سلام بنده ایمیل شما را دریافت کردم و بابت کمک کردن به من خیلی ممنون می باشم. حال اعتراض نامه ای نوشته ام که گفتم قبل از اینکه تحویل دادگاه بدهم برای شما ایمیل بزنم و اگر غلطی یا کمی و کاستی داشت برای این بنده حقیر درست کنید چون من عین ایمیلی که شما بعد از خواندن متن به من میدهید را به دادگاه می دهم. با تشکر از زحمات شما : بسم تعالی ریاست مترم و اعضای شعبه دادگاه های تجدید نظر استان آ-غ به استحضار ریاست محترم شعبه 102 دادگاه عمومی جزایی مهاباد محترماً در نهایت عرض ادب و سلام در خصوص پرونده کلاسه 9109984433600090 مبنی بر تقاضای تجدید نظر اینجانب بهروز عبدل فرزند رحمان موضوع دادنامه شماره 9109974432700108 مورخه 1391/2/3 صادره از شعبه 102 جزایی دادگستری مهاباد مطالبی را جهت تبیین موضوع در آتی به کمال شرف عالی میرساند. بنده فاقد سوابق کیفری، مجرد و دانشجو می باشم و آشنایی با قوانین اساسی حقوقی ندارم، بنده در روز زمان وقوع حادثه برای پرسیدن سوال به درب منزل متهمه رفته و جرایانات رخ دادن،بنده هیچ نوع رابطه ای با متهمه نداشته و حتی درد دادگاه ثابت شد که حتی متهمه را لمس ننموده ام و رابطه در حد مصاحبت بوده و اینک به استناد ماده 637 از قانون مجازات اسلامی به تحمل پنجاه ظربه شلاق تعریزی در محل وقوع بزه (مهاباد فلکه دوم مکریان) محکوم گردیده ام . بر فرض احراز بزه رابطه نامشروع، به هیچ وجه متعارف نیست و در رویه قضایی هم سابقه ندارد که برای چنین جرمی، اجرای حکم شلاق در منظر عام باشد و این موضوع نه تنها با اصول حقوقی سازگاری ندارد که با رافت اسلامی نیز مغایر است و پر واضح است که در نظر گرقتن اجرای حکم شلاق در ملا عام، و آن هم در جرمی رابطه نامشروع، و باز خود آن هم در حد صحبت!!!!، ناشی از خروج قاضی محترم بدوی از عدالت و شخصی انگاشتن موضوع است. چه اینکه حتی در قوانین موضوعه، در جرایم منافی عفت، تحقیق هم شکل و شیوه خاص دارد .بر فرض پذیرش اتهام، دادگاه محنرم مراعات ماده 22 قانون مجازات اسلامی را ننموده و برای بنده که فاقد سابقه کیفری بوده، جوان، مسلمان،دانشجو هستم و واجد بسیاری از بندهای تخفیف در مجازات می باشم، بنابراین تعیین چنین مجازات سنگینی ضربه بزرگی به شخصیت و باعث تزلزل اعضای خانواده واقوام من میشود و چنانچه قضات شریف و شایسته دادگاه تجدید نظر به فریاد مظلومیت من گوش فرا ندهند در واقع در آتشی خواهم سوخت که بنده به عنوان طعمه ای قرار گرفته ام لذا محض رضای خدا و با توکل به عدل الهی و توسل به شرافت قضایی قضات از این رو تقاضای اعمال ماده 22 قانون مجازات اسلامی و تبدیل مجازات شلاق به جزای نقدی و یا لا اقل اجرای مجازات در غیر ملا عام را دارم. یاری کردن بنده حقیر که قضاوت علی گونه شما باعث خواهد شد که برگ زرین دیگری به کتاب عدل علی بیفزایید. با احترام تجدید نظر خواه بهروز عبدل من منتظر متن اصلاحی شما هستم و عیناً متن شما را پرینت میگیرم و به دادگاه می برم. متن حکم من و جواب قبلی شما در این لینک است : http://www.vekalatonline.ir/index.php?ToDo=ShowQuestions&CodeID=18024152
سلام بنده ایمیل شما را دریافت کردم و بابت کمک کردن به من خیلی ممنون می باشم. حال اعتراض نامه ای نوشته ام که گفتم قبل از اینکه تحویل دادگاه بدهم برای شما ایمیل بزنم و اگر غلطی یا کمی و کاستی داشت برای این بنده حقیر درست کنید چون من عین ایمیلی که شما بعد از خواندن متن به من میدهید را به دادگاه می دهم. با تشکر از زحمات شما : بسم تعالی ریاست مترم و اعضای شعبه دادگاه های تجدید نظر استان آ-غ به استحضار ریاست محترم شعبه 102 دادگاه عمومی جزایی مهاباد محترماً در نهایت عرض ادب و سلام در خصوص پرونده کلاسه 9109984433600090 مبنی بر تقاضای تجدید نظر اینجانب بهروز عبدل فرزند رحمان موضوع دادنامه شماره 9109974432700108 مورخه 1391/2/3 صادره از شعبه 102 جزایی دادگستری مهاباد مطالبی را جهت تبیین موضوع در آتی به کمال شرف عالی میرساند. بنده فاقد سوابق کیفری، مجرد و دانشجو می باشم و آشنایی با قوانین اساسی حقوقی ندارم، بنده در روز زمان وقوع حادثه برای پرسیدن سوال به درب منزل متهمه رفته و جرایانات رخ دادن،بنده هیچ نوع رابطه ای با متهمه نداشته و حتی درد دادگاه ثابت شد که حتی متهمه را لمس ننموده ام و رابطه در حد مصاحبت بوده و اینک به استناد ماده 637 از قانون مجازات اسلامی به تحمل پنجاه ظربه شلاق تعریزی در محل وقوع بزه (مهاباد فلکه دوم مکریان) محکوم گردیده ام . بر فرض احراز بزه رابطه نامشروع، به هیچ وجه متعارف نیست و در رویه قضایی هم سابقه ندارد که برای چنین جرمی، اجرای حکم شلاق در منظر عام باشد و این موضوع نه تنها با اصول حقوقی سازگاری ندارد که با رافت اسلامی نیز مغایر است و پر واضح است که در نظر گرقتن اجرای حکم شلاق در ملا عام، و آن هم در جرمی رابطه نامشروع، و باز خود آن هم در حد صحبت!!!!، ناشی از خروج قاضی محترم بدوی از عدالت و شخصی انگاشتن موضوع است. چه اینکه حتی در قوانین موضوعه، در جرایم منافی عفت، تحقیق هم شکل و شیوه خاص دارد .بر فرض پذیرش اتهام، دادگاه محنرم مراعات ماده 22 قانون مجازات اسلامی را ننموده و برای بنده که فاقد سابقه کیفری بوده، جوان، مسلمان،دانشجو هستم و واجد بسیاری از بندهای تخفیف در مجازات می باشم، بنابراین تعیین چنین مجازات سنگینی ضربه بزرگی به شخصیت و باعث تزلزل اعضای خانواده واقوام من میشود و چنانچه قضات شریف و شایسته دادگاه تجدید نظر به فریاد مظلومیت من گوش فرا ندهند در واقع در آتشی خواهم سوخت که بنده به عنوان طعمه ای قرار گرفته ام لذا محض رضای خدا و با توکل به عدل الهی و توسل به شرافت قضایی قضات از این رو تقاضای اعمال ماده 22 قانون مجازات اسلامی و تبدیل مجازات شلاق به جزای نقدی و یا لا اقل اجرای مجازات در غیر ملا عام را دارم. یاری کردن بنده حقیر که قضاوت علی گونه شما باعث خواهد شد که برگ زرین دیگری به کتاب عدل علی بیفزایید. با احترام تجدید نظر خواه بهروز عبدل من منتظر متن اصلاحی شما هستم و عیناً متن شما را پرینت میگیرم و به دادگاه می برم. متن حکم من و جواب قبلی شما در این لینک است : http://www.vekalatonline.ir/index.php?ToDo=ShowQuestions&CodeID=18024152 باسلام بنده ازیکم اردیبهشت سال88دریک شرکت بازرگانی که نمایندگی بیمه نیربودشروع بکارشدم دراموردفتری واداری وثبت سندهاو... بدون قرارداد-ازپانزدهم خرداد88شرکت مذکوربعنوان حسابدارازطرف کارگاه تحت عنوان نمایندگی بیمه برایم لیست تامین اجتماعی ارسال میکرد-حقوق پرداختی درسال88ماهیانه مبلغ1200000ریال وساعت کاری ازهشت وسی صبح الی18عصربودبصورت یکسره-درسال89نیزباساعت کاری مشابه سال88حقوق دریافتی ماهیانه2400000ریال بود-درسال88و89ارمرخصی وبن نقدی وعیدی وپاداش وسایرمزایای شغلی بی بهره بودم. درسال90 بابنده قراردادی بسته شدتحت عنوان کارمندبازرگانی بمنظورانجام امورگمرکی همان شرکت ازیکم فروردین90الی28اسفند90 باحقوقی که درقراردادمبلغ4000000ریال قیدشده بود که مبلغ 1030000زیال بعناون حق بیمه ازحقوقم کسرمیشدومبلغ حدود2970000ریال بحسابم واریزمیشذو باساعت کاری مشابه سالهیا قبل وکارفرماوکالت محضری تام الاختیاری به بنده دادازمورخه25مرداد90 لغایت 25مزداد91 ولیست بیمه تامین اجتماعی همچنان ازبخش نمایندگی بیمه وتحت عنوان کارگاه بیمه به تامین اجتماعی ارسال میشد- درمورخه9اسفند90ازکافرمادرخواست مرخصی کردم جهت برگزاری مراسم ازدواج ولی موافقت نکرد!متعاقبابه کارفرمااعلام کردم طبق مفادقراردادکه متن قرارداداداره کاربود میخواهم ازحقم استفاده کنم وکارگرسالی یکماه میتواندازمرخصی استفاده کند؛که کارفرمابه اجبارقبول کردواز20اسفند90 به مرخصی رفتم. درمورخه6فروردین91به شرکت مذکورمراجعه کردم بابت ادامه فعالیت ولی کارفرما بدلیل خاطره گرفتن مرخصی وخواستن حقم وبه قول خودش ربان درآوردنم عذرمراخواست وگفت بروبعداخبرت میکنم.-سابقه بنده طبق لیست بیمه 34ماه میباشدکه 12ماه آن راقراردادداشتم وقبل آن که 22ماه میشودقراردادنداشتم وحقوق این مدت نیز ماهیانه ازطرف کارفرمابشرح مبالغ بالا بحسابم واریز میشده. درتاریخ یکم اردیبهشت ماه91 به اداره کارمراجعه نمودم وازکارفرماشکایت کردم ودیگرقصدبرگشت به آن شرکت راندارم. درسال90 نیزازکلیه مزایای شغلی بی بهره بودم. *چه حق وحقوقی به بنده تعلق میگیرد؟ *آیامابه التفاوت حقوق 88و89و90 باحداقل حقوق قانون کاربه بنده تعلق میگیرد؟ *کارفرماموظف به پرداخت چه مبلغی وتحت چه عناوینی (باجزئیات)به اینجانب میباشد؟ *دردادخواستی که علیه کارفرمادراداره کارتنظیم خواهم کردچه درخواستی ارائه کنم وطلب چه حقوقی رابنمایم(باجزئیات)؟ *حق سنوات من چقدرمیشود؟بن نقدی؟مابه التفاوت حقوق؟وکلیه مبالغی که کارفرماموظف به پرداخت ان است رالطفااعلام بفرمایید. *اگرکارفرماحاضربه پرداخت حقم نشدچه راهکاری دارم؟ باسپاس
پست های مرتبط
با سلام و احترام ساکن ساختمانی 5+1 طبقه هستیم (1 طبقه تجاری و 5 طبقه مسکونی شامل 10 واحد) که پایان کار آن مربوط به حداکثر 5 سال پیش است و میبایست طبق قانون، سازنده پمپ و مخزن آب نصب نماید ولی بدون این تجهیزات کار تمام و ساختمان در حال استفاده است. بنابر مشکلات پیش آمده مربوط به فشار آب که در طبقات بالاتر شدیدتر است، تصمیم به نصب پمپ و مخزن گرفته ایم. با وجود تفاوق جمعی در خصوص نصب پمپ، ساکنین طبقه اول (دو واحد) اصرار به پرداخت نصف یا یک سوم سهم خود را دارند. خواهشمند است حکم قانونی سهم واحدها در خصوص نصب پمپ و مخزن را اعلام فرمایید. با تشکر
سلام مطابق با قانون تملک آپارتمانها مدیر ساختمان جهت رفع مشکلات ساختمان اقدام و از شارژ هزینه و از ساکنین یا مالکین وصول می کند
آیا سازمان امور مالیاتی کشور قبل از صدور گواهی پرداخت مالیات بر ارث مربوط به املاک ثبتی متوفی و تعیین میزان قابل تحویل یا انتقال به وراث، از سازمان ثبت املاک در مورد وضعیت مالکیت پلاک های ثبتی مزبور استعلام مینماید یا خیر؟
سلام امور مالیاتی فقط سند رسمی را ملاک قرار میدهد و معمولا سند را خود افراد ارائه می دهند
با سلام و احترام. سه ساله که ازدواج کردم اما به دلیل ناسازگاری و بدرفتاری های خانمم و عدم رابطه، جهنم واقعی رو تحمل می کنم و ذهن و روانم به هم ریخته. بنابراین تصمیم به درخواست طلاق گرفتم. مهریه همسرم 114 سکه است و من یک آپارتمان 100 متری و یک خودرو ایرانی دارم که هر دو را در زمان مجردی خریده ام. ضمنا 20 عدد هم سکه طلا دارم که از درآمد خودم خریده ام و همسرم در جریان است. خودم هم فرهنگی هستم و درآمد ماهانه ام 9 میلیون تومان است. لطفا راهنمایی کنید که اگر درخواست طلاق از سوی من باشد، آیا همسرم می تواند خانه و ماشینم را به عنوان مهریه اش توقیف کند یا اینکه آن جزو مستثنیات دین حساب میشود و مهریه تقسیط می گردد؟ و سوال دیگر اینکه اصلا اگر درخواست طلاق از سوی مرد باشد، باز هم مستثنیات دین وجود دارد یا نه؟ و آیا با توجه به دارایی های من، می توان مهریه را تقسیط و بخشی را پیش پرداخت کرد؟ ممنون
سلام در صورتی که مرد متقاضی طلاق باشد مرد باید امادگی پرداخت حقوق مالی زوجه را مثل نفقه تا پایان عده ، اجرت المثل دوره زوجیت ، جهیزیه ، و مهریه را داشته باشد
سلام وقت بخیر بنده به یک دفتر که واردات ماینر انجام میده مراجعه کردم و طی یک قراردادی ۲ دستگاه ماینر به مبلغ ۶۵ میلیون خریداری کردم و قراردادی بین بنده و اونها نوشته شد و دو چک بدون تاریخ جهت ضمانت به بنده دادن و توی اون قرارداد هم ذکر شد که چک ها جهت ضمانت هست از اونجا که ماینر یک دستگاه غیر قانونی است و بنظر میرسد معامله نامشروع و باطل است آیا وصول مبلغ چک توسط بنده امکان پذیر است؟
به موجب قانون بیع فاسد فاقد اثر حقوقی هست و از طرفی جهت معامله باید مشروع باشد تا عقد باطل نباشد
باسلام بابت یک پرونده درمرحله دادسرامتهم به 6.5میلیون تحصیل مال نامشروع شدم لیکن قبول نکردم حال بابررسی جدید مبلغ 4میلیون دیگر اضافه گرددید بابت اتهام اولیه به قرارکفالت محکوم شدم الان چه اتفاق جدیدی پیش میاد >باتشکر
سلام وقت بخیر در جرایم مالی معمولا دادگاه اگر مبلغزیاد باشد وثیقه اخذ می کند در جرایم با مبلغ کم تا دو برابر مبلغ کفالت اخذ می کنند