تقسیم نامه ماترک متوفی جزعقود لازم نیست تاشرط ضمن آن بین طرفین لازم الوفاباشدجزوشروط ابتدایی است
کلاسه پرونده : 9/24/5845
شماره دادنامه : 201/9
تاریخ رسیدگی : 31/4/1371
تجدیدنظرخواه : خانم ((الف ))
تجدیدنظرخواندگان : آقایان ((ب ))و((ج ))
موردتجدیدنظر : دادنامه شماره 11502/6/69صادره ازشعبه دادگاه حقوقی یک ...
مرجع رسیدگی : شعبه 9دیوان عالی کشور
هیئت شعبه : آقایان ...
خلاصه جریان پرونده :آقایان ((ب ))و((ج ))طی دادخواستی که به طرفیت بانوان ((د))و((س ))وآقای ((ه))به دادگاه تقدیم داشته اظهارداشته اند که کلیه اموال موروثی پدری رابه موجب تقسیم نامه ای بین سه برادر ومادرمان تقسیم کرده ایم وحصه مادرمان یک دستگاه ساختمان دوطبقه بامحوطه آن قرارگرفته ودرشق 6تقسیم نامه قیدگردیده است که مادام العمر مشارالیهاازخانه وباغ مرکبات استفاده نمایندوبعدازفوت متعلق به پسرانش باشدوحق واگذاری به غیر ندارد وچنانچه خواست بفروشد فقط به پسران باشدوحق واگذاری به غیرنداردوچنانچه خواست بفروشد فقط به پسران خودبفروشدکه درواقع حق شفعه برای پسرانش قائل شده است لیکن بانو ربابه ...بدون اطلاع اینجانبان خانه رادراختیارخانم ... قرارداده وآنان راعدوانه متصرف شده اند وبه استناد صلحنامه عادی مورخ 15/2/63مدعی مالکیت آن شده است و تقاضای صدور حکم به ابطال صلحنامه وخلع ید خواندگان ردیف دوم وسوم ((س ))و((ه))شده اند وآقای ((ک ))را نیزبه وکالت خود برگزیده اند.خانم ...باتقدیم مبایعه نامه مورخ 3/12/1359اعلام داشته اندکه خانه موردبحث راازمادرم بانو((د)) خریداری کرده ام ودرجلسه مورخ 13/4/69اظهارداشته است که برای محکم کاری سندصلحنامه مورخ 15/2/63رانیزمجددا"تنظیم کردیم .آقای ((ه)) طی لایحه ای ایرادعدم توجه دعوی به خودرانموده است که چون اعلام شده که میزان خواسته متجاوزازدومیلیون ریال ارزش دارد دادگاه حقوقی 2... قرارعدم صلاحیت به شایستگی دادگاه حقوقی یک صادرکرده است .درجریان رسیدگی بانو((د))احدازخواندگان فوت شده که خواهانهاو بانو((س )) وراث وی بوده اندودادگاه حقوقی یک ...پس ازرسیدگی واستماع اظهارات طرفین واخذنظریه مشاور بدوا"مبادرت به صدورنظریه وسپس چون درمهلت مقررقانونی اعتراضی نشده است به شرح ذیل مبادرت به صدوررای کردت ((خواسته خواهانهاباوکالت آقای ((ک ))صدورحکم برابطال صلحنامه عادی مورخ 15/2/63تنظیمی بین خوانده ردیف اول ودوم وخلع ید خواندگان ردیف دوم وسوم ازدوباب اتاق طبقه فوقانی ازمورد صلح بااستنادبه تقسیم نامه عادی بدون تاریخ وپرونده کیفری کلاسه 66/4873 دادسرای عمومی ...به ادعای مندرج دردادخواست می باشدکه باعنایت به مندرجات پرونده وتوضیحات ومدافعات طرفین وباتوجه به مندرجات پرونده کیفری استنادی که خلاصه نویسی شده است اولا"اصالت تقسیم نامه عادی وصلحنامه مورد درخواست ابطال محرزومسلم می باشد النهایه خواهانها به دلایل منعکسه دردادخواست مدعی بر بی اعتباری وبطلان آن می باشند.لذااستناد طرفین به گواهی گواهان برای اثبات اصالت صلحنامه یا بی اعتباری آن به کیفیتی که ادعاگردیده موثردرمقام نیست زیرادرپرونده کیفری استنادی گواهان درخصوص مورد ادای گواهی نموده اند ثانیا" ایراد خوانده ردیف سوم آقای ((ه))دردعوی ابطال صلحنامه موجه می باشدچون مشارالیه نه به عنوان مصالح ونه متصالح دخالتی درعقدصلح نداشته لذا دعوی ابطال صلحنامه متوجه وی نبوده است .
امادعوی یدبه اعتبار سکونت نامبرده دررقبه متنازع فیه به اتفاق همسرش خانم ((س ))دعوی به وی توجه داشته ودراین خصوص ایراد نامبرده مردود اعلام می گردد و درماهیت امر اگرچه در تقسیم نامه خانه ومحوطه موردصلح درسهم خانه ((د))(مادر خواهانهاو خوانده ردیف دوم )مستقر گردیده وادعای خواهانهابه اینکه فقط برای مادرشان حق سکونت وجود داشته نه مالکیت به علاوه درزمان صلح مادرشان محجور و فاقد اراده بوده باواقعیت امرواظهارات گواهان درپرونده کیفری وبامنطوق سند صلح منطبق نیست .امااز آنجاکه درتقسیم نامه موصوف برخلاف قواعد و مقررات مربوط به میراث زوجه (که تنهااز بهای ابنیه واشجار ارث می برد نه از عین آنها)خواهانها خانه ومحوطه رابه عنوان سهم الارث روجه مورث به مادرشان اختصاص داده اندالنهایه صاحب نسق یعنی زوجه و واگذارندگان این حق یعنی خواهانهاشرط نموده اند که مشارالیها حق انتقال سهم الارث خود رابه غیرنداشته و هرگاه بخواهدآن را بفروشد باید به فرزندانش یعنی خواهانهامنتقل نمایدوپس ازفوت نیز از آن فرزندان پسرش باشد.سرط مذکور درتقسیم نامه برخلاف مقتضای مالکیت مالکه نبوده وبه طور کلی حق انتقال به غیراز مالکه سلب نگردیده بلکه نامبرده حق داشته است درصورت تمایل آن رابه فرزندانش بفروشد لذاشرط مذکور که ضمن عقدی ازعقودلازم صورت گرفته بین طرفین لازم الوفا بوده است وبالنتیجه صلح با انتقال رقبه بدون رضایت کسانی که شرط به نفع آنهاصورت گرفته صحیح نبوده وبه همین اعتباردعوی خواهانها به ابطال سندصلح که بدون رعایت شرط مندرج درتقسیم نامه صورت گرفته صحیح وباموازین منطبق می باشدوچون متصالحه حق صلح و واگذاری خانه رابه غیرخواهانهانداشته ازاین جهت صلحنامه یاد شده براساس ماده 237قانون مدنی قابل ترتیب اثر نبوده ونظر به اینکه درضمن تقسیم نیزمالکه خانه ومحوطه را برای بعد از مرگ خویش به فرزندان پسرش یعنی خواهانهااختصاص داده که این قسمت ازتقسیم نامه ماهیتا"وصیت تلقی می گردد.لذادادگاه براساس مراتب پیش گفته به ابطال صلحنامه عادی مورخ 15/2/63رای می دهدثالثا"درخصوص خلع یداگرچه متصالحه در جریان دادرسی فوت نموده وخواهانهاوخوانده وخوانده ردیف دوم تنها وراث وی شناخته شده انداماچون درزمان تقدیم دادخواست متصالحه در قید حیات بوده وبرابرتقسیم نامه مالک خانه ومحوطه بوده بااذن و اجازه مشارالیهاخواندگان درخانه ومحوطه وی سکونت نموده اند و از این جهت متعرض آنان نگردیده است وازآنجاکه حق اسکان غیردرساختمان ملکی متصالحه سلب نگردیده بودلذابافرض باطل بودن عقدصلح چون به هرجهت سکونت خواندگان بامیل و رضایت مالک صورت گرفته است لذا تصرفات آنان درزمان تقدیم دادخواست غاصبانه وبدون مجوز نبوده و تازمانی که مالک به ناقل شرعی وقانونی به خواهانهامنتقل نگردیده خواهانهامالک رقبه موردصلح نبوده وحق خلع یدازمتصرفین راندارند به همین اعتباردادگاه دعوی خواهانهارادراین قسمت فاقدوجاهت شرعی وقانونی تشخیص وبه بطلان آن اعلام رای می نماید. بانو...ازاین رای تجدیدنظرخواسته ودردادخواست تقدیمی اظهارداشته است که مادرم بانو((د))مالک واقعی رقبات قیدشده درتقسیم نامه بوده است ودرصلحنامه قید شده است که هرگاه خواست بفروشدبه پسرانش بفروشد.تجدیدنظرخواندگان ازاین جمله برای خودحق شفعه قائل شده اند وحال آنکه حق شفعه دارای معنی خاص می باشدونامبردگان به این جهت خواستارابطال صلحنامه شده اندکه رای دادگاه مغایربا مواد قانون مدنی و امور حسبی است واضافه کرده است که احد ازفرزندان به نام امیر...درخردسالی فوت کرده و وارث منحصربه فردمادرم بانو ((د)) بوده است و نتیجتا"خواستار نقض دادنامه مورد تجدیدنظر شده است که دادخواست مشارالیه هنگام شورقرائت خواهد شد.آقایان ((ج )) و((ب )) نیزطی لایحه ای که درپاسخ دادخواست تجدیدنظرخواه ارسال داشته اند که بنابه مصلحت واقتضاءاوضاع واحوال مرحومه مادرمان متعهد شده حق السهم خودرابه غیرواگذارننماید وچنانجه تصمیم به فروش داشته باشدبه اینجانبان واگذارکندکه این شرط خلاف مقتضای عقد نمی باشد زیرامالکیت مالکه رابه طورکلی سلب نمی نماید بلکه آن رامحدود می سازدمضافا"اینکه شرط مذکورماهیتا"نوعی وصیت می باشدونتیجتا" صحلنامه مورخه 15/2/63 فاقداعتبارشرعی وقانونی بوده وطبق مفاد شرط مندرج درتقسیم نامه مرحومه مادرمان حق مصالحه یافروش سهمی خویش رابه جزاینجانبان به شخص دیگری نداشته ومفادا"خواستارابرام دادنامه شده اند.
هیئت شعبه درتاریخ بالاتشکیل گردیدوپس ازقرائت گزارش آقای ...عضو ممیزواوراق پرونده ونظریه چنین رای می دهند:
((بسمه تعالی .بررای تجدیدنظرخواسته اشکال وارداست :زیرااولا" تقسیم نامه ماترک متوفی جزءعقودلازم نیست تاشرط ضمن آن بین طرفین لازم الوفاباشدبلکه جزوشروط ابتدایی است .
ثانیا"بانوربابه ((د))به اقتضاءمالکیتش نسبت به سهم الارث خودحق داشته به هرکس انتقال دهدو صلح نامه مورخ 15/2/63ومرقومه 3/12/59 که ازاعتراض مصون مانده است باتنظیم آن ازحق مالکیت خوداستفاده کرده وبه متصالحه انتقال داده است لذارای موردتجدیدنظرخواسته را درخصوص ابطال صلحنامه عادی 5/2/63 نقض ورسیدگی مجدد به دادگاه حقوقی یک ...ارجاع می گردد.))
مرجع :
کتاب آرای دیوان عالی کشور درامورحقوقی ، جلددوم
تالیف ، یداله بازگیر، کارشناس قضائی وزارت دادگستری
انتشارات ققنوس ، چاپ اول ، چاپ سحاب ، 1377
86
نوع : آراء و نظریات
شماره انتشار : 201
تاریخ تصویب : 1371/04/28
تاریخ ابلاغ :
دستگاه اجرایی :
موضوع :
منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)
عقد صلح درمقام جلوگیری از تنازع موجود یاتنازع احتمالی قابل پذیرش است ابطال صلحنامه عادی