اگردرپرونده دلائل کافی که موجب حصول قطع ویقین برارتکاب متهم بربزه انتسابی باشد،وجودنداشته باشد،موجب برائت متهم خواهدبود

اگردرپرونده-دلائل-کافی-که-موجب-حصول-قطع-ویقین-برارتکاب-متهم-بربزه-انتسابی-باشد،وجودنداشته-باشد،موجب-برائت-متهم-خواهدبود

اگردرپرونده دلائل کافی که موجب حصول قطع ویقین برارتکاب متهم بربزه انتسابی باشد،وجودنداشته باشد،موجب برائت متهم خواهدبود


رای شماره : 1507-2/3/46

رای اصراری هیات عمومی دیوان عالی کشور
اعتراضات فرجامی دادسرای استان که موردتاییدجناب آقای دادستان کل واقع شده باتوجه به محتویات پرونده وجهاتی که مبنای حکم فرجامخواسته واقع گردیده موثردرمقام نیست وچون ازحیث رعایت اصول وقواعددادرسی اشکالی که مستلزم نقض حکم مزبورباشدبنظرنمی رسدحکم فرجامخواسته به اکثریت آراءابرام می گردد.

* سابقه *
قتل عمد
کافی نبودن دلائل

عین الله ...به اتهام آتش زدن زوجه خودبنام (بانو)درتاریخ 1/4/40 موردپیگرددادسرای شهرستان ملایرواقع گردیده وبدین خلاصه که بعلت اختلافات وکدورتهائی که ازقبل بین آنهابوده درروزواقعه عین الله پس از مراجعت ازسفرنفت یابنزین به روی اوریخته واوراآتش زده وسپس همسایگان وکسانش مصدوم رابه بیمارستان منتقل می نمایندولی معالجات به نتیجه نمی رسدومصدوم درتاریخ 27/4/40بعلت شدت سوختگی به درودزندگانی می گوید بهرحال دادستان شهرستان حسب کیفرخواست شماره 86-16/5/40درحدودماده 170قانون کیفرعمومی درخواست کیفروی راضمن رعایت ماده 25آن قانون ازنظر سابقه محکومیت موثری که داشته می نماید.
باطرح پرونده دردادگاه جنائی وانجام تشریفات مقرره سرانجام دادگاه مزبوربه موضوع رسیدگی نموده وبموجب دادنامه شماره 320-30/8/40 اجمالاچنین رای داده است :
نظربه اینکه بانوی شاکیه بیاناتش درکلانتری باآنچه نزدبازپرس اعلام داشته ازهرجهت اختلاف دارداساساباتوجه به سوختگی دست متهم که حاکی ازاین معنی است که نامبرده درخاموش نمودن آتش مداخله نموده واینکه متهم بلافاصله پس ازواقعه حسب اظهارات عالمتاح به دنبال عموی شاکیه رفته و مشارالیه رابه منزل آورده وبه اتفاق یکدیگربانورابه بیمارستان برده اند وهیچیک ازگواهان معرفی شده نیزمطلبی که مشاهده آنان رابه کیفیت مزبور مثبت اتهام متهم باشدبیان ننموده اندوبالاخره باتوجه به ساعت واقعه و وجودعده ای درحیاط محل وقوع حادثه واینکه متهم ازبانودارای دوطفل صغیر است ودرمعاینه ای که به وسیله جانشین بازپرس ازاطاق محل وقوع آتش سوزی بعمل آمده آثارسوختگی غیرطبیعی به فرش وسایراثاثیه اطاق بنظرنرسیده و بالنتیجه ازنظرضعف ادله موجودازبزه انتسابی تبرئه می شود.
براثرفرجامخواهی دادسرای استان وموافقت دادسرای دیوان عالی کشور باطرح آن پرونده به شعبه 12دیوان عالی کشورارجاع گردیده واین شعبه نیزبه لحاظ فرجامخواهی ماهوی نماینده جناب آقای دادستان کل که به استناددلائل پرونده توجه اتهام رابه متهم کافی دانسته ودرخواست رسیدگی ماهوی ونقض حکم فرجامخواسته رانموده بوده پس ازرسیدگی حکم مذکوررابه استنادماده 430مکررنقض ورسیدگی مجددراباتوجه به ماده 8 قانون مربوط به محاکمات جنائی به دادگاه جنائی استان پنجم ارجاع کرده است .
سپس موضوع مجددادردادگاه جنائی مطرح شده ودادگاه مزبورپس از انجام تشریفات مقرره قانونی سرانجام درتاریخ دوازدهم خردادماه 44در هیئت پنج نفری باحضورنماینده دادسرای استان ومتهم وآقای وکیل مدافع او تشکیل گردیده وباقرائت کیفرخواست واعلام اتهام به متهم واستماع توضیحات ومدافعات وکیل مدافع وکسب نظریه نماینده دادسرای استان و استماع آخرین مدافعات متهم واعلام ختم دادرسی مشاوره نموده ودرتاریخ دوازدهم خردادماه 44بموجب دادنامه فرجامخواسته به اکثریت آراءاجمالا چنین رای داده است :
متهم درتمام مراحل ارتکاب بزه انتسابی راانکارنموده است اظهارات بانوعیال متهم درمراحل مختلف تحقیق متناقض می باشدبانو عالمتاج وولی که درحین وقوع حادثه درحیاط محل سکونت متهم بوده اندهیچیک برارتکاب بزه ازناحیه متهم اداءشهادت ننموده اندبیانات علی شاگرد راننده وعشرت وحسین وسایرکسانی که به آن استنادشده مربوط به ساعت ورود متهم به ملایرواموردیگری بوده که باقضیه موردبحث بستگی وارتباط ندارد بنابراین اظهارات مشارالیهم درموردموثرنیست مضافابراینکه به حکایت گواهی پزشک اثرسوختگی دردستهای متهم مشهودبوده واین معنی مویدصحت مدافعات نامبرده درخصوص تلاش به منظورخاموش کردن آتش بدن عیال خود بوده وبانوعالمتاج ضمن اظهاراتش بیان نموده که متهم هنگام خروج ازاطاق مشارالیهاتوصیه وتاکیدکرده که جل روی عیالش بیندازدواین نیزقرینه ای است براینکه نه تنهانامبرده قاصددرسوزاندن عیال خودنبوده بلکه خواهان خاموش کردن آتش وبالنتیجه بهبودوی بوده است کمااینکه خروجش ازمنزل به منظورمستحضرساختن عموی عیال خودوآوردن تاکسی برای انتقال متوفات به بیمارستان بوده بعلاوه طبق محتویات پرونده به محض ورودمتهم به منزل و بلافاصله این حادثه به وقوع پیوسته وبین ورودمتهم ووقوع حادثه فاصله زمانی زیادی که موجب بروزاختلاف فیمابین نامبرده باعیالش وبالنتیجه ارتکاب جرم ازناحیه وی گردددربین نبوده وچنین بنظرمی رسدبااستحضاربانوعیال متهم ازورودشوهرش به ملایردرشب وقوع حادثه وسیله بانوکبری عیال علی شاگردمتهم وعدم مراجعه متهم به منزل درآن شب مشارالیهاناراحت ومحتملااز شوهرش ظنین گردیده وبالنتیجه به محض مشاهده وی درحال عصبانیت مبادرت به آتش زدن خودنموده وچون باتوجه به مراتب فوق الاشعارومداقه درمحتویات پرونده دلائل کافی موجب حصول قطع ویقین برارتکاب متهم بربزه انتسابی موجودنیست علیهذابه لحاظ فقددلیل رای بربرائت عین اله ازاتهام انتسابی صادرمی گردد...الخ .
نظراقلیت برتکافوی ادله به استناداظهارات بانوعالمتاج وولی جان که درموقع حادثه حضورداشته اندوتاییدنموده اندکه موقعی که بانومتوفیه درحال اشتعال بوده شوهرش بدون توجه به اوازاطاق خارج وازمنزل بیرون رفته وهیچگونه اقدامی درخاموش کردن آتش ننموده است ومعقول بنظرنمی رسددر صورتی که عین اله مبادرت به آتش زدن عیال خودنمی نمودبدون خاموش نمودن آتش اورارهامی نمودونظربه اختلافاتی که به حکایت محتویات پرونده از مدتهاپیش بین عین الدوله وعیالش موجودبوده است بیان گردیده است .
دادستان استان روزبعدازاعلام رای فرجامخواسته ودادیاراستان طی لایحه ارسالی که هنگام طرح پرونده قرائت خواهدشدبااستنادبه مندرجات پرونده وجهات اشعاری دررای شعبه دوازدهم دیوان عالی کشورمعتقدبه کفایت ادله بوده ونقض حکم راخواستارگردیده است .این فرجامخواهی به وکیل متهم ابلاغ شده ونامبرده طی لایحه جوابیه حکم دادگاه راموجه دانسته وابرام آن را تقاضاکرده است .سپس پرونده برای جلب موافقت دادستانی کل دیوان عالی کشوربنظرجناب آقای دادستان کل رسیده وایشان اظهارنظردراین باب رابه یکی ازآقایان دادیاران دیوان عالی کشورارجاع نموده اندوآقای دادیار معتقدبه اصراری بودن حکم دادگاه جنائی بوده اندوآقای دادستان کل درصدر گزارش دادیارمتذکرشده که پرونده برای اظهارنظربه شعبه ارسال گرددتادر صورتی که موضوع اصراری تشخیص شودپرونده به هیئت عمومی ارسال گردد.
درتاریخ 11/4/45پرونده درهیئت شعبه مطرح وموضوع اصراری ورسیدگی به آن درصلاحیت هیئت عمومی دیوان عالی کشورتشخیص گردیده ومقررشده پرونده به هیئت عمومی ارسال شود.
پس ازطرح وقرائت گزارش پرونده درهیئت عمومی دیوان عالی کشورو مطالعه اوراق لازم باکسب نظریه جناب آقای دادستان کل مبنی بر:
"دلائل مجرمیت متهم رادرچهارقسمت بیان می نمایم : قسمت اول :اختلاف شدیدبین متهم ومقتول وجودداشته است به این معنی که متهم راننده است هروقت به محل مسکونی خودمی رسیده بجای اینکه به منزل برودبه جای دیگرمی رفته وهمین موجب ناراحتی عیال اوبوده است وچون عیال خودرامانع آزادی خویش می دیده ابتدااوراطلاق داده ولی بعدابه واسطه علاقه مقتوله بااورجوع می کندوبالمال برای اینکه ازمزاحمت اوایمن گردداقدام به قتل اومی نماید.
قسمت دوم :اظهارات متهم نزدبازپرس است .
متهم درصفحه 6اظهارداشته است (وقتی وارداطاق شدم دیدم کمدراباز کرده ونفت برداشت وروی خودریخت )درصورتی که بعدامخالف آن رااظهار کرده وبه همین جهت بازپرس درصفحه 8ازاوسوال کرده "شمااظهارداشته اید که زنم ازکمدنفت برداشت ودرجای دیگراظهارکرده ایدکه به منزل رفتم دیدم عیالم یک پیت نفت حاضرگذاشته وتامن واردشدم نفت روی خودریخت وخودرا آتش زدعلت تناقض گوئی شماچیست "متهم به تناقض گوئی اعتراف می کندودر جواب اظهارمی دارد(چون من سوادندارم )مقتوله درهمین قسمت اظهارات او راتکذیب کرده واظهارداشته که نفت درکمدنبوده درآشپزخانه بوده است .
عالمتاج هم درصفحه 2درقبال سئوال بازپرس که آیادراطاق ظرف نفت دیدی اظهارداشته :"وقتی وارداطاق شدم هیچ ظرف نفت درآنجاندیدم ."
صرفنظرازاظهارات متناقض فوق الذکرمتهم معقول نیست درخانه ای که آشپزخانه وجودداردنفت رادردرون کمدجای دهندازاین اظهارات متناقض معلوم می شودکه متهم که شغل اورانندگی است ماده اشتعال آورسریع الاحتراق راخوداوازخارج آورده وعیال خودرابه وسیله آن آتش زده است ،دراین قسمت هم شاکیه اظهارداشته "ماده ای روی من ریخت ونفهمیدم چیست "
راجع به کبریت متهم اظهارداشته "عیالم کبریت راازکمدبرداشت که خودراآتش زندکبریت راازدست اوگرفتن کبریت خوردشدریخت دراطاق عیالم دویدآشپزخانه وبنده پشت سراورفتم وبرگشت درون اطاق ومن نفهمیدم کبریت راازکجاپیداکردوقتی رسیدپشت رختخواب دیدم خودراآتش زده "
درصورتی که درجای دیگراظهارداشته "وقتی به منزل رفتم دیدم عیالم پیت نفت روی خودریخت وخودراآتش زد"تناقض اظهارات متهم دراین قسمت اظهاردیگراودرقبال سئوال آقای بازپرس درصفحه 15می باشد"شماگفتیدوقتی واردحیاط شدیدکسی جزعالمتاج نبوددرصورتی که عالمتاج اظهارداشته که زن شماواودرکناراطاق نشسته بودوبه شماسلام می کندوبه اتفاق می رویدبه اتاق ودررابه روی خودمی بندیدوپس ازمدتی صدای دادوفریادبلندمی شودوبه محض ورودبه اطاق می بیندبانوعیال شماآتش گرفته وشماهم ازدرخارج می شوید" متهم جواب می دهد"وقتی واردحیاط شدم پسرکوچک عالمتاج به من سلام کردومن جواب دادم حالاممکن است دراثرسلام کردن پسرعالمتاج نفهمیدم عیالم پیش اونشسته ".
تناقض اظهارمتهم به اینکه "عیالم دویدآشپزخانه وبنده پشت سراو رفتم وبرگشت درون اطاق ومن نفهمیدم کبریت ازکجاپیداکردورسیدپشت رختخواب دیدم خودراآتش زد"اظهاردیگراواست به این شرح "تارسیدم در اطاق یکمرتبه دیدم که آمددراطاق رابست ورفت توی کمدنفت رابرداشت وخود راآتش زد"
علاوه براظهارات متناقض متهم که گاهی می گویدمقتوله رفت به آشپزخانه برای بدست آوردن کبریت وزمانی اظهارداشته مقتوله رفت درون کمدنفت رابرداشت وبلافاصله خودراآتش زداظهارعالمتاج است به اینکه "درآشپزخانه نشسته بودم وبنده ندیدم که شاکیه ازاطاق خارج شودوبیایدچیزی ببرد"عالمتاج درنزدبازپرس درمحل دیگراظهارداشته "وقتی متهم به اطاق خودش رفت هیچکدام ازاطاق خارج نشدند."
متهم درمقابل سئوال بازپرس به اینکه "وقتی ازاطاق خارج شدی کسی را درحیاط دیدی "پاسخ می گوید"خیرکسی راندیدم وآمدم به پاسبان گفتم وعموی اوراخبرکردم "
درقبال اظهارآقای بازپرس به اینکه (آیابرای خاموش کردن آتش هیچکس رابه کمک طلبیدی )متهم چنین اظهارداشته (وقتی که ازاطاق بیرون آمدم دادوفریادکردم ومردم رابه کمک طلبیدم یکی ازآنهاصاحب خانه بود آمد)درصورتی که درجای دیگردرقبال سئوال آقای بازپرس به اینکه (چرادر موقع آتش گرفتن عیالت صاحبخانه به کمک شمانشتابید)متهم می گوید"زن صاحبخانه نفهمیده بودکه زنم رروی خودش نفت ریخته ومی خواهدخودراآتش بزندومن هم چون آبروداشتم به کسی نگفتم ."
تناقض اظهارمتهم به اینکه "کسی رادرحیاط ندیدم که بگویم زنم خودش راآتش زده وآمدم به پاسبان گفتم "اظهاردیگراودرضمن بازپرسی است به این شرح "وقتی ازاطاق بیرون آمدم صاحبخانه ودوسه نفرهم بودندکه بنده آنهارا نمی شناسم وآنهاهم دادوفریادمی کردندومی گفتندچه کاری بودوچطورشدکه من ازخانه بیرون رفتم "
ولی جان منسوب عالمتاج دراین زمینه چنین اظهارداشته است (درحدود دودقیقه بودکه درمستراح بودم ناگهان صدای جیغ شیندم ودراثرآن ازمستراح آمدم دیدم بانوزن متهم باشتاب ودرحالی که تمام بدنش یکپارچه آتش بوداز اطاق بیرون آمدوگرمیزدومی گفت سوختم وزبان نداشت له له می زددراین موقع متهم آهسته ازپشت سربانوکه سوخته بودازاطاق بیرون پریدوازدرخانه زد بیرون ومن نفهمیدم به کجارفت چون مامشغول خاموش کردن بانوشدیم "ودرجای دیگرهمین شخص اظهارداشته :"دیدم جعفری شوهربانوازاطاق آهسته پرید بیرون وازخانه بیرون زدوکوچکترین حرفی به کسی نزد"آیابااین همه اختلاف - گوئی واظهارات ضدونقیض می توان مجرمیت متهم رادرکشتن عیال خودتردید نمود؟
قسمت سوم تقاضانامه مورخ 13/4/40متهم است به دادسرای شهرستان ملایربه این شرح (بانوفرزندماشاءاله عیالم قادربه تکلم است وازخلاف گفتن خوددرموردآتش زدن خوددربازجوئی اظهارداشته نادم است وحاضراست عین حقیقت رااعتراف کندتقاضامی شودمجدداازنامبرده بازجوئی بعمل آید"طبق صورت مجلس مورخ 13/4/40قائم مقام بازپرس درحضوررئیس بهداری وچندنفر دیگربه مقتوله خطاب می کندچطورشدسوختی بانوباتانی وفاصله زیاداظهار داشته جعفری چنددقیقه بعدفوت می کند.
ازدقت دراین تقاضانامه متهم وجواب مقتوله هیچ تردیدی باقی نمی ماندکه قاتل بانوشوهراوبوده است وادعای اینکه بانوخودمرتکب آتش زدن خویش شده ازجهت فرارازمجازات است .
اگردرانگیزه تقاضانامه فوق متهم تفرس شودسوءنیت اومعلوم می شود زیرایادشده موقعی این تقاضاراازدادسرامی کندکه بانودراثرتشدیدآثار سوختگی تقریباقادربه تکلم نیست وتصوراواین بوده که چون دیگررمق تکلم رانداشته عدم تکلم اورااماره جلوه دهدکه بانونادم است ولی خوشبختانه بانوبازحمت زیادوفشارخودپاسخ داده "جعفری "بعلاوه عمومااشخاص روی سنت قدیمی وایمان به اینکه پس ازخارج شدن روح ازبدن مرحله احتساب کردار ورفتارانسانی شروع می شودسعی می نمایندازگناهان خوداستغفارکرده واز بدیهاوتعدیاتی که نسبت به نزدیکان وآشنایان رواداشته استدعای عفوو بخشش نماینددراین صورت آیااگربانوواقعاخوداقدام به خودکشی کرده هیچ متصورهست بافشاربخودوباصعوبت درتکلم جعفری یعنی شوهرخودراقاتل خویش وانمودکنداینهامسائلی است که درقضاوت جزائی بایدموردتوجه قرار گیردوچنانچه بخواهنددرحوادث وجرائمی که اتفاق می افتدتنهااعتراف متهم راموثردانندوسایراظهارات واقتراحات رانسیامنسیاقرادهندباید فاتحه این جامعه رابه واسطه عدم کیفرتبهکاران خواند.
قسمت چهارم - پیش آهنگ دلائل مجرمیت متهم اظهارات بانوعشرت درصفحه 126است بانوعشرت چنین اظهارداشته "وقتی که واردحیاط شدم دیدم بانوسوخته وجمعیت هم جمع بوده ودربیمارستان هم که رسیدیم بانوبه آقای دکترش اظهارکرد"آقای دکترمن نمیرم یک کاری بکن من نمیرم زیرادوبچه دارم "
آیااین استرحام بانودراستعلاج ازطبیب علاقه شدیداورابه زندگی و تربیت بچه های خودهویدانمی سازد؟دراین صورت وبامداقه برسایردلائل پرونده که شمه ای ازآن فوقاذکرشدآیامی توان به اظهارات کاذبه جعفری ترتیب اثرداد؟
آیاجمله کوتاه بانوی مظلوم مبنی بر(آقای دکترکاری کن من نمیرم زیرا دوبچه دارم )خواهدتوانست فراست دادرسی راکه بایدطلیعه اسرارپنهانی ونمودارآئینه باشدبیدارسازدوبربرائت ساحت بانوازاتهام خودکشی و مجرمیت جعفری که سابقه کیفری داردگواهی دهد؟
من یعمل سوءیجزبه والله یعصمناجمیع المسلمین من الخطایاوالزلل بمنته ورحمته .
درخاتمه متذکرمی شودکه روی اصول روانی انسانی وقتی بخودکشی دست می زندکه به کلی ازدنیاخسته شده ماننداشخاص مجردکه به واسطه انهماک در لذات نامشروع مبتلابه خستگی اعصاب شده ویاکسانی که فاقدهرگونه امیال دنیوی ویاامیال معنوی بوده ویامعتقدبه مبانی مذهبی وقدرت بی پایان خداوندلایزال نباشددرچنین حالت روحی اشخاص درخفیه به خودکشی اقدام می نمایندنه درحضوردیگران تاوسائل نجات آنهارافراهم کننددراین قضیه بانوی مظلوم به قدری به دوفرزندخودوتربیت آنهاعلاقه مندبوده که در مریضخانه متوسل به طبیب معالج خودشده والتماس می نمایداوراازمرگ نجات دهدتابتواندفرزندان خردسال خودرابزرگ نمایدبااین کیفیت آیا ادعای خودکشی اوقابل تصوراست ؟دادستان کل - دکترعبدالحسین علی آبادی " مشاوره نموده به اکثریت آراءبشرح زیررای داده اند:ع

مرجع :آرشیوحقوقی کیهان ازصفحه 135تا144 سال 1346چاپ 1347
مجموعه رویه قضائی کیهان آراءهیئت عمومی دیوان عالی کشور

16

نوع : آراء و نظریات

شماره انتشار : 1507

تاریخ تصویب : 1346/03/02

تاریخ ابلاغ :

دستگاه اجرایی :

موضوع :

منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)

    

قانون های مرتبط

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.