با سلام خسته نباشید قربان یک سوال داشتم از خدمتتون بنده در حال اجار

دوست خوبم سلام بر شما آیا می دانید که بیشتر پرونده های دادگستری ناشی از اعتماد است؟و میدانید که بسیاری از مالباخته گان با همین شیوه های من درآوردی مثل فرار از مالیات یا طمع ارزانی ماه ها و سال ها در دادگستری پرسه می زنند شاید حقشان را بگیرند .دستگاه قضاوت و دادگستری هرگز به شخصیت افراد در قرار داد ها توجه نمی کند اصل بر ظاهر قرار داد است و نیات افراد بر قاضی پوشیده و نمی تواند با حدس و گمان نیت واقعی افراد را کشف نماید . و به این دلیل است که گفته اند قاضی جاهلی است میان دو عالم و اما مخاطرات این اقدام :شما بیان داشته اید که در محضر قرارداد اجاره ماهی صد هزار تومان اجاره بها تنظیم شود اگر مقصود شما از کلمه محضر دفتر خانه اسناد رسمی است باید بدانید با تنظیم سند رسمی سند عادی از ارزش می افتد و شما گرفتار می شوید .خطر اگر مقصود بنگاه است چنانچه در رسید شما نام و شماره اجاره نامچه نوشته شود و ضمنا جهت رعایت احتیاط قید شود که مبلغ قرارداد (ماهی 100000 تومان صوری )بوده فقط جهت ارائه به دارایی می باشد که شما می توانید به حق خود در صورت تخلف نامبرده برسید . گرچه در دنیای کشور های متمدن پرداخت مالیات علامت احترام به حقوق خود و جامعه است و بسیار ارزش اخلاقی دارد و به عکس فرار از مالیات نوعی امر غیر اخلاقی و مذ موم است . پرونده ای دارم که برای فرار از مالیات انتقال سه دانگ سرقفلی در دو نسخه تنظیم شده که از حیث مبلغ متفاوت است با اختلاف شریک از برگ ی که مبلغ سرقفلی پرداختی بسیار کمتر از قیمت واقعی نوشته شده است سو استفاده و شریک مدعی است که این مبلغ کمتر مبلغ پرداختی است و قریب به یکسال است در دادگستری مطرح و با مشقات فراوان توانسته ایم صوری بودن قرار داد دوم را ثابت کنیم که هنوز رای قطعی نشده و خدا می داند در تجدید نظر و سایر محاکم بعدی چه شود . اگر می توانید زیر بار تحمیل این اقدام که جرم مالیاتی است نروید . خدا نگهدار

با سلام در سال 76 سرقفلی یک مغازه را خریدم و مدت 3 سال قرارداد اجاره رسمی تنظیم نمودم در اجاره مستاجر از انتقال اجاره منع شده و بعد از چند ماه مالک فوت نمود حالا بعد از انتقضای اجاره ورثه نه درخواست تخلیه می کنند و نه سرقفلی را به اینجانب پرداخت می کنند . دادخواست انتقال سرقفلی به شخص ثالث را دادم ولی دادگاه قرار رد دعوا داده است و عنوان کرده است طبق ماده 6 قانون سال 76 موجر در صورت تخلیه باید سرقفلی عادله را بپردازد و مستاجر حق دارد مطالبه سرقفلی را بخواهد حال با توجه به اینکه ورثه قادر به پرداخت سرقفلی نیستند تکلیف من مستاجر چیست ؟     بنام خدا با سلام احتراما می خواستم در صورت امکان بنده را راهنمایی بفرمائید. پیشاپیش از وقتی که می گذارید تشکر و قدردانی می کنم. فردی از اینجانب به اتهام توهین شکایت نمود. شکایت ایشان مستند به شهادت شهودی بود که کارمند و حقوق بگیر شاکی بودند. با اینحال دادستان مرا مجرم دانسته کیفر خواست صادر فرمود. دادگاه بدوی شهادت شهود را متعارض تشخیص داده رای به برائت من صادر کرد. شاکی به رای بدوی اعتراض نموده دادگاه تجدید نظر دوباره به استناد شهادت شهود مرا محکوم کرد. بعدا من مدارکی بدست آوردم که ثابت می کرد شهادت شهود کذب بوده است بنابراین از شهود به اتهام شهادت کذب شکایت کردم اما بازپرس با این استدلال که دادگاه تجدید نظر شهادت شهود را قبول کرده از رسیدگی به مدارک من خودداری نموده قرار منع تعقیب برای متشاکی عنهم صادر نمود. بنده به قرار مذکور اعتراض نمودم اما دادگاه نظر بازپرس را تائید نموده و فرموده که برای تعقیب شهود اول باید رای دادگاه تجدید نظر باطل شود. این در حالی است که رای دادگاه تجدید نظر وقتی باطل می شود که شهادت کذب شهود ثابت گردد بنابر این من با یک دور باطل روبرو شده ام. از آنجایی که انسان جایز الخطا است ممکن است در رسیدگی به شکایت اینجانب از طرف بازپرس یا قاضی محترم اشتباهی رخ داده باشد. لطفا مرا راهنمایی بفرمائید که برای رسیدگی به مدارکی که دارم و تحت تعقیب قرار دادن شهود چه باید بکنم؟ عین عبارت قاضی محترم در پاسخ به اعتراض من به قرار منع تعقیب شهود: ... چون بر اساس شهادت مشتکی عنهما معترض با دادنامه قطعی محکوم گردیده و در اینصورت شکایت شهادت کذب از ناحیه معترض موجبی ندارد مگر اینکه حکم محکومیت وی نقض گردد ... به عبارت دیگر من اساسا به محکومیت قطعی خود کاری ندارم و جریمه نقدی آنرا نیز پرداخته ام و قصد ندارم آنرا باطل کنم اما می خواهم دروغگویی شهود را ثابت نمایم . چه مرجعی باید به شکایت و مدارک من رسیدگی نماید؟ جسارتا من پاسخ دقیق و درست می خواهم زیرا قصد دارم پاسخ شما را به قاضی محترمی که قرار منع تعقیب را تائید فرموده اراه نمایم. با تشکر

پست های مرتبط