 2/6/44شهربانی بهبهان بعنوان دادسرای آن شهرستان شخصی بعنوان (م )به کلانتری 2مراجعه واعلان می دارد(ب ) بانو(ش )زوجه (ع )رابه منزل خودبرده تابااوعمل منافی عفت انجام دهدکه بلافاصله دونفرازمامورین کلانتری بامعرفی بانو(ش )و(ب )گزارش می دهندک هردودراتاق (ب )بوده اندوعده زیادی نیزدرمحل اجتماع کرده بودندبانو (ش )درتحقیقات کلانتری اعتراف میکندکه یکسال است گرفتار(ب )می باشد وباوی رابطه نامشروع داردوحتی مخارج اوراتامین می نماید(ب )نیزدر بازجوئی رابطه نامشروع رابابانو(ش )اعتراف واظهارداشته که یکسال است گفتار(ش )می باشدومخارج (ش )رامی دهدودراین مدت بامشارالیهاعمل نامشروع انجام میداده (طبق برگ هفت پرونده ).
درتحقیقاتی که دردادسرای بهبهان بعمل آمده شوهربانو(ش )بعنوان رابطه نامشروع وعمل منافی عفت اززوجه اش و(ب )هردوشکایت می کندویک قطعه عکس آنان راکه باهم گرفته بودندتقدیم داشته که ضمیمه پرونده است .
متهمان یعنی (ب )و(ش )هردوبشرح اوراق 9و10و11پرونده وجودرابطه رابین خودصریحااقرارواعتراف نموده اندبانو(ش )اظهارداشته درسال گذشته که با(ب )درمنزل (ح )ساکن بوده اندباهم هتک ناموس انجام می داده اندوامسال خیرومتهم دیگر(ب )نیزبه همین نحوگفته (قبلاخیلی با (ش )عمل منافی عفت انجام داده شایدصددفعه ولی حالاخیرکاری نکرده )
بانو(ش )برای تعیین قدرمتیقن سن مشارالیهابه بهداری بهبهان معرفی می شودوپزشک قانونی آنجاآقای دکتربیژن یثربی به شرح نامه شماره 1479 مورخ 3/6/44(برگ 13)سن اورابین 16تا18سال تعیین می نمایدضمنامتهمان باقراراخذکفیل به وجه الکفاله هریک 50000ریال زندانی می شوندپس ازصدور قرارمجرمیت ازناحیه بازپرس دادستان بهبهان بشرح برگ 15پرونده علیه (ب )کیفرخواست جنائی صادروپرونده رابه دادگاه جنائی خوزستان ارسال می داردوعمل اورابابندب ماده 207قانون مجازات عمومی ناظربه شق 3آن ماده بارعایت ماده 2ملحقه منطبق میداندودرکیفرخواست مذکوراعلام می داردکه نسبت بهبانو(ش )علیحده به صدورکیفرخواست جنحه مبادت خواهدنمود.
شعبه دوم دادگاه جنائی خوزستان به موضوع رسیدگی وبااحرازجرائم انتسابی به متهم وانطباق عمل اوبامادتین 207بندب (قسمت سوم ماده )وماده 212قانون مجازات عمومی اورابه سه سال حبس بااعمال شاقه محکوم می نماید.
بافرجامخواهی متهم پرونده درشعبه نهم دیوان عالی کشورمطرح وشعبه مذکوربه این استدلال "اشکالی که به حکم فرجامخواسته وارداست این است که دادگاه جنائی متهم رابرطبق بندب ماده 207وماده 212قانون مجازات عمومی بارعایت ماده 31قانون مزبوربه سه سال حبس بااعمال شاقه محکوم نموده در صورتی که شاکی خصوصی درموردهتک ناموس به عنف باکسی که کمتراز18سال تمام داشته باشدمطابق قانون پدرمجنی علیهایاولی اومی باشدکه درپرونده شکایتی ازشاکی خصوصی وجودنداردوچون شاکی خصوصی شکایتی نکرده وبعلاوه طبق ماده 66 قانون آئین دادرسی کیفری به مشارالیه تکلیف صلح نشده محکومیت متهم برطبق ماده 207قانون مجازات عمومی صحیح نبوده ودادنامه ازاین جهت مخدوش است وچون باتوجه بماده 207موجب تشدیدمجازات وی درقسمت دیگرشده است حکم از هرجهت شکسته می شود)
بطوری که ملاحظه می شود(ع )اززوجه اش و(ب )بعنوان رابطه نامشروع شکایت کرده ویک قطعه عکس آنان راکه باهم گرفته بودندتقدیم داشته است بنابراین مشتکی عنه (غ )دونفرمی باشداول (ب )ودوم عیال او(ش )برای اظهار نظرلازم است دراین پرونده دوموضوع ذیل بحث شود.
اول اینکه اگرشوهری شکایت کندکه شخصی باعیال اوکه صغیراست رابطه نامشروع داردآیاتعقیب متهم منوط به این است که پدریاجدصغیرشکایت نماید؟
دوم اینکه آیاشوهرمی تواندعیال صغیرخودراکه رابطه نامشروع باکسی داشته بدون شکایت پدریاجداوتعقیب کند؟باامعان نظردرماده 212از بدیهیات است که درعمل رابطه نامشروع زوجه یگانه شاکی خصوصی شوهراست و شکایت پدریاحدپدری تاثیری درتصمیمی که شوهراتخاذکندندارداگرشوهر تصمیم بگیردکه قضیه راافشانکندشکایت پدرویاجدپدری بدون اثراست و برعکس اگرتعقیب زانی راشوهرلازم ببینداگرهم جدویاپدرزوجه باتعقیب او موافق نباشندتصمیم شوهربرتعقیب نافذاست وقانون برای عدم رضایت ولی نقشی قائل نشده است این قضیه بقدری روشن ومسلم است که حتی اگرماده 212 تصریح نمی کردشوهریگانه شاکی خصوصی تلقی می شدزیرادرموقع ورودزیان خصوصی خواه مادی وخواه معنوی کسی که بیش اوهمه متضرراست اورابایدمدعی خصوصی دانست اگرهمسرزوج ازجاده عفاف وتقوی خارجشودازشوهربیش ازهرکسی سلب حیثیت می شودبعلاوه دراین قضیه که تماس باسعادت یک خانواده دارد نمی توان نقش شوهررافرعی ونقش ولی رااصلی دانست اگرشوهرمواجه باپدر زنی شودکه دراثرفقدملکات اخلاقی وعفاف وباعلاقه مفرط به مادیات اجازه تعقیب زانی راندهدواین شخص پیوسته باعیال اورابطه نامشروع داشته باشد آیااین زندگانی برای شوهرکه رئیس خانواده است قابل تحمل است ؟آیا بچه هائیکه تولدمی شوددراصالت آنهامی توان یقین صادق داشت ؟
درقسمت دوم هم همین رویه رابایداتخاذکردزیراوضع صغیری که شوهر می کندباصغیری که شوهرنکرده فرق داردصغیری که شوهرمی کندحتی درامورحقوقی تاحدی ازقیدولایات ولی رهائی می یابد،ماده واحده راجع به رشدمتعاقلین مصوب 13شهریور1313بشرح زیر(ازتاریخ اجرای این قانون درموردکلیه معاملات وعقودوابقاعات به استثناءنکاح وطلاق محاکم عدلیه وادارات دولتی ودفاتراسنادرسمی بایدکسانی راکه به سن 18سال شمسی تمام نرسیده اند اعم ازذکورواناث غیررشیدبشناسدمگرآنکه رشدآنهاقبل ازاقدام به انجام معامله یاعقدویاابقاع بطرفیت مدعی العموم درمحاکم ثابت شده باشد اشخاصی که به سن 18سال شمسی تمام رسیده انددرمحاکم عدلیه وادارات دولتی و دفاتراسنادرسمی رشیدمحسوب می شوندمگراینکه عدم رشدآنهابطرفیت مدعی العموم درمحاکم ثابت گردد)مویداین معنی است مستفادازاین ماده این است صغیرشوهرداردرمسائل حقوقی تاحدی استقلال پیدامی نمایدحکم شماره 3915مورخ 15/4/25دادگاه انتظامی بشرح ذیل این نظرراتسجیل کرده است :
"اذن قانونی ماده 1041قانون مدنی که به شخصی معافیت ازشرط سن داده می شوداذن درلوازم قانونی ازدواج هست بنابراین معاف ازشرط سن درهمه لوازم قانونی ازدواج هم به استنادهمان معافیت اختیاراقدام راراسادارد" باملاحظه استقلال نسبی صغیردرامرحقوقی وسلب نسبی ولایت ولی آیامی توان در مسائل جزائی که حیثیات شوهردربین است برائولی نقشی اولحاظ تعقیب و عدم تعقیب قائل شد؟راجع به تعددمعنوی واعمال ماده 31قانون مجازات عمومی که دادگاه تالی بدان استنادجسته درقضیه مطروحه صادق است زیررابطه مفهوم عمل هتک ناموس بامفهوم رابطه نامشروع واجدعموم وخصوص مطلق است به این معنی که هرهتک ناموس متضمن رابطه نامشروع ولی هررابطه نامشروع شامل هتک ناموس نمی شود.
بنابه مراتب فوق الاشعارتقاضای ابرام حکم رامی نمایم "
مرجع :
موازین قضائی ،ازانتشارات حسینیه ارشاد(جلد1 ) صفحه 384تا389
4
نوع : آراء و نظریات
شماره انتشار : 166
تاریخ تصویب : 1348/03/07
تاریخ ابلاغ :
دستگاه اجرایی :
موضوع :
منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)
دراتهام قتل ،صرف تناقض دراظهارات متهمین ویاوجودسابقه اختلاف قبلی ازموجبات انتساب اتهام نیست ومتهمین برائت حاصل خواهند نمود درقتل عمدی ،انطباق عمل متهم باماده 170 قانون مجازات عمومی مستلزم احرازسبق تصمیم وقصدقتل است ودرغیراینصورت قتل ازمصادیق قسمت اخیرماده 171 ناظربه ماده 170 همان قانون خواهد بود
